kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۲۸۱
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۸

اخبار ویژه

 

هریس شکست خورد؛بریم سراغ گدایی از ترامپ(!)

انتخابات آمریکا همان گونه که پیش‌بینی می‌شد - فارغ از نتیجه آن- تبدیل به دستاویز برخی عناصر مرعوب داخلی برای تکرار کلیشه‌های سیاسی تاریخ گذشته بود.
این عناصر روی نامزد دموکرات‌ها شرط‌بندی کردند و مدعی شدند که می‌شود با او مذاکره و توافق کرد و حال آن که کامالا هریس معاون بایدن، ضمن شراکت در تمام جنایت‌ها و خباثت‌های دولت بایدن گفته بود ایران بزرگ‌ترین دشمن آمریکاست.
اما با پیروزی ترامپ و با وجود سرخوردگی پدید آمده، طیف مذکور قافیه را نباخته و این بار همان نسخه تعامل و توافق را درباره دولت ترامپ می‌پیچند، بی‌آن که کمترین اشاره‌ای به پایمال شدن برجام در دولت‌های اوباما و بایدن و به ویژه ترامپ کنند یا به افزایش دائمی شرارت‌های دولت‌های مختلف آمریکا به ویژه در زمینه اقدامات تروریستی و خرابکارانه و تحریمی و آشوب افکنانه بپردازند. در واقع مثال اینها مثال همان پرنده‌ معروفی است که به فقدان حافظه کوتاه مدت و بلندمدت شناخته می‌شود؛ با این تفاوت که اینها دقیقا می‌دانند دولت‌های آمریکا چه معامله‌ای با حیثیت غربگرایان در برجام و اقدامات تروریستی و تحریمی و... کرده‌اند اما سعی می‌کنند خود را به فراموشی و ضعف حافظه بزنند.
در این زمینه محمدعلی ابطحی (از اعضای مجمع روحانیون و رئیس دفتر و معاون حقوقی و پارلمانی دولت خاتمی) درباره رای آوردن ترامپ توئیت زده است: مولا علی فرمود فرصت‌ها را غنیمت بشمارید که مثل ابر زودگذر است. اگر قدرت دیپلماسی دلسوزانه و اراده سیاسی قوی باشد انتخاب ترامپ می‌تواند فرصت مهمی برای ما باشد(!)
همچنین محمد تقی فاضل‌میبدی (از اعضای «مجمع محققین و مدرسین»، گروهکی که خواستار برسمیت شناختن اسرائیل به بهانه دو دولتی شده بود، اما مجبور به عقب‌نشینی شد) ادعا کرد: ایران باید به فکر مذاکره مستقیم با آمریکا باشد. ما زمانی می‌توانیم در برابر آمریکا قد علم کنیم و حرف‌مان را بزنیم که مذاکره مستقیم داشته باشیم. دست ایران هم خالی نیست. هر اندازه با این شرایط جلوتر برویم زیان بیشتری می‌کنیم.
بر خلاف این مشی مذاکره‌طلبانه التماسی، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «مخالفان داخلی برجام، که در دور قبلی ریاست جمهوری ترامپ با او و اسرائیل همراه شدند، این بار چه خواهند کرد؟». این هم از وقاحت تحلیلی و سقوط فکری یک روزنامه است که به جای یادآوری معامله توهین‌آمیزی که سه دولت آمریکا به ویژه ترامپ با برجام کردند، منتقدان داخلی ولنگاری در تنظیم برجام و خسارت‌های حاصل از آن را مورد تخطئه قرار می‌دهند و مثلا از تیم روحانی و ظریف نمی‌پرسند که چه پالس‌های غلطی به ترامپ درباره ماندن به هر قیمت در برجام فرستادند که به ترامپ درباره پایمال کردن حقوق ایران جرأت داد؟! به گفته خانم موگرینی، او از روحانی تضمین گرفته بود که حتی اگر ترامپ از برجام خارج شد، ایران در توافق بماند و تعهداتش را (یکطرفه) به اجرا بگذارد!
در همین حال و در حالی که دولت‌های آمریکا و تروئیکای اروپا حاضر نشدند پیروزی آقای پزشکیان در انتخابات را تبریک بگویند بلکه انتخابات ایران را هم زیر سؤال بردند، یک مقام دولت روحانی مدعی شد: پزشکیان به ترامپ تبریک بگوید(!)
حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر روحانی بود که پس از انعقاد برجام و در دوره به اصطلاح ماه عسل روابط میان دولت روحانی و دولت اوباما به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل (نیویورک) معرفی شد اما دولت اوباما ضمن توهین صریح، حاضر به دادن ویزا به وی نشد. ابوطالبی که نماد توهین دولت آمریکا به توهم آشتی‌طلبی و تنش‌زدایی مدعیان اعتدال و اصلاحات در ایران است، در خبرآنلاین نوشت: آقای پزشکیان! ‏در یکی از سخنرانی‌های‌تان پیروزی آقای ترامپ را تبریک بگویید؛ سخنگوی دولت‌تان نسبت به حل مشکلات ایران و آمریکا ابراز امیدواری نماید؛ و کنترل ‌روابط ایران و آمریکا را خودتان در دست بگیرید. ‏با توجه به علاقه‌ رئیس‌جمهور آتی آمریکا، به تبدیل شدن به رونالد ریگانِ آمریکا در قرن ۲۱، قدرت بالا و متمرکز او که در آمریکا کمتر روی می‌دهد، و افتخار حل مشکلات ۴۵ ساله ایران و آمریکا برای هر دو رئیس‌جمهور، تنها راه کشور این است که راهبردی نوین جهت حل جامع مشکلات فیمابین طراحی و اجرا‌ نمایید. چرا که شهامتِ ترامپ در تغییر، امکان تبدیل تفاهمات به مصوبات سنا در آمریکا، و تمرکز قدرت در دست جمهوری‌خواهان؛ وضعیت ایران و آمریکا و منافع ایران در منطقه را در بزنگاهی تاریخی قرارداده است(!)
همچنین روزنامه زنجیره‌ای اعتماد در یادداشتی نوشت: در سخنرانی‌های انتخاباتی که ترامپ در فرآیند تبلیغاتی کمپین خود داشت به موضوع لغو تحریم‌های اعمالی علیه ایران اشاره کرده است. نمی‌توان گفت این ادعا اتفاقی بوده است و باید آن را به فال نیک گرفت. در شعارها و وعده‌های انتخاباتی دیگر او در طول چند ماه اخیر نیز این مسئله را دائما تکرار می‌کرد که قصد درگیری با ایران را ندارد. ترامپ در این دو ماه تا زمان ورود رسمی به کاخ سفید، ایران را محک خواهد زد تا از آمادگی یا عدم آمادگی تهران برای شروع فصل جدیدی از گفت‌وگوها اطمینان حاصل کند. اگر این آمادگی وجود داشته باشد به محض ورود به کاخ سفید پالس‌های مثبتی را برای تهران خواهد فرستاد و در این شرایط نیز می‌توان طی زمانی کوتاه‌تر با او به نتیجه رسید. اما اگر تا قبل از اول ژانویه به این نتیجه برسد که ایران آمادگی رایزنی را ندارد با آغاز رسمی دولت خود احتمال دارد به دنبال تشدید تنش‌ها در قبال ایران باشد.
روزنامه مذکور که به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت تعلق دارد، هیچ اشاره‌ای به معامله‌ای که ترامپ با برجام کرد و سپس به ترور شهید سلیمانی پرداخت نکرده و اینکه خسارت‌های هنگفت ایران در برجام چه می‌شود یا آن 13 شرط توهین‌آمیزی که دولت ترامپ برای دولت روحانی گذاشته بود.
نکته عبرت‌آموز، خطای راهبردی دولت روحانی در اعتماد به دولت‌های آمریکا و شرطی‌سازی اقتصاد و افکار عمومی به خارج (برجام) و کوتاهی مطلق در استفاده از ظرفیت‌های متنوع داخلی و سیاست خارجی (فراتر از التماس از آمریکا و تروئیکای اروپایی) بود که موجب رفتارهای غلطی مانند حذف سهمیه‌بندی سوخت و ثابت نگه داشتن قیمت بنزین و سپس آزادسازی انفجاری قیمت و کمک به التهاب‌افکنی سیاسی از سوی دولت ترامپ در آبان 98 بود.
برخی عناصر غربگرا با انکار این واقعیت به نابسامانی‌های مربوط به اقتصاد و قیمت ارز و... اشاره کرده و آدرس مذاکره و توافق با ترامپ را داده‌اند و حال آن که القای ضعف در داخل و کتمان نقش سو مدیریت دولت روحانی، نتیجه جز بدهکار کردن پیشاپیش دولت پزشکیان در مقابل دشمن با وجود اقتدار منطقه‌ای و گسترش شرکای اقتصادی و شکستن و دور زدن برخی تحریم‌ها از جمله تحریم نفتی طی چند سال اخیر، به همراه ندارد.
سردبیر روزنامه سازندگی -روزنامه‌ای که به پیروزی هریس دل بسته بود- مدعی شده: «از بهمن ۹۹ که ترامپ رفت تا امروز که بازگشت ۴ سال فرصت داشتیم برجام را احیا کنیم. مرحوم رئیسی سه سال فرصت داشت اما نخواست. روحانی و پزشکیان نیز یک سال فرصت داشتند که اولی به دلیل مخالفت‌ افرادی چون جلیلی موفق نشد و دومی هم فرصت نیافت. حالا ترامپ با همان کینه‌ پیشین بازگشته است».
او به این واقعیت اشاره نکرد که ترامپ، دنبال فشار حداکثری بود و بایدن نیز، همان فشار را سکویی برای طلبکاری جدید از ایران قرار داد و بنابراین مذاکرات احیای برجام را به بن‌بست کشاند؛ با این امید که ایران ناتوان از صادرات نفت می‌شود.
در همین زمینه، فلاحت‌پیشه، نماینده سابق و رد صلاحیت شده مجلس، ادعا کرده «ایران اختلاف با ترامپ را ایدئولوژیک نموده و ضرر کرده است» و حال آن که رویکرد ایران کاملا رویکردی معطوف به واقعیات و منافع ملی و عبرت‌های بزرگی است و فقط کُند ذهن‌ها و یا وطن‌فروشان، سعی می‌کنند عبرت‌ها را نبینند و نفهمند و به فراموشی بسپارند.

محافل صهیونیست: اخراج گالانت هدیه بزرگی به ایران بود

برکناری وزیر جنگ اسرائیل در محافل سیاسی و رسانه‌ای حمل بر شکست رژیم در جنگ منطقه شده و برخی فعالان صهیونیست علاوه ‌بر این، برکناری گالانت را موجب جشن ایرانیان می‌دانند. 
«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی در این‌باره گفت: ایران، برکناری گالانت را جشن گرفته‌ است. بین امنیت اسرائیل و امنیت ائتلاف سیاسی دولت، نتانیاهو ائتلاف و نابودی جامعه اسرائیل را انتخاب کرد. رسانه‌های ایرانی به دلیل ضعیف شدن امنیت اسرائیل و ثبات داخلی آن، برکناری وزیر جنگ را جشن گرفته‌اند.
او همچنین گفته است: به اطرافتان نگاه کنید، همه چیز شرّ مطلق است؛ نتانیاهو حاضر است امنیت ملی شهروندان اسرائیلی را در ازای بقای خود در سیاست قربانی کند. همان‌طور که در وسط جنگ، اخراج وزیر دفاع صورت گرفت پس برکناری نخست‌وزیر هم می‌تواند صورت بگیرد!
در همین حال، «گادی آیزنکوت»، رئیس پیشین ستاد کل ارتش اسرائیل، در جلسه کمیته روابط خارجی کنست، درباره علت اصلی برکناری «گالانت» گفت: دلیل برکناری گالانت، اعتراف وی به شکست اهداف جنگ غزه در جلسه‌ هیئت دولت با حضور نتانیاهو بود؛ او نتانیاهو را مسئول این شکست و ناکامی برای بازگرداندن گروگان‌ها دانست. اساساً برکناری گالانت با انگیزه شخصی و سیاسی صورت پذیرفت.
در این میان وبسایت کانال 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی در تحلیلی با عنوان «هدیه‌ای که نتانیاهو به ایران داد»، خاطر نشان کرد: نامه برکناری یوآو گالانت وزیر دفاع مدتها بود که در کشوی نتانیاهو تهیه و امضا شده بود. نتانیاهو بی‌صبرانه منتظر لحظه مناسب بوده است، موقعیتی که او را قادر می‌سازد تا طناب را محکم کند و فشار سیاسی بیشتری را اعمال کند، لحظه‌ای که جعبه جادویی دفتر نتانیاهو مانند جعبه پاندورا در برابر چشمان مردم ظاهر شود برای روزی که آمریکایی‌ها در شب انتخابات در ایالات متحده بسیار شلوغ بود. عصر روز سه‌شنبه این لحظه فرا رسید. زمان‌بندی وحشتناک بود. غریزه بقای نتانیاهو بر هرگونه منافع ملی غلبه کرد. نتانیاهو به سرعت نامه را از کشو برداشت و به گالانت داد. در عرض 3 دقیقه، اخراج کامل شد. این نشان می‌دهد که نتانیاهو مطلقاً اعصاب و روان خود را از دست داده است.
گالانت در سخنرانی خود صریح بود. سه تفاوت اساسی بین او و نتانیاهو وجود دارد و وجه اشتراک آنها به روشنی آفتاب است: گالانت از منافع ملی دفاع می‌کند، در حالی که نتانیاهو از منافع شخصی دفاع می‌کند. گالانت به کسانی که در ارتش خدمت می‌کنند سلام می‌کند، در حالی که نتانیاهو از کسانی که از خدمت فرار می‌کنند دفاع می‌کند. گالانت مصمم است که افراد ربوده شده را بازگرداند، در حالی که نتانیاهو آنها را رها می‌کند تا به جنگی بی‌پایان در غزه ادامه دهد. گالانت برای تشکیل کمیته تحقیقات رسمی و تحقیق درباره حقیقت مبارزه می‌کند، در حالی که نتانیاهو مشغول محو کردن آن است. 
گالانت نیز در زمان وقوع 7 اکتبر وزیر جنگ بود. این چیزی است که او تحمل می‌کند. اما برکناری او در شرایط و زمان کنونی ترکیبی مرگبار از آسیب به کار سیستم امنیتی است و نشان‌دهنده رها شدن زندگی ربوده‌شدگان و فروپاشی جامعه اسرائیل از درون است. اما مهم‌تر از همه، اخراج گالانت هدیه‌ای به ایران است، کمبود تعداد سرباز، حضور وزیر جنگ بدون تجربه، جامعه پراکنده اسرائیل و ادامه جنگ فرسایشی توسط نیروهای نیابتی ایران، که رؤیای طرح بزرگ ایران برای از بین بردن اسرائیل را برآورده می‌کند. در آستانه حمله ایران، نتانیاهو هدیه بزرگی را که در نوارهای سفید و آبی روشن پیچیده شده بود به ایران تقدیم کرد. نتانیاهو از بحران اعتماد صحبت می‌کند، اما اکثریت مردم مدت‌ها پیش اعتماد خود را به دولت او از دست دادند. همه نظرسنجی‌ها این را نشان می‌دهد. خانواده‌های ربوده شده اعتماد ندارند که او عزیزانشان را بازگرداند. خانواده‌های داغدیده به او اعتماد ندارند و احساس می‌کنند که تمام فداکاری‌های بزرگ بیهوده بوده است، در حالی که همه می‌خواهند حقیقت مسئولیت ۷ اکتبر را دریابند. رؤسای مقامات محلی در شمال اعتماد ندارند که او برای بازگرداندن ساکنان شمال به خانه‌هایشان حمایت امنیتی و اقتصادی می‌کند و کل نوار کشور را که متروک شده، بازسازی خواهد کرد. سربازان ذخیره به گالانت اعتماد می‌کنند و اخراج او اعتماد آنها را نسبت به هدایت جنگ تضعیف می‌کند. اعتماد آمریکایی‌ها به نتانیاهو در پایین‌ترین سطح خود قرار دارد و این با پیروزی دونالد ترامپ تغییری نخواهد کرد. آیا بحران اعتماد وجود دارد؟ بله، یک بحران عمیق اعتماد وجود دارد. زیرا نخست‌وزیر آن چیزی که اعتماد کمی به دولت اسرائیل باقی مانده بود را از بین برد. برای اولین بار از آغاز جنگ، رهبران مخالف، لیبرمن، گانتز، لاپید و گولان با هم در برابر حضار ایستادند. لحظه‌ای که نتانیاهو اعصاب خود را از دست داد، رهبران اپوزیسیون را تشویق کرد که از اختلافات خود فراتر رفته و به عنوان یک بلوک منسجم، همبسته و قوی برای ایجاد تغییر مورد نظر شروع به کار کنند. آنچه اکنون در خطر است امنیت دولت، جان ربوده شدگان و امنیت ارتش اسرائیل است. آنچه اکنون در خطر است انسجام جامعه اسرائیل و قطب نمای اخلاقی آن است. آنچه اکنون در خطر است، آینده اسرائیل است.

نشنال اینترست: تحریم‌های ضد ایرانی تا حد زیادی بی‌خاصیت شده‌اند

ظرف چهار سال، درآمد صادرات نفتی ایران چهار برابر افزایش یافته است و از ۱۶میلیارد دلار به ۵۳ میلیارد رسیده است. این، شکستی بزرگ برای آمریکا در تحریم نفت ایران است.
نشریه آمریکایی نشنال اینترست ضمن انتشار ارزیابی فوق نوشت: بر اساس گزارش جدید اداره اطلاعات انرژی آمریکا در مورد روند صادرات نفت ایران، این واقعیت بیش از هر زمان دیگری آشکار شده که رویکرد دولت‌های اوباما و بایدن نسبت به تحریم نفتی ایران به شدت شکست خورده است. در واقع، همان‌طور که چشم‌انداز‌های مرتبط با تحریم‌های غرب علیه روسیه در پی حمله این کشور به اوکراین نشان می‌دهند، استفاده از اهرم تحریم علیه طیف رقبای بین‌المللی آمریکا با شکست رو به رو شده است. سیاست‌های تجاری آمریکا اغلب در جلوگیری از نقض آشکار تحریم‌های این کشور شکست می‌خورند. 
از سال ۲۰۲۰، درآمد ایران از صادرات نفت تقریباً چهاربرابر افزایش یافته است و از ۱۶میلیارد دلار به ۵۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ افزایش پیدا کرده است. سهل‌انگاری‌های دولت بایدن، افزایش قیمت جهانی نفت، و تشنگی فزاینده چین برای منابع نفتی که منجر به پیوند‌های نزدیک با ایران شده، در کنار هم سبب شده‌اند تا ایران منابع مالی کافی جهت قدرتمند‌سازی بیش از پیش خود و متحدان منطقه‌ای‌اش را علیه بازیگری نظیر اسرائیل داشته باشد. 
دولت جو بایدن هیچ تحریم نفتی را علیه ایران لغو نکرده است با این حال، ایران هم روند صادرات نفتی خود به چین را اعلام نمی‌کند. ایران از تاکتیک‌های متنوعی برای پاک‌کردن ردِ نفت صادراتی خود استفاده می‌کند. شمار قابل توجهی از شرکت‌های بیمه و حمل‌ونقل آمریکا در میدان عمل، روند انتقال نفت ایران به چین را حتی تسهیل می‌کنند.  دولت بایدن در پیگرد قانونی ناقضان تحریم‌ها علیه ایران شکست قابل توجهی را متحمل شده است. در این میان، نکته مهم این است که ایران علی‌رغم کسب منابع درآمدی قابل توجه توانسته تا حد زیادی در حوزه کسب فناوری‌های پیشرفته اتمی نیز گام‌های مهمی را بردارد. 
حامیان توافق اتمی برجام که در سال ۲۰۱۵ منعقد شد بر این باور بودند که در قالب توافق مذکور در ازای لغو برخی تحریم‌ها علیه ایران می‌توان برنامه اتمی این کشور را تحت کنترل و رصد گسترده قرار داد. با این حال، در سال ۲۰۱۸، دولت ترامپ از برجام خارج شد و سیلی از تحریم‌ها را علیه ایران وضع کرد و موجب شد تا صادرات روزانه نفت ایران از ۲ میلیون و ۳۳ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۸ به ۶۷۵ هزار بشکه در سال ۲۰۱۹ کاهش یابد. 
با این حال، این روند در دولت بایدن ادامه پیدا نکرد و البته که تهران نیز خود را با روند‌های جاری تطبیق داد و به تدریج، به نحو قابل توجهی، افزایش صادرات نفت خود را در دستورکار قرار داد. تشدید تنش‌ها میان ایران و اسرائیل در نوع خود سبب شده تا اندک زمینه‌های در دسترس آمریکا برای تعامل با ایران نیز تضعیف شود. ما دیگر در جهان سال ۲۰۱۵ زندگی نمی‌کنیم با این حال، چالش اصلی این است که سیاست سازان آمریکایی به شیوه‌ای دیگر می‌اندیشند. از این رو، تحریم‌های آمریکا علیه ایران تا حد زیادی از قدرت اثرگذاری عاری و تهی شده‌اند. 
افزایش قابل توجه درآمد‌های نفتی ایران را نباید به سیاست‌های آمریکا مرتبط دانست. روند‌های کلان اقتصادی در محیط بین‌المللی نیز در طی سال‌های گذشته تا حد زیادی در راستای منافع ایران بوده‌اند. گزارش اخیر مؤسسه اطلاعات انرژی آمریکا به طور خاص به افزایش قیمت نفت ایران از هر بشکه ۲۹ دلار در سال ۲۰۲۰ به ۸۴ دلار در دوره پساپاندمی کرونا در سال ۲۰۲۲ اشاره داشته است. شوک‌های اقتصادی خارجی تا حد زیادی این روند و تغییر را توضیح می‌دهند. رفع محدودیت‌های مرتبط با پاندمی کرونا تا حد زیادی موجب افزایش تقاضا برای نفت شد و در عین حال، انفجار جنگ اوکراین نیز که موجب اخلال در روند تأمین انرژی جهان شد سبب گشت تا نفت ایران ارزش بیشتری پیدا کند. اگرچه آمریکا از قدرت اثرگذاری محدودی بر قیمت نفت برخوردار است با این حال، باید توجه داشت که شکست سیاست‌های مرتبط با تحریم نفتی ایران سبب می‌شود تا این کشور اوج‌گیری قابل توجهی از قدرت را تجربه کند و در مواجهه با آمریکا و طیف‌های متحد آن دستاورد‌های قابل ملاحظه‌ای را به ثبت برساند. 
از نقطه نظر تاریخی، ایران بخش اعظم نفت خود را به سوریه، ترکیه، ژاپن، و 
کره جنوبی صادر می‌کرد. با این حال، چین در طی پنج سال اخیر به یک خریدار مهم و بزرگ نفت ایران تبدیل شده است. صادرات نفت ایران به چین از سال ۲۰۱۹ تاکنون تقریباً چهار برابر شده است و از ۳۰۸ هزار بشکه در روز به ۱.۲ میلیون بشکه در سال ۲۰۲۳ رسیده است. 
این آمار‌ها بازتاب دهنده تمایل فزاینده چین جهت دور زدن تحریم‌های آمریکا و اروپا و افزایش هماهنگی‌ها با ایران در این رابطه هستند. ما دیگر نمی‌توانیم منافع ژئوپلیتیک چین را از ایران جدا کنیم. 
افزایش درآمد‌های نفتی ایران در نوع خود سبب شده تا این کشور امکان حمایت مؤثر از محور مقاومت را نیز پیدا کند. محوری که اکنون به نحو گسترده‌ای در برابر غرب و اسرائیل ایستاده است. با این حال، تمایل فزاینده چین نسبت به خرید نفت از ایران و روسیه، در نوع خود از چشم‌اندازی کلان که حاکی از تشدید تنش‌های ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک در محیط جهانی است نیز خبر می‌دهد. این سه کشور اکنون اتحادی مؤثر را علیه آمریکا و متحدان آن ایجاد کرده‌اند.