ضرورت داشتن روان ســالم در رویارویی با چالشها-بخش نخست
کاسبی بیدردسر روانشناسان زرد و غوطه در ســراب
فائقه بزاز
وقتی صحبت از سلامت جسم میشود حساسیت به خرج میدهیم و حاضریم مبالغ زیادی را برای سلامتش هزینه کنیم؛ اما پای سلامت روح در میان باشد تعلل میکنیم درحالیکه شاید روح ما بیشتر از جسم ما نیازمند مداوا باشد. بهخصوص که روح بیمار بر تن سالم اثرگذار است و میتواند منشأ بیماریهای جسمی باشد. از سوی دیگر گاهی برای مدیریت هزینههای سنگین این عرصه دست به دامان فضای مجازی میشویم و ناآگاهانه پای درس و تجویز افرادی مینشینیم که نهتنها از علم مشاوره و روانشناسی بیبهرهاند بلکه بدون توجه به عواقب احتمالی برای مردم نسخههای بهظاهر شفابخش میپیچند.
این روزها فضای مجازی پر است از هیاهوی جملات انگیزشی! بلاگرهایی که فارغ از بنیه علمی لازم و به کمک ترغیب احساسات و هیجان در مخاطب، افکار عمومی را فریب داده داعیه درمان دارند. از سویی دیگر افراد ناآگاه با شنیدن جملههای انگیزشی احساس موقت بهتری پیدا کرده، راه درمان مشکلاتشان را در این سراب جستوجو میکنند.
بلاگرهای زرد در حوزه روانشناسی ترفندهای خاصی برای جذب مخاطب دارند. برخی خود را فارغالتحصیل از معتبرترین دانشگاههای خارج یا داخل معرفی میکنند، برخی دیگر مستقیم به فضای خصوصی افراد میروند و با وعدههای پوچ بازاریابی میکنند. شگرد برخی دیگر هم ارائه رایگان پرسشنامههایی تکراری و دمدستی برای شخصیتشناسی افراد است.
البته نهاد متولی این عرصه نیز در این زمینه اقدامات لازم را اتخاذ کرده است. در سال 1401 بود که اسامی ۱۴۴ روانشناسنما و یا روانشناس زرد که فاقد مجوز از سازمان نظام روانشناسی بودند در سایت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور قرار گرفت. این افراد با استفاده از مفاهیمی نظیر آرامش و انرژی مثبت، قانون جذب، معجزه شکرگزاری، آفرینش کوانتومی، تلقین خودباوری و... مخاطبین زیادی را با خود همراه کرده بودند. اگرچه ماجرا به همینجا ختم نمیشود و همچنان فضای مجازی دکان بیدردسری برای کاسبانی است که بدون مجوز و با استفاده از ناآگاهی مخاطبین به کسبوکار مشغولند.
خوشبختی را در آغوش بگیر!
همانگونه که ذکر شد اساس اصلی روانشناسی زرد بر پایه جملات کوبنده تلقینی و انگیزشی استوار است. در این نوع روانشناسی عامهپسند هر امکانی، ممکن است و شما به عنوان یک انسان منبع قدرتی بیانتها هستید و برای رسیدن به خواستههای خود فقط کافی است اراده کنید! و همین موضوع دلیل محبوبیت روانشناسی زرد میان مردم است. وعدههای خیالی بیمار را ترغیب میکند؛ اما پس از ناکامی بار سنگینی از اضطراب را بر دوشش میگذارد؛ وعده خوشبختی و رهایی از مشکلات، رسیدن صد درصد به موفقیت و ثروت به بیمار احساس شوق و نشاط موقت میدهد.
زردنگارهای روانشناسی مرتب به مردم تلقین میکنند که فقط باید مثبت باشید، دائم تلاش کنید وگرنه از دیگران عقب میافتید و مثبتاندیش باشید. درحالیکه اگر نگاه دقیقی به پیرامون خود و دنیا داشته باشیم درمییابیم فقط مثبت بودن انسان را تکبعدی میکند، تلاش در کنار استراحت معنا پیدا میکند و بهنظر میرسد احساسات دیگر نیز در وجود انسان به عبث آفریده نشدهاند و باید در برخی موارد منفینگر بود.
یکی دیگر از مانورهای این بلاگرهای زرد پرداختن به ثروت و ذهن ثروتمند است. آنها در شعارهایشان ادعا میکنند برای ثروتمند شدن فقط باید ذهن ثروتمندی داشته باشید و این باور را در افراد ایجاد میکنند که مقصر واقعی در این زمینه فقط خودشان هستند، درصورتیکه زندگی واقعی چیزی نیست که تماموکمال در اختیار ما باشد و ما همه قواعد آن را تنظیم کنیم. مسائلی جبری نیز وجود دارند که ما هیچ نقشی در ایجادشان نداریم و مجبور به پذیرش آنها هستیم.
روانشناسان زرد خوب حرف میزنند
اما حرف خوب نمیزنند
چیزی که روانشناسان زرد به ما القا میکنند وعده و راهکارهای کلی دادن به افراد و فروش رؤیاگونه موفقیت، خوشبینی پوچ، بدون وجود تلاش، کوشش و همچنین باور داشتن به قانون جذب و قدرت کائنات است.
احسان سایهمیری، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی میگوید: «روانشناسی زرد در چند سال گذشته با دید کورکورانه طرفداران زیادی در ایران پیدا کرده است و افرادی که مشکلات اساسی دارند به جای اینکه دنبال متخصص و راهحل درست و دائمی باشند، به سراغ کسانی میروند که زیبا و با زرق و برق حرف میزنند و وقتی پای حرفهای آنها مینشینند، حالشان بهظاهر خوب میشود، اصطلاحاً این افراد خوب حرف میزنند؛ اما حرفهای خوب نمیزنند.»
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی میافزاید: «از طرفی انتشار اسامی روانشناسانی که مدرک سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ندارند، در سال گذشته هم سروصدای زیادی به راه انداخته و هم جامعه را با واژه جدیدی به نام روانشناسنماها آشنا کرده است. البته گفتنی است استقبال از روانشناسی زرد فقط به جامعه و فرهنگ ما مربوط نیست و در همه دنیا روانشناسی زرد و حرفهای انگیزشی و حتی کتابهای این حوزه هم طرفداران بیشماری دارند.»
وی میافزاید: «امروزه شاهد این موضوع هستیم که این افراد در شبکههای اجتماعی دنبالکننده و طرفداران زیادی دارند. تعدادی از این افراد بدون اینکه مدرک و صلاحیتشان بررسی شود در برنامههای تلویزیونی حضور پیدا کرده و معروف شدهاند، در رایجترین حالت بدیهی است که پس از مورد استقبال قرارگرفتن، با مطالعه چند کتاب و فایل صوتی و مقاله علمی در حوزه روابط اجتماعی، ازدواج، موفقیت و... کارگاه و همایش و سمینار برگزار میکنند و به قول خودشان با ارائه فرمولها و پکیجهای مخصوص خودشان مشکلات هزاران نفر را در چند ساعت حل میکنند.»
این کارشناس ادامه میدهد: «اما نتیجه این حرفهای مسکنوار روانشناسنماها چیست؟ اکثر افراد پس از شرکت کردن یا شنیدن این تکنیکها و سخنان انگیزشی چند روزی با انگیزه مضاعف به اجرای این راهکارها در زندگی خود میپردازند، ولی وقتی هیچگونه تغییری را در زندگی خود مشاهده نمیکنند از قبل نیز ناامیدتر و سرافکندهتر میشوند و مشکل آنها ریشهدارتر میشود، زیرا صاحبان این کسبوکارها در ویسها و کلیپها و سمینارهای زرقوبرقدار خود شواهدی را ارائه میدهند که راهکارها و توصیههای آنها زندگی صدها نفر را نجات داده و وقتی شخص مذکور تغییر در روند زندگی خود را همانند این افراد نمیبیند مشکل و عدم توانایی نتیجهگیری را از خود میداند نه بیپایهواساس بودن توصیهها و راهکارهای روانشناس نماها و به همین دلیل اعتمادبهنفس و دید او نسبت به خود و زندگی از قبل نگرانکنندهتر میشود و افراد احساس ناکارآمد بودن بیشتری پیدا میکنند.»
سایهمیری میگوید: «چیزی که روانشناسان زرد به ما القا میکنند وعده و راهکارهای کلی دادن به افراد و فروش رؤیاگونه موفقیت، خوشبینی پوچ، بدون وجود تلاش، کوشش و همچنین باور داشتن به قانون جذب و قدرت کائنات است. این معضل در قالب مشاوران انگیزشی حتی در مشاورههای کنکور، کوچینگهای پولی، پکیجهای چگونه پولدار شویم نیز چند سالی است که در کشور ما رواج پیدا کرده است و باکمال تأسف بسیار هم متقاضی و خریدار دارد.»
وی میافزاید: «متأسفانه این فعلوانفعالات اشتباه و غیرعلمی دید مردم جامعه را به روانشناسان متخصص و واقعی نیز تغییر میدهد و موجب میشود اشخاص حتی با وجود مشکلات متعدد از مراجعه به متخصصان این حوزه خودداری کنند.»
سایهمیری در پایان تأکید میکند: «یکی از راههای پیشگیری از این موضوع، آگاهسازی و فرهنگسازی در بین جامعه است، زیرا اصل کار روانشناسان زرد سوءاستفاده از ناآگاهی، بیاطلاعی و عدم بینش برخی افراد است. پس با افزایش اطلاعات و آگاهی عموم مردم میتوان به حیلهگریها و بازارگرمی آنها پایان داد تا مردم خودشان سره را از ناسره تشخیص دهند.»
مردم و روانشناسی زرد
مهین توکل، خانهدار و با مدرک کارشناسی پرستاری درباره روانشناسی زرد میگوید: «برخی مردم افسرده، بیمار و مستأصل هستند و از پس تأمین هزینههای روانشناسی برنمیآیند، بهویژه که درمان روح و روان یک برنامه طولانی و درازمدت است و بیمار باید جلسات زیادی مشاوره برود و با پرداخت هزینههای سنگین شاید به نتیجه برسد. برای همین وقتی به صورت رایگان در فضای مجازی توصیه میشنود و کمی حالش بهتر میشود دیگر سراغ روانشناس نمیرود و درعینحال مشکل اصلی بیماری حل نشده باقی میماند.»
سیامک تقیپور نیز میگوید: «بعضی از اختلالات روانی نیاز به مراجعه جدی و پیگیر به روانشناس و روانپزشک و مصرف دارو دارد. دنبال کردن روانشناسی تقلبی فرصت طلایی برای درمان واقعی را از افراد میگیرد و گاهی سبب عمیقتر شدن بیماری میشود.»
زیبا زراعتطلب، دانشجوی سال آخر کارشناس روانشناسی بالینی نیز معتقد است: «روانشناسی زرد احساس تسکین و التیام موقتی به افراد میبخشد؛ از اینرو معمولاً مورد توجه افراد قرار میگیرد؛ چون بسیاری از افراد درگیر مشکلات هستند و میخواهند راهحلهای سریعی برای التیام ضعفهای روحی خود برای همین از آن استقبال میکنند؛ اما این روش علمی نبوده بیشتر یک روش تبلیغاتی است. در روانشناسی واقعی مشکلات به صورت واقعبینانه دیده میشوند و برای آنها به دنبال راهحلهای واقعی هستیم؛ مثلاً شناخت و مدیریت و کنترل احساسات و هیجانات مختلف مانند انکار، خشم، غم و ترس و در نتیجه برای همه این احساسات به دنبال راهحل منطقی هستیم. اما در روانشناسی زرد احساسات انسانها نادیده گرفته میشود و به جای آن فقط جملات انگیزشی و مثبت و باورهای مثبت به صورت تبلیغآمیزی به مخاطبان القا میشود و بهخاطر همین سطحینگری حاکم بر آن معمولاً سبب عمیقتر شدن ضعفها میشود.»
سرابی که به بیماری عمیق ختم میشود
کارشناسان روانشناسی معتقدند؛ راهکارهای ارائهشده در روانشناسی زرد گمراهکننده است. استفاده از این روشها در برخورد با مشکلات و مسائل زندگی روزمره بار اضطراب بسیار سنگینی روی دوش افراد میگذارد. در چنین شرایطی نهتنها موفقیت وعده داده شده میسر نمیشود، بلکه عملکرد عادی افراد هم تحتتأثیر قرار گرفته و مختل خواهد شد.
از نظر این گروه آثار زیانبار نسخههای زرد بلاگرها، کاهش خودباوری، مشکلات روانی، گمراه شدن افراد و به دنبال آن عمیقتر شدن بیماری است.
روانشناسی زرد بدون توجه به تفاوتهایی که افراد و شرایط زندگی آنها با یکدیگر دارد، نسخه واحدی برای همه میپیچد و به افراد میگوید که در صورت تلاش حتماً موفق خواهند شد.
توصیههای غیرعلمی باعث میشود تا افراد در زندگی خود با مشکلات روانی متعددی مواجه شوند و همین مشکلات نیز آنها را به سوی گرفتن تصمیمات غلط در زندگی هدایت کند؛ در نتیجه چنین افرادی در یک دور باطل گرفتار شده و انرژی و زمان خود را به هدر خواهند داد.
جملات انگیزشی و راهکارهایی که روانشناسی زرد در اختیار افراد قرار میدهد، چیزی جز گمراهی آنها به همراه نخواهد داشت. افرادی که به دنبال آموزهها و توصیههای غیرعلمی روانشناسان زرد هستند، زمان خود را در مسیری صرف میکنند که در نهایت چیزی جز پشیمانی و ناامیدی نصیب آنها نخواهد کرد.
این موضوع یکی از گرانترین تاوانهایی است که افراد مجبور به پرداخت آن در زندگی خود خواهند بود.