حاصلجمع مدیریت نیمکتنشینان!/حکایت سینماتوگراف 2
سعید مستغاثی
وقتی سی و دومین جشنواره فیلم فجر با مجموعهای از فیلمهای اغلب ضعیف و غیر استاندارد و سرشار از غم و اندوه و یاس و ناامیدی پایان یافت (به طوریکه جایزه امید و اعتدال نهاد ریاست جمهوری که به عنوان برگ برنده دولت جدید و به خاطر حمایت برخی سینماگران از حسن روحانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری وعده داده شده بود، هیچ مصداقی در میان بیش از 60 فیلم بخشهای مختلف آن دوره پیدا نکرد!) مسئولان سینمایی و مدیران جشنواره هم طبق معمول تقصیر را به گردن متولیان پیشین و دولت قبل انداختند که گویا اکثریت آن فیلمها در زمان معاونت سینمایی قبلی ساخته شده و یا حداقل در آن زمان پروانه ساخت گرفته است (این درحالی بود که شواهد و اخبار حکایت از آن داشت که اغلب فیلمهای حاضر در جشنواره سی و دوم در زمان دولت یازدهم ساخته و پرداخته شده بودند) و مثل دولت قبل، وعده دادند که کارنامه مدیران جدید سینمایی را بایستی در سال بعد یعنی جشنواره سی و سوم مورد قضاوت قرار داد.
یادتان هست مدیران جشنوارههای بیست و چهارم و جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر که به ترتیب در سالهای 1384 و 1388 مسئولیت گرفتند، ضعف فیلمهای آن جشنواره را حاصل کار مدیران قبلی دانسته و وعده میدادند که در جشنواره سال بعد، سینمای ایران را به قله رسانده و به قول معروف میترکانند؟! و ایضاء مدیران قبل از آنها و قبلتر از آنها و...
این در حالی بود که جشنواره سی و دوم فیلم فجر با انبوهی از حرف و نقلها و صحبت و سخنانی از سوی همان سینماگران حامی روحانی درباره امید و بازگشت فیلمسازان و نشاط و شادی در عرصه سینمای ایران و آشتی سینما و مردم آغاز شده بود. حرف و نقلهایی که از چند ماه قبل و تقریبا از زمان حضور مدیریت جدید سینما در عرصه فعالیت رواج یافت و بعضا با بزرگنمایی و تحریف برخی واقعیات، فضائی کاذب در برابر چشمان مخاطب این سینما ترسیم نمود.
بازهم خبری از تقوایی و بیضایی نشد!
مثلا ریاست جدید سازمان سینمایی (حجتالله ایوبی) بدون تحقیق و پرسش، از بازگشت سینماگران قدیمی مانند ناصر تقوایی سخن گفت و جملاتی مانند «دوران فیلم نساختن تقواییها گذشته» یا «بیضایی در ایران فیلم میسازد» بر زبان آورد، گویی در 8 سال قبل، این افراد از فیلم ساختن در این مرز و بوم محروم بودهاند!
درحالی که پرسشی کوتاه و یا مراجعه به مصاحبههای مطبوعاتی سعید حاجی میری
و حسن جلایر، تهیه کنندگان دو پروژه بزرگ «چای تلخ» و «زنگی و رومی» به کارگردانی ناصر تقوایی به سادگی روشن میساخت که چگونه این دو پروژه متوقف ماند و در واقع مشکل اصلی به خود ناصر تقوایی باز میگشت و نه مسئولین سینمایی. چنانچه پس از گذشت مسئولیت ریاست جدید سازمان سینمایی و علیرغم تمایل ایشان، همچنان ناصر تقوایی فیلم نساخت یا بهتر بگوییم «دوران فیلم نساختن ناصر تقوایی همچنان در دولت جدید هم ادامه یافت!!»
یا اینکه هیچگاه این مدیریت جدید نپرسید یا نخواست بپرسد که اگر بیضایی پس از فیلم متوسط «همه خواب بودیم» (که سیمرغ بلورین بهترین تدوین را در سال 1387 از جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر در دوران دولت نهم دریافت کرد) فیلم نساخت، به آن علت بود که به قول یکی از روزنامه نگاران توسط دوستان شبه روشنفکرش به مفهوم واقعی «له» شد! (و بیضایی هم نه تنها همچنان در دولت یازدهم و ایضا دوازدهم هم فیلم نساخت بلکه حتی به کشور هم بازنگشت!)
به جز اینها، امثال کیمیایی و مهرجویی در دولت، قبل تقریبا همه ساله فیلم ساختند و بعضا جوایزی هم دریافت کردند، از جمله مسعود کیمیایی در سال 1389 و جشنواره فیلم فجر بیست و نهم، علاوهبر تقدیر و تجلیل از یک عمر فعالیت سینمایی، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را برای «جرم» دریافت کرد و یا داریوش مهرجویی که در طول 8 سال عمر دولتهای نهم و دهم با فیلمهای«سنتوری»، «تهران، تهران»، «آسمان محبوب»، «نارنجی پوش» و «چه خوبه که برگشتی» در دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر شرکت داشت و برای فیلمهای «آسمان محبوب» و «نارنجی پوش» از جشنوارههای بیست و نهم و سیام، به ترتیب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرد و در سخنان خود هنگام دریافت جایزه، دوره سیام را بهترین دوره تاریخ این جشنواره معرفی کرد!!
امثال اصغر فرهادی که امروزه از سوی شبه روشنفکران قله سینمای ایران محسوب میشود، در همان 8 سال دولتهای نهم و دهم، جوایز جشنواره فیلم فجر را برای فیلمهایی مانند «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین»، حتی قبل از جشنوارههایی مانند جشنواره برلین دریافت کرد و در همین دوران جایزه اسکار گرفت!!
یعنی فیلی هوا نکردند!!
منظور و مقصود از این جملات، به هیچوجه دفاع از عملکرد و کارنامه پر اشکال و انتقادآمیز دولتهای نهم و دهم در عرصه هنر و سینما نیست بلکه اشاره به اظهارت شعار گونهای است که مسئولین سینما در دولت یازدهم برای موجه جلوه دادن خود طی دو سال ابتدائی مدیریتشان ابراز کردند، غافل از آنکه از این نمط نمیتوان کلاهی برای خود بافت.
به راستی کدام یک از سینماگرانی که در جشنوارههای 32 و 33 فیلم فجر یعنی سالهای 1392 و 1393 (دو سال ابتدائی دولت یازدهم) تقدیر شده و جایزه گرفتند، در دولتهای نهم و دهم ممنوع الکار بودند یا در جشنوارههای مختلف آن دوران شرکت نداشته و بعضا جوایزی هم نگرفتند و تقدیر نشدند؟ همین جناب ابوالحسن داوودی که جوایز بهترین فیلم و کارگردانی را برای فیلم «رخ دیوانه» در جشنواره سی و سوم دریافت کرد در سال 1387 و جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر، برای فیلم «زادبوم»جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت و کاندیدای دریافت چند سیمرغ دیگر بود. فیلم علیرضا رئیسیان (به نام «چهلسالگی») در جشنواره بیست و هشتم یعنی در سال 1388 دیپلم افتخار بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را گرفت. رضا عطاران که برای فیلم بسیار سطحی خود یعنی «خوابم میاد» 3 سال پیش، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی فیلمهای اول و دوم را از جشنواره فیلم فجر برده بود، سال 1392، سیمرغ بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد یا مصطفی کیایی که در سال 1391 برنده جایزه بهترین فیلم برای «ضد گلوله» از همین جشنواره بود، سال 1392 برای فیلم «خط ویژه» جایزه گرفت و در جشنواره سال 1393 هم فیلم «عصر یخبندان» او از افتخارات جشنواره محسوب شد!