امور تشریفاتی که پیامبر(ص) از آن پرهیز میکرد (حکایت خوبان)
به قدری پیامبر اکرم(ص) از این جلال و حشمتها تنفر داشت که سراسر زندگی او پر از این قضیه است. اگر یک جا میخواست راه بیفتد چنانچه عدهای میخواستند پشت سرش حرکت کنند اجازه نمیداد. اگر سواره بود و یک پیاده میخواست با او بیاید میفرمود: برادر! یکی از این کارها را باید انتخاب کنی: یا تو جلو برو و من از پشت سرت میآیم، یا من میروم تو بعد بیا. یا احیانا اگر ممکن بود که دو نفری سوار بشوند میفرمود: بیا دو نفری با هم سوار میشویم، من سواره باشم تو پیاده؟! این جور درنمیآید. محال بود اجازه بدهد او سواره حرکت کند و یک نفر پیاده. در مجلس که مینشست میگفت به شکل حلقه بنشینیم که مجلس ما بالا و پایین نداشته باشد. اگر من در صدر مجلس بنشینم و شما در اطراف، شما میشوید جزو جلال و دبدبه من و من چنین چیزی را نمیخواهم. پیغمبر(ص) تا زنده بود، از این اصل تجاوز نکرد. (1)
____________
1- سیری در سیره نبوی، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص 98