kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۱۳۹۲
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۴
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

 خوشحالی مشترک افراطیون مدعی اصلاحات و نتانیاهو با روی کارآمدن تروریست‌ها در سوریه

برآمدن تروریست‌های تکفیری در سوریه واکنش‌های گوناگونی به همراه داشت که در میان این واکنش‌های متضاد و مختلف، فصل مشترکی میان خوشحالی نتانیاهو و افراطیون مدعی اصلاحات از روی کارآمدن تروریست‌ها و سقوط اسد به چشم می‌خورد. 
 
 
 
 سرویس سیاسی-
 
گروه تکفیری-تروریستی «تحریر الشام» که باطناً «داعش» را نمایندگی می‌کند و در ظاهر چهره‌ای فریبنده به خود گرفته است؛ با پرهیز از ثبت و انتشار اعمال خشونت‌بار در فضای مجازی درصدد است تا کمترین واکنش را در افکار عمومی علیه خود بسیج کند. 
با توجه به این حقه و نیرنگ پیش ‌پا افتاده، افراطیون مدعی اصلاحات یا از سر جهل یا از سر سیاست نسبت به بروز و ظهور گروه تروریستی واکنش مقتضی را نشان نداده و بعضاً با این گروه همراهی کرده و رفتار آن را سپید‌شویی می‌کنند.
عملکرد سپیدشویی اصلاحات از تکفیری‌ها و سیاه‌نمایی از بشار اسد همسو و همگام با رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانان غربی آن است و پیش از این نیز مدعیان اصلاحات به دنبال تعریف و تنظیم نقطه مشترک با مخالفین نظام اسلامی بودند. 
در همین راستا، روزنامه زنجیره‌ای اعتماد روز گذشته ذیل تیتر «تصمیم با مردم است» در مصاحبه با یکی از مدعیان اصلاحات و در پاسخ به اینکه «راهبرد ايران را ذيل چه نوع واكنش‌ها و كنشگري‌هايي مي‌توان قرار داد؟»، نوشت: «معتقدم تصميم دولت ايران براي عدم مداخله در دور جديد ناآرامي‌هاي سوريه تصميم عاقلانه‌اي بود. به رغم اينكه برخي طيف‌هاي تندروي داخلي تلاش مي‌كردند، ايران يا گروه‌هاي نزديك به ايران را درگير جنگ در سوريه كنند اما اين‌بار با يك تصميم منطقي در راستاي ايده تنش‌زدايي، ايران وارد جنگ و منازعه نشد. اما اين در حالي است كه گروه‌هاي راديكال و تندرو سياست توهين و تحقير عليه دولت چهاردهم را در پيش گرفته‌اند، اما اين گروه‌ها ابتدا بايد پاسخگوي عملكرد و سياست‌هاي گذشته خود باشند، چرا كه اين گروه‌ها، سوريه را به يك چاه ويل بدل كرده بودند كه منافع ملت ايران را مي‌بلعيد!». 
این روزنامه در ادامه مصاحبه خود با این مدعی اصلاحات آورده است: «خاندان اسد هرگز در مواجهه با موضوع فلسطين، نگاه اصيلي نداشتند. بلكه بر حسب شرايط از اوضاع استفاده و بقاي خود را امتداد مي‌بخشيدند! در ادامه هم بشار ‌اسد حمايت همه طرف‌ها را از دست داده بود. اينكه برخي افراد و جريانات در داخل كشورمان، شكست دولت بشار اسد را شكست مقاومت معرفي مي‌كنند، ادامه همان هدف كهنه است كه همواره تحت عنوان سيبل‌سازي ايران اجرايي مي‌شد. برخي افراد براي اينكه همواره منافع آنها در تنش و تحريم است، ايران را سيبل همه حملات و تحولات قرار مي‌دهند». 
با توجه به مسئله طرح شده باید گفت که جبهه مقاومت در مجموع یک تن محسوب شده و قابل انفکاک نیست و هرکشوری بنا بر توانمندی و موقعیت خود ایفای نقش می‌کند، لذا ترفند انفکاک و انشقاق در جبهه مقاومت با مقصود تضعیف این جبهه صورت می‌گیرد.
در ادامه این مصاحبه آمده است: «رفتار آينده ايران بستگي به رفتار متقابل جريانات حاكم در سوريه دارد. هرچند گروه تحرير‌الشام سعي كرد از حمله به سفارت ايران اعلام برائت كند، اما به هر حال هر دولتي كه در سوريه روي كار بيايد، مسئول منافع ايران، مسئول حفاظت از اماكن زيارتي و مقدسه در سوريه و همچنين مسئول قراردادهاي منعقد شده ميان ايران و سوريه است... مردم ايران معتقدند كه فرصت راديكال‌ها و افراطي‌ها در عرصه سياست خارجي ايران به پايان رسيده است و اين مطالبه را از دولت دارند كه اجازه ندهد دوباره ديدگاه‌هاي افراطي سكان هدايت سياست خارجي كشور را به دست بگيرد. تندروها همه فرصت‌هاي خود را از دست داده‌اند... بنده از جمله افرادي هستم كه آسيب‌هاي بسياري از مسئله سوريه محتمل شدم. نخستين فردي بودم كه از بشار اسد و نخست وزيرش پول ملت ايران را درخواست كردم اما در عين حال معتقدم ايرانيان نبايد تحولات سوريه را بدل به يك نقطه اختلافي در داخل كنند. واقع آن است كه دولت پزشكيان ميراثدار افراطي‌گري در حوزه سياست خارجي است و بيشترين آسيب‌هاي اين تندروي‌ها به دولت پزشكيان وارد شده است». 
ادعای پرهزینه بودن نفوذ ایران در منطقه، شگرد عملیات روانی آمریکا و صهیونیست‌هاست که پیش از این نیز مطرح می‌شد. باید در نظر داشت که هیچ کشوری در دنیا نیست که در پی نفوذ سیاسی در منطقه خود نباشد و برای آن هزینه نکند. اما در رابطه با ایران واقعیت این است که اگر در عراق و سوریه با تروریسم و حامیان آن‌‌ها -که تهدید را برای دومین بار تا پشت مرزهای ما آورده بودند- نمی‌جنگیدیم، باید مجددا در سرزمین خود به دفاع می‌پرداختیم.
حداقل خسارت‌ از وقوع چنین جنگی در حدود و ثغور سرزمین ایران مشابه خسارت ایران در جنگ تحمیلی یعنی یک هزار میلیارد دلار بود که با هوشمندی شهیدانی چون همدانی، سلیمانی و... این نقشه غربی با شکست مواجه شد. با توجه به این مسئله و با اتکا بر نظریه «هزینه – فایده» نیز عملکرد پیشین ایران در حمایت از سوریه و عراق، هنگام ظهور داعش کاملا منطقی و قابل توجیه است و هر ندای مخالفی که این هزینه و فایده را در نظر نگیرد، در راستای تحریف‌گری و جنگ روانی دشمن است. 
 پیوند مجدد نتانیاهو و افراطیون مدعی اصلاحات
در پی رخدادهای اخیر در سوریه، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با حضور در منطقه مرزی سوریه و فلسطین اشغالی گفت: «حکومت اسد حلقه اصلی محور شرارت ایران بود و سقوط کرد.»
با توجه به این ادعا، سوریه همپیمان ایران و طبیعتاً بخشی از جبهه مقاومت است؛ بر همین اساس حمایت و پشتیبانی از آن واجب بود که متاسفانه به دلیل عدم همراهی و تحلیل‌های سطحی و بعضاً واژگونه از معادلات منطقه که توسط افراطیون مدعی اصلاحات، این مهم محقق نشد. 
به عنوان نمونه چندی پس از سقوط دمشق و همین فرد مدعی اصلاحات که روزنامه زنجیره‌ای اعتماد روز گذشته نسبت به مصاحبه با آن اقدام کرده بود، در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: «ایرانیان خوشحال باشند، دیگر کسی حق ندارد دلارهای ملت را برای حفظ تارهای عنکبوت هزینه کند‌». 
با توجه به مباحث پیش‌گفته، به نظر می‌رسد فصل مشترکی میان خوشحالی نتانیاهو و اظهارات افراطیون مدعی اصلاحات وجود دارد و آن فصل انفکاک (مُثله شدن) جبهه مقاومت است؛ از این رو سقوط دمشق و ظهور تروریست‌های تکفیری در سوریه مایه مسرت و جشن میان برخی از افراد طیف موسوم به اصلاحات شده است. 
به شهادت تاریخ این پیوند مجدد را نمی‌توان صرفاً تلاقی یا یک «حادث تاریخی» تعریف و تحلیل کرد، چرا که پیش از این نیز در حوادثی از جمله اغتشاشات داخلی ردپا و طرح مشترک مدعیان اصلاحات و رژیم صهیونیستی مشهود و قابل ذکر است.