گزارش مستند کیهان از چهلمین روز شهادت سید مقاومت
اقتدار امروز حزبالله نتیجه فرماندهی سید حسن نصرالله
سرویس خارجی-
40 روز پس از شهادت مظلومانه سیدحسن نصرالله، منابع عبری میگویند، حملات این جنبش نسبت به قبل، 4 برابر افزایش یافته است. این یعنی، سبک و نوع فرماندهی که سید مقاومت پایهریزی کرده است، چنان منسجم و حسابشده است که، در غیاب او هم به خوبی کار میکند.
«سیدحسن نصرالله» ملقب به سید مقاومت، روحانی و سیاستمدار شیعه اهل لبنان، در 31 اوت سال 1960 میلادی (9 شهریور 1339) در شهرک البازوریه از محلههای فقیرنشین شرق بیروت به دنیا آمد. سیدحسن در نوجوانی و در سال 1976 میلادی(1355) به نجف رفت و تحصیلات حوزوی خود را در آنجا آغاز کرد. او در سال ۱۹۷۸(1357) به لبنان بازگشت و در مدرسه الامام المنتظر(ع)، که شهید سید عباس موسوی آن را تاسیس کرده بود، تحصیلاتش را پی گرفت و در همان حال، به فعالیتهای سیاسی در جنبش امل در منطقه بقاع مشغول شد.
سیدحسن از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۲م (1354 تا 1361) عضو جنبش اَمَل، از تشکلهای سیاسی شیعی در لبنان بود؛ اما در سال ۱۹۸۲م(1361) با گروهی از روحانیان مبارز، از آن جنبش جدا شد و با کمک هم جنبش حزبالله لبنان را تأسیس کردند. او پس از شهادت سید عباس موسوی در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲م (27 بهمن 1370) بهعنوان دبیرکل این جنبش انتخاب شد و تا زمان شهادتش در ۲۰۲۴م/۱۴۰۳ش در این سِمَت بود.
سیدحسن نصرالله دارای چهار پسر و یک دختر بود. اولین فرزند سیدحسن به نام محمدهادی در سال 1979 (1358) به دنیا آمد. محمدهادی در سال 1994(1373) به جمع رزمندگان حزبالله در جبهههای جنوب که با رژیم صهیونیستی درگیری داشتند، پیوست. در ماه سپتامبر ۱۹۹۷ (1376) دو تن از رزمندگان حزبالله در حمله به یکی از مواضع ارتش رژیم اشغالگر در منطقه جبلالرفیع در جنوب لبنان به شهادت رسیدند و پیکر آنان بهدست نیروهای رژیم افتاد. تلویزیون رژیم بدون اطلاع از هویت این دو نفر، تصویر خونآلود آنان را به نمایش گذاشت، بهسرعت مشخص شد که یکی از این دو شهید، سیدهادی نصرالله است. در تاریخ لبنان، چه در زمان جنگ داخلی و چه در مقابله با تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی، هیچگاه دیده نشد که فرزند یکی از رهبران ارشد گروهای سیاسی و یا شبهنظامیان در در میادین جنگ به شهادت رسیده باشند!
شیفته امام
سیدحسن نصرالله که شیفته امام خمینی بود؛ اولین دیدارش را با امام دلها در سال 1360 صورت انجام داد. امام خمینی، سیدحسن 21ساله را به عنوان نماینده خود در امور حسبیه و اخذ امور شرعی در لبنان منصوب کرد. او اولین نفر از رهبران حزبالله بود که چنین حکمی را از امام خمینی میگرفت. همچنین سیدحسن در سال ۱۳۶۶ تصمیم گرفت که برای ادامه تحصیلات دینی به قم مهاجرت کند. او دو سال در حوزه علمیه قم تحصیل کرد. نصرالله در این مدت زبان فارسی را به خوبی آموخت و دوستان نزدیکی در میان نخبگان سیاسی- نظامی ایران پیدا کرد. او در سال ۱۳۶۸ به لبنان بازگشت.
پیروزیهای با رهبری بزرگ
رژیم صهیونیستی که فکر میکرد با ترور شهید سید عباس الموسوی در سال 1992 (1371) شیرازه حزبالله از هم میپاشد، با آغاز رهبری سیدحسن روزهای بسیار سختی را تجربه کرد. حزبالله با رهبری سید در سه دهه اخیر و به ویژه در جنگ ۷ اکتبر ۲۰۲۳، (15 مهر 1402) اقدامات
و حملات بینظیری علیه اسرائیل انجام داد که تأثیرات قابلتوجهی بر وضعیت امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی داشته است.
چند شاهکار سیدحسن نصرالله
خروج رژیم صهیونیستی از لبنان (۲۰۰۰): این رویداد نشاندهنده موفقیت حزبالله در مقاومت در برابر نیروهای رژیم بود و تأثیر عمیقی بر روحیه این گروه و جامعه لبنانی گذاشت. در واقع خروج صهیونیستها از لبنان به تدریج و در طی چند ماه صورت گرفت، اما تحولات و درگیریهای کلیدی که منجر به این خروج شدند، بهویژه از سال ۱۹۹۶ (1374) و پس از عملیات رودخانههای کثیف- یک حمله گسترده نظامی رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۹۶ بود که هدفش تضعیف حزبالله و آسیب به زیرساختهای لبنان بود، اما در نهایت به تشدید تنشها و افزایش حمایت از حزبالله انجامید- تا سال ۲۰۰۰ ادامه داشت. باید خاطرنشان کرد که حزبالله به طور مداوم به نیروهای صهیونیست حمله میکرد تا جایی که این فشارها باعث تضعیف اراده سیاسی و نظامی رژیم شد. در همین راستا بود وقتی داخل سرزمینهای اشغالی، تغییرات سیاسی و فشارهای اجتماعی برای خروج از لبنان به دلیل تلفات بالا و احساس ناکامی در جنگ، افزایش یافت؛ جامعه بینالمللی، پس از ناامیدی صهیونیستها از دستیابی به اهدافش در لبنان، فشارهایی به منظور کاهش تنشها و پایان درگیریها بر این رژیم وارد کرد. این عوامل به هم پیوستند و نهایتاً به تصمیم رژیم برای خروج از لبنان در ۲۵ مه ۲۰۰۰ منجر شد، بدون اینکه به اهداف استراتژیک خود در این کشور دست یابد. این خروج به عنوان یک پیروزی تاریخی برای حزبالله و نشانهای از موفقیت مقاومت تلقی میشود.
جنگ ۳۳روزه (۲۰۰۶): پس از خروج رژیم از لبنان حزبالله به طور مداوم به حملات موشکی و کمین به سمت نیروهای صهیونیست در مرز لبنان و مناطق شمالی اراضی اشغالی ادامه داد و توانست توان نظامی خود را تقویت و از تسلیحات و تجهیزات جدیدی بهرهبرداری کند. همچنین حزبالله و دیگر گروههای سیاسی لبنان برای به رسمیت شناختهشدن حقوق لبنان و پایان اشغالگریهای صهیونیستها، در مذاکرات و مجامع بینالمللی فعال بودند تا اینکه جنگ ۳۳روزه از ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ تا ۱۴ اوت ۲۰۰۶ (21 تیر 1385 تا 23 مرداد) اتفاق افتاد. در این نبرد حزبالله هزاران موشک به سمت اراضی اشغالی شلیک کرد که مناطق وسیعی از شمال تا مرکز اراضی اشغالی را تحت پوشش قرار داد. همچنین حزبالله از روشهای جنگ نامنظم و کمین برای حمله به نیروهای صهیونیست در مرز و همچنین در داخل لبنان استفاده کرد. ایجاد استحکامات و استفاده از زمینهای ناهموار به نفع خود در مقابل حملات هوائی و زمینی رژیم، از دیگر اقداماتی بود که موجب موفقیت لبنان در این جنگ شد. شلیک موشکهای متعدد به اراضی اشغالی به ایجاد تلفات و خسارات مالی قابلتوجهی منجر شد و در نهایت، این جنگ پس از ۳۳روز پایان یافت و حزبالله به عنوان یک بازیگر کلیدی در معادلات منطقهای خود را به دنیا اثبات کرد. با پیروزی مقاومت لبنان در برابر صهیونیستها در سال 2006(1385)؛ حزبالله با موفقیت توانست به عنوان یک نیروی مقاومتی و ملی در لبنان شناخته شود و حمایتهای مردمی را جلب کند. حزبالله با تقویت توان نظامی و انجام حملات محدود، به نوعی بازدارندگی در برابر رژیم اشغالی ایجاد کرد و رژیم را وادار به احتیاط بیشتر در حملات به لبنان کرد.
تا پایان جان برای مقاومت
با آغاز حمله رژیم صهیونیستی به فلسطین سیدحسن نصرالله از 8 اکتبر سال گذشته میلادی(16 مهر 1402) دستور حمایت همهجانبه از فلسطین را صادر کرد. سید محبوب مقاومت در توصیف عملیات 7 اکتبر میگوید «این عملیات حق کامل مقاومت بود... ما حامی همه مردم منطقه هستیم که هدف اشغال، قتلعام، تجاوز و تهدید رژیم صهیونیستی قرار گرفتند.... ما جبهه حمایت از لبنان را در نبرد فلسطینیان در طوفانالاقصی باز کردیم که نبرد همه ملت در حمایت از مردم فلسطین است.... ما اینجا هستیم تا برای فلسطین، برای نوار مظلوم غزه، برای کرانه باختری، و برای مردم لبنان یاری برسانیم.» از نظر سید محبوب مقاومت نبرد طوفانالاقصی زلزلهای امنیتی، سیاسی، نظامی، روانی و معنوی در رژیم صهیونیستی ایجاد کرده و این نبرد، ضعف دشمن را نشان میدهد که رژیم صهیونیستی به حق سستتر از لانه عنکبوت است.
در این جنگ، حزبالله با همکاری گروههای دیگر، به صورت هماهنگ حملات گستردهای را به اراضی اشغالی آغاز کرد و رژیم صهیونیستی که توانایی جنگیدن در مقابل نیروهای مقاومت را نداشت؛ روش همیشگی خود یعنی «ترور» سران مقاومت را در دستورکار قرار داد. اما رژیم تروریستی درک نمیکرد که جنبش باتجربه و قدرتمند حزبالله، با کیاست این جنبش را مبتنی بر شخص پایهریزی و تقویت نکرده است که با نبود رهبر آن، تضعیف شود. به عنوان فقط یک نمونه به اظهارات برخی پژوهشگران ارشد مرکز تحقیقاتی «آلما» در اراضی اشغالی و چند کارشناس مطرح دیگر توجه کنید! این مرکز پژوهشی در گزارشی بیان کرد که از زمان آغاز حملات در 7 اکتبر ۲۰۲۳ تا ابتدای اکتبر ۲۰۲۴، در مجموع ۳۲۳۵ حمله توسط حزبالله ثبت شده بود که به معنای ۲۷۰ حمله در هر ماه است. اما طی یک ماه گذشته در نبود سیدحسن نصرالله، حملات حزبالله چهار برابر افزایش یافت! در ماه اکتبر(مهر) حدود ۵۴ صهیونیست در حملات حزبالله کشته شدند که ۴۰ نفر از آنها نظامی بودند.
«جیمزای دورسی» استاد دانشگاه سنگاپور و کارشناس حوزه غرب آسیا نیز در رابطه با سیدمقاومت و حزبالله میگوید «بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل احتمالاً متوجه میشود که قتل رهبر حزبالله حسن نصرالله، پارادایم سیاست خاورمیانه را تغییر نخواهد داد. این درسی است که نتانیاهو باید از چندین دهه ترورهای هدفمند اسرائیل میگرفت.» و وبسایت انگلیسی «کانورسیشن» پس از عملیاتهای پیجرها و ترور رهبران حزبالله مینویسد «پس از اینکه اسرائیل عباس الموسوی، همسر و پسرش را ترور کرد، مرگ او تنها موجب شد حزبالله بر تعهد خود خود تأکید کند. نصرالله راه الموسوی را دنبال کرد و تحت رهبری او، این گروه به استخدام، زرادخانه و دامنه نفوذ خود در داخل و خارج لبنان افزود.»