kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۱۴۳
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۵

حقیقت مسخ انسانی و عوامل آن

 
 
مجتبی نیک‌خواه
انسان در زندگی دنیوی گرفتار انواع ابتلائات است تا حقیقت هر کسی دانسته شود و هر آنچه در باطن دارد اظهار کند. از نظر قرآن، کسانی که صراط مستقیم زندگی خویش را بر اساس هدایت‌های فطری عقلی و وحیانی نقلی تنظیم می‌کنند، انسان خدایی می‌شوند و در مقام خلافت الهی قرار می‌گیرند، اما کسانی که بر خلاف آن‌، سیر می‌کنند گرفتار سقوط می‌شوند و به انسان حیوان و «کالانعام» یا «حطب» یا «حصب» تبدیل می‌شوند. 
البته برخی در همین دنیا دچار مسخ به حیوان می‌شوند و شکل باطنی حیوانی می‌گیرند در حالی که در ظاهر انسان هستند. 
این اشخاص در حقیقت گرفتار عقوبت الهی در دنیا می‌شوند و حقیقت باطنی‌شان بروز و ظهور می‌کند؛ زیرا مسخ به بوزینه یا خوک برای کسانی است که رفتارشان بیانگر این دو حیوان است؛ چرا که این انسان‌های مسخ شده، در حقیقت روح انسانیت خویش را از دست داده و به ساحت حیوانات و ملکات آنان سقوط کرده‌اند.
نویسنده در این مطلب با بررسی آیات قرآن‌، درباره حقیقت مسخ انسان در دنیا و علل بروز آن سخن گفته است.
***
مسخ؛ واقعیت یا ادعا؟
قرآن تصریح می‌کند برخی از انسان‌ها به سبب گناهان بزرگ با عذاب الهی در همین دنیا گرفتار مسخ شده و از نظر ظاهری و شکلی به حیواناتی چون خوک و بوزینه در آمدند و پس از آن مردند.(اعراف، آیه 166؛ مائده، آیه 60) بنابراین، مسخ امری شدنی، بلکه واقع شده است.(همان)
مسخ به معنای تغییر و دگرگونی در خلقت از لحاظ شکلی و ظاهری
(ترتیب العین، ج 3، ص 1699) به صورتی زشت‌تر و  قبیح‌تر از آنچه بوده است(مجمع البحرین، ج 2، ص 201)، یا زشت شدن به شکل باطنی، به گونه‌ای که آدمی متخلق به اخلاق زشت برخی از حیوانات شود
(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 768)، و این نه تنها شدنی است، بلکه واقع شده است.(اعراف، آیه 166؛ مائده، آیه 60)
البته این مسخ یک واکنش 
بر اساس کنش خود انسان است؛ زیرا اوست که با رفتارهای نادرست خویش بستر سقوط را فراهم می‌کند و از کمال انسانی خویش ساقط می‌شود؛ چنان‌که یهودیانی که به اصحاب السبت معروفند با دور زدن قانون شریعت
(اعراف، آیات 163 تا 166) و رفتارهای آزاردهنده پیامبران دچار لعن و نفرین و مسخ شدند(مائده، آیه 78)؛
 زیرا لعن حضرت داود(ع) موجب شد تا ملعونان به میمون تبدیل شوند و به سبب نفرین عیسی(ع) به خوک و خنزیر تبدیل شدند چنان‌که روایتی از امام باقر(ع) این امر را تایید می‌کند.(مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 357)
برخی از اهل بصیرت از این توانایی برخوردارند که صورت برزخی انسان‌ها را ببینند که بر اساس ملکات اخلاقی شکل گرفته است؛ زیرا انسان‌ها در طول زندگی خویش در دنیا در حال تغییر و شدن هستند. این تغییر در نهایت شاکله شخصیتی انسان را می‌سازد.(اسراء، آیه 84)
 این شاکله همان چیزی است که انسان با رفتارهای خویش شکل می‌دهد و به عنوان ملکات و مقومات ذاتی در می‌آید. همین شاکله شخصیتی برخاسته از نیات و ملکات و مقومات است که انسان را «انسان خدا»، «انسان فرشته»، «انسان جن»، «انسان کبوتر»، «انسان گاو»، «انسان سگ»، بلکه «انسان شتر گاو پلنگ» و مانند آنها می‌کند؛ حتی انسان‌ها در سیر تغییر سقوط به جایی می‌رسند که «انسان گیاه»
(جن، آیه 15) یا «انسان جماد»
(انبیاء، آیه 98؛ بقره، آیه 74) می‌شوند. 
این تغییر همان «بئس المصیر»
(بد فرجامی) برای انسان است.
(بقره، آیه 126) 
انسان مسخ شده، شکل باطنی حیوانی دارد هرچند به صورت، انسان است؛ زیرا انسانیت او به درجه‌ای تنزل یافته که ملکات حیوانات را بروز و ظهور می‌دهد. 
انسان مسخ شده انسانی ساقط از منزلت انسانی است که هیچ ارزشی در پیشگاه خدا ندارد.
(مائده، آیات 59 و 60)
انسان‌های مسخ شده در یک سطح نیستند، بلکه بسته به میزان سقوط متغیر هستند؛ زیرا برخی چنان سقوط می‌کنند که در سطح گیاه و سنگ قرار می‌گیرند و سختی سنگ را در درون دارند.(مائده، آیه 13)
همچنین این افراد که گرفتار مسخ می‌شوند، انسان‌های حیران 
(انعام، آیه 110) و عاجز و ناتوان در انجام امور خویش(یس، آیه 67) هستند؛ زیرا توانایی انسانی خویش را دفن کرده‌اند و در حیرت و سرگردانی از فهم حقایق و گرایش به حق هستند و نمی‌توانند تصمیم درست گرفته و عزم در عمل داشته باشند.
خدا به مردم هشدار می‌دهد که گناهکار متمرد در معرض مسخ قرار می‌گیرد.(بقره، آیات 65 و 66؛ نساء، آیه 47؛ مائده، آیات 13 و 60 و 78) پس کسی نمی‌تواند خود را در امان از مسخ بداند؛ زیرا غضب الهی ممکن است شامل او در دنیا شود و گرفتار مسخ کند. 
از همین رو خدا به اهل کتاب هشدار می‌دهد که در صورت عدم ایمان به قرآن ممکن است در همین دنیا گرفتار مسخ شوند و خدا همان گونه که یهودیان و مسیحیانی را به خوک و بوزینه تبدیل کرد، ممکن است آنان را نیز به همین سرنوشت تلخ مبتلا سازد.(نساء، آیه 47؛ مائده، آیات 59 و 60)
عوامل مسخ در دنیا
کسانی گرفتار مسخ در دنیا به حیوانات می‌شوند که رفتارهایشان‌، آنان را به موجوداتی تبدیل می‌کند که ملکات آن موجودات را در خویش ایجاد و تقویت کرده باشند.
 به این معنا که برخی از مردم مانند عالمان با رفتارهای خویش، «سگ» یا «خر» می‌شوند و ملکات آن دو حیوان را در خود ایجاد و تقویت می‌کنند؛ پس هر چند که ظاهر و شکلی انسانی دارند، ولی در باطن و ملکوت خویش چیزی جز سگ و خر نیستند. 
از این رو، اگر کسی چشم برزخی و بصیرت داشته باشد، همین ملکات سگی و خری را در آنان می‌یابد و آنان را خر و سگ می‌بیند. 
بنابراین، تعبیر برخی از عالمان ساقط شده به عنوان سگ و خر، تنها تمثیل و تشبیه ظاهری نیست، بلکه حقیقت آنان در عالم مثال و برزخ و ملکوت باطنی چیزی جز خر و سگ نیست؛ چنان‌که خدا «بلعم باعورا» را سگ دانسته: 
فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ۚ 
(اعراف، آیات 175 و 176) یا برخی از عالمان یهودی را که به کتاب تورات عمل نمی‌کردند، خر دانسته: مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا
(جمعه، آیه 5) است؛ 
زیرا این عالمان همان چارپایی بر او کتابی چند هستند.
به سخن دیگر، انسان در طول عمر خویش در دنیا با افکار و رفتار خویش که فلسفه و سبک زندگی اوست، ملکاتی از اخلاق مثبت یا منفی را در خود ایجاد می‌کند که به عنوان فضائل یا رذایل اخلاقی، شاکله شخصیتی او را می‌سازد. این‌گونه است که ممکن است به «انسان متاله» یا 
«انسان حیوان»‌، بلکه به تعبیر قرآن «بل هم اضل»(اعراف، آیه 179) و پست‌تر از چارپایان به «گیاه و جماد» تبدیل شود و با باطن و ظاهری ترکیبی از انسان حیوان یا انسان جماد یا انسان گیاه در عالم برزخ و آخرت درآید.
بر اساس آموزه‌های قرآن، اموری چون: کفر(مائده، آیه 78)، ستمگری(اعراف، آیات 163 تا 166)، طغیانگری و اصررار بر گناه(همان)، فسق نسبت به قوانین الهی(همان)، پند ناپذیری(همان)، اعمال ناپسند 
(مائده، آیات 78 و 79)، معصیت(همان)، عهد شکنی(مائده، آیات 12 و 13)، لجاجت(انعام، آیه 110) موجب می‌شود تا شاکله شخصیتی انسان بر اساس ملکاتی شکل گیرد که بیرون از دایره انسانیت است. 
البته کسانی که به اذیت و آزار پیامبران می‌پردازند، مورد لعن و نفرین آنان قرار می‌گیرند و مسخ می‌شوند.(مائده، آیه 78) پس انسان باید بداند که همواره در معرض مسخ قرار دارد اگر به درستی عمل و رفتار نکند. 
این مسخ ممکن است که در ظاهر دیده نشود و عموم مردم با چشم سر نتوانند چهره مسخ شده آنان را ببینند، اما دارندگان چشم برزخی و اهل بصیرت آنان را به همان ملکات و چهره مسخ شده برزخی می‌بینند.
هر چند که خدا منشا مسخ است؛ زیرا تصرفات تکوینی در امور هستی تنها تحت قدرت و اقتدار الهی است(بقره، آیه 65؛ نساء، آیه 47؛ مائده، آیه 60؛ یس، آیه 67)، اما عامل مسخ‌، افکار و رفتار انسان‌ها و ملکاتی است که در طول زندگی کسب کرده‌اند. 
در حقیقت با مسخ قلب به عنوان حقیقت انسان‌، آثار آن در ظاهر و 
شکل ظاهری افراد خودش را نشان می‌دهد.(انعام، آیات 109 و 110)
به سخن دیگر، انسانی که با افکار و رفتار خویش، قلب انسانی را دگرگونه کرده است، انسانی مسخ شده است که در قیامت تنها بروز و ظهور می‌کند؛ زیرا قیامت محل ظهور باطن و ملکوت انسان‌ها است.(همان) 
پس آنچه خدا انجام می‌دهد، تنها ظاهر کردن باطن انسان‌ها است.(همان)