kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۸۰۰۳
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۶

ویژگی‌های مال اندوزان دنیاگرا در قرآن

 
 
فرید محسن‌زاده
مال هر چیز دارای منفعت ارزشی است که طیب و حلال باشد. اگر چنین مالی، به درستی به کار گرفته و مصرف و شکر عملی نسبت به آن اعمال شود، همان «خیر» است. البته این سخن به این معنا نیست که چنین مالی محل ابتلاء انسان نباشد(تغابن، آیه 15)، بلکه از نظر قرآن، ابتلائات و فتنه‌ها با شرّ و خیر انجام می‌شود.(انبیاء، آیه 35) مال به عنوان نعمت الهی مانند هر امر دنیوی، باید ابزاری برای کمال یابی انسان و سعادت اخروی باشد؛ بنابراین، اگر ارزش مستقل برای آن قائل شویم، گرفتار مال اندوزی و تکاثر می‌شویم که یک بیماری بسیار خطرناک روانی و اجتماعی است؛ زیرا نه تنها به ساحت اقتصاد سالم زیان وارد می‌سازد، بلکه به روان فردی و اجتماعی آسیب می‌زند. نگرش مال اندوزی که فلسفه دنیاگرایانه است، کاری به دو اصل اساسی طیب و حلال ندارد و دنیاگرایان حتی خبیث را مد نظر قرار می‌دهند که به سلامت جسمی و روانی انسان زیان وارد می‌سازد، چنان‌که  برای کسب مال به هر ابزار و شیوه‌ای متوسل می‌شوند که حرام خواری در قالب ظلم به دیگران و عبور از خط قرمز عدالت در آن نمایان است.
روان آزمند مال اندوزان و دنیاگرایان
مال اندوزی و انباشت ثروت و ذخیره‌سازی در روحیه و روان فرد آزمند و ناشکیبا نهفته است؛ زیرا انسان در خلقت خویش «هلوع»(حریص و کم‌طاقت) است. (معارج، آیات 18 و 19)  «هلوع» بودن انسان او را به دو امر زشت گرفتار می‌کند که شامل «جزع» هنگام «شرور» و «منوع» و مانع خیر رسانی هنگام «خیر» است. بنابراین، این خصلت حرص، انسان را به گونه‌ای می‌سازد که نه طاقت فقر را دارد و نه خیررسانی را بر می‌تابد. پس تنها در اندیشه گردآوری و جمع و ذخیره‌سازی به هر طریق و شیوه‌ای بر می‌آید.(معارج، آیات 18 تا 21)
بنابراین، اگر بخواهیم به پیشینه مال اندوزی بپردازیم می‌توان آن را خصلتی در آدمی دانست که از آغاز حضور بشر در کره خاکی در نهاد او وجود داشته است. پس مال‌اندوزی مختص امروز و دیروز انسان نیست، بلکه خصلتی است که با او زاده شده است.(همان؛ توبه، آیات 69 و 70؛ مریم، آیه 74؛ قصص، آیات 76 تا 79)
کسانی که فلسفه دنیاگرایانه دارند و به عالم غیب از جمله آخرت و معاد ایمان ندارند، مردمانی مال اندوز هستند و برای تامین و جمع‌آوری مال و منال دنیا تلاش می‌کنند و همه راه‌های نامشروع را به کار می‌گیرند.(همان) این افراد نسبت به خیر رسانی به شدت مخالفت می‌ورزند(عادیات، آیه 8) و مانع خیر رسانی دیگران می‌شوند، چنان‌که خودشان بخل می‌ورزند و انفاقی ندارند.(معارج، آیات 18 تا 21)
دنیاگرایان برای کسب مال به هیچ خط قرمزی قائل نیستند. بنابراین، اهل رشوه گرفتن(بقره، آیه 188)، غصب(نساء، آیات 10 و 29؛ کهف، آیه 79)، قمار(بقره، آیه 219؛ مائده، آیات 90 و 91)، سرقت (مائده، آیه 38؛ ممتحنه، آیه 12)، کم فروشی و گران فروشی(اعراف، آیه 85؛ هود، آیه 85)، مال ربوی(بقره، آیات 275 تا 279)، مال یتیم(اسراء، آیه 34؛ نساء، آیه 10)، خودفروشی و فحشاء و بی‌عفتی(نساء، آیه 22؛ نور، آیه 33)  و هر راه باطل دیگر(بقره، آیه 188؛ نساء، آیات 29 و 34 و 166) هستند تا بر مال خویش بیفزایند.
دنیاگرایی هر چند که فلسفه اصلی کافران و مشرکان به خدا و آخرت و قیامت است، اما اختصاصی به آنان ندارند؛ زیرا بسیاری از مسلمانان به سبب غلبه حرص و آز گرفتار دنیاگرایی و مال اندوزی می‌شوند، چنان‌که خدا از چنگ زدن دنیاگرایان یهودی به مال و منال دنیا از راه‌های نامشروع به رغم ادعای اعتقاد به تورات و دسترسی به آن(اعراف، آیه 169) سخن به میان می‌آورد. شگفت اینکه این مدعیان اسلام و مسلمانی و قبر و قیامت، به گردآوری مال از هر طریق اصرار دارند (همان)
البته برخی از اینان ممکن است به کسب مال از راه‌های ناروا و نامشروع اعتراف کنند و حتی دنبال استغفار باشند(همان)، اما بسیاری از آنان دنبال مال می‌روند و به حرام خواری عادت می‌کنند که مایه ننگ و رسوایی‌شان می‌شود(مائده، آیه 42)؛ زیرا «سحت»، مال حرامی است که مایه ننگ مرتکب شود.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 400)
به هر حال، مال اندوزی هر چند که فلسفه اصلی دنیاگرایان کافر و مشرک است، اما اختصاصی به آنان ندارد؛ چنان‌که از نظر آموزه‌های قرآنی، برخی از مهم‌ترین مال اندوزان غیر از مجرمان حق‌گریز(معارج، آیات 11 تا 18) احبار و دانشمندان و عالمان دینی دین فروش(توبه، آیه 34) و رهبانان مدعی ریاضت و سیر و سلوک اخروی هستند.(همان) 
بنابراین، نمی‌توان تنها به ادعای افراد اکتفا کرد، بلکه آخرت‌گرایی افراد را باید در سبک زندگی آنان ملاحظه کرد؛ پس اگر کسی دنبال دنیا و مال اندوزی است، هیچ اعتقاد و ایمان حقیقی و واقعی نسبت به آخرت ندارد، بلکه جزو دنیاگرایان مال اندوزی است که تنها مدعی فلسفه آخرت‌گرایی است.
آثار و نشانه‌های دنیاگرایان مال اندوز
برای شناخت مؤمن از کافر و منافق می‌توان به سبک زندگی او توجه کرد؛ زیرا نشانه‌های نگرش شخص نسبت به غیب و آخرت و قیامت را می‌توان در سبک زندگی او مشاهده کرد؛ پس کسی که باورمند حقیقی به آخرت و قیامت است، سبک زندگی‌ای را از خود بروز می‌دهد که مال در آن هدف زندگی نیست تا به هر روش و طریقی به دست آورد و بخل ورزد و انفاق نکند.
کسی که دنیاگرا و مال اندوز است، نشانه‌هایی در سبک زندگی خود بروز می  دهد.از جمله این نشانه‌ها و آثار عبارتند از: برتری جویی(سباء، آیات 35 و 36)، تجمل گرایی(قصص، آیات 76 و 79)، تفاخر و فخرفروشی(کهف، آیه 34؛ تکاثر، آیات 1 و 2؛ قصص، آیات 76 و 79)، تکذیب حکم انفاق و خودداری از صرف مال در راه تزکیه مال و نفس خویش(لیل، آیات 8 و 9 و 16)، حق ناپذیری(سباء، آیه 34)، طغیان و تجاوزگری(قصص، آیه 76؛ شوری، آیه 27؛ علق، آیات 6 تا 9)، خودپسندی(مؤمنون، آیات 53 و 55)، غرور و لغزش(کهف، آیات 32 و 34)، فسف و گناه(اسراء، آیه 16)، گمراه گرایی(یونس، آیه 88)، مخالفت با نماز و اقامه آن(علق، آیات 7 تا 10)، جهاد‌گریزی با وجود توانایی بدنی و مالی(توبه، آیات 86 و 93)، عافیت جویی و راحت طلبی(همان)، غفلت از آخرت و تلاش برای سعادت اخروی(قصص، آیات 76 و 77) و مانند آنها.
کیفر مال اندوزان
از نگاه قرآن کسی که مال اندوزی می‌کند، گرفتار هلاکت می‌شود و هیچ بهره‌ای از اندوخته‌های خود در آخرت نخواهد برد.(لیل، آیات 8 تا 11)
مال اندوزی موجب خسران ابدی(نوح، آیه 21)، زوال جامعه و پیدایش تحولات منفی دیگر اجتماعی(محمد، آیه 38)، عذاب الهی در آخرت(همزه، آیات 1 و 2)، آتش دوزخ(معارج، آیات 15 تا 18)، سلطه آتش بر همه وجود حتی قلبشان(همزه، آیات 1 تا 7)، آینده سخت (لیل، آیات 1 تا 10)، هلاکت با خشم و قهر خدا(قصص، آیات 76 و 78؛ محمد، آیه 38) و مانند آنها می‌شود.
 راه مصونیت از مال اندوزی
انسان «هلوع»(حریص) است و گرایش آزمندانه به مال و مال اندوزی و مانع خیر شدن دارد(معارج، ایات 18 تا 22)؛ بنابراین، لازم است با فلسفه الهی این خصلت را اصلاح کند. از نظر قرآن، اعتقاد و ایمان واقعی به آخرت و قیامت به عنوان فلسفه زندگی انسان در دنیا(عادیات، آیات 6 تا 10)، توجه به آشکار شدن اسرار درونی در قیامت(همان)، توجه به امر قیامت و ظهور اعمال خوب و بد در آخرت(تکاثر، آیات 1 تا 3) مهم‌ترین عامل در مصونیت انسان از مال اندوزی است.
البته یاد خدا‌، نمازگزاران معتقد به آخرت را از خصلت حرص و آزمندی نسبت به دنیا و مال اندوزی مصون نگه می‌دارد.(معارج، آیات 18 تا 22) از همین رو مؤمنان واقعی نمازگزار با یاد خدا و قیامت، به سوی تقوای الهی کشیده می‌شوند وبخشی از اموال خود را به عنوان حق سائلان و محرومان به آنان می‌پردازند.(ذاریات، آیات 15 تا 19) آنان در راه خدا آشکار و نهان انفاق می‌کنند(بقره، آیات 2 و 3 و 177؛ آل عمران، آیات 15 و 17 و 133 و 134؛ لیل، آیات 17 تا 20)، بی‌آنکه خود را از نعمت مال محروم سازند.(محمد، آیه 36) مال صرف شده از سوی مؤمنان در راه خدا، وسیله کسب رستگاری و نیکی‌ها برای آنان در دنیا است.(توبه، آیه 88)
منشأ هر نعمتی از جمله مال‌، خدا است؛ بنابراین، مؤمنان متقی تنها به اسباب مادی چون علم و دانش و تخصص اقتصادی بسنده نمی‌کنند، بلکه بر این باورند که اسباب کسب مال همان اندازه که می‌تواند بر اساس قسمت مقدر باشد، اما به فضل الهی می‌توان آن را افزایش داد. این افزایش می‌تواند با اسبابی چون انفاق، زکات، صدقه، دعا و استغفار و مانند آنها باشد. بنابراین، اسباب و علل اعطای مال به ویژه فضل و زیادت آن به امور غیبی و خارج از حیطه آگاهی علمی شهودی انسان باز می‌گردد و به محدوده اسباب مادی منحصر نمی‌شود.(مریم، آیات 77 و 78؛ بقره، آیات 198؛ مائده، آیه 2؛ نوح، آیات 10 تا 12؛ اعراف، آیه 96؛ سباء، آیه 35 و 36؛ زخرف، آیه 32)
البته حفظ و بقای نعمت مال و حتی افزایش آن در گرو امور گوناگونی است. نعمت‌های الهی از همه اقسام ظاهری و باطنی و مادی و معنوی و دنیوی و اخروی آن (لقمان، آیه 20؛ مائده، آیه 3؛ قلم، آیه 34) متوقف به داشتن ایمان(مائده، آیه 65؛ توبه، آیات 20 و 21؛ یونس، آیه 9)، تقوای الهی(دخان، آیات 51 تا 55؛ طور، آیه 17)‌، اخلاص به ویژه اخلاص تفضلی و قرارگیری جزو مخلصین به فتح لام(صافات، آیات 40 تا 49؛ انسان، آیات 5 تا 20)، اراده و تلاش برای برخورداری در قالب جهاد 
(آل عمران‌، آیات 172 تا 174)، شکرگزاری(ابراهیم، آیه 7؛ آل عمران، آیه 145)‌، دعا و تضرع(انسان، آیات 7 تا 20)، اطاعت از خدا و پیامبر(آل عمران، آیات 171 تا 174؛ واقعه، آیات 10 تا 12)، توکل به خدا (آل‌عمران، آیات 173 و 174؛ توبه، آیه 59)، خوف از خدا(مائده، آیه 23؛ طور، آیات 46 و 47)، خوف از دوزخ (انسان، آیات 5 تا 20)، شکیبایی در زندگی(یوسف، آیه 90)، عمل نیک و احسان(همان؛ انفال، آیه 53؛ رعد، آیه 11؛ لقمان، آیه 8)، قرب به خدا و قرارگیری به عنوان مقربان(واقعه، آیات 11 و 12)، عمل به تعهدات از جمله نذر(انسان، آیات 5 تا 20)، استقامت در دین و هجرت برای خدا(توبه، آیات 20 تا 22) و مانند آنها است. بنابراین، هر چند که خدا به انسان نعمت‌های بی‌منتی را داده، ولی حفظ و صیانت بسیاری از آنها یا افزایش کمی و کیفی در نعمت‌ها بلکه برخورداری از نعمت‌های جدید و حتی ابدی و اخروی جاودانه در گرو ایمان و تقوا و عمل صالح و بجا آوردن شکر نعمت است. پس هر کسی در مسیر هدایت استقامت ورزد، بهره‌مند از نعمت‌های بسیار خواهد شد.(جن، آیات 16 و 17) و در آخرت نیز از نعمت‌های بی‌حساب و بی‌شمار الهی بهره‌مند می‌شود.(ابراهیم، آیه 34)