گزارش مستند کیهان
«ترور» و ریشههای تاریخی آن در صهیونیسم
«ترور» در مانفیست رژیم صهیونیستی، جایگاه ویژهای دارد. این رژیم یکی از بزرگترین نقطه قوتهای خود را هم همین «ترور» تعریف کرده است. با جست و جو در کتابها و مقالات علمی «یهود» و «غرب»، به نقاط دیده نشده یا کمتر دیده شده از جایگاه ترور در صهیونیسم رسیدیم که توصیه میکنیم شما هم حتما آن را بخوانید...
سرویس خارجی-
اسرائیل خیلی واضح نشان داده است، رژیمی است که برای رسیدن به اهدافش، از هیچ جرم و جنایتی فروگذار نمیکند و «ترور» راه و رسمی است که مدتهاست برای خود برگزیده است. حتی اگر هزاران نوزاد و کودک و زن هم هنگام این ترورها به خاک خون کشیده شوند، این رژیم بیاعتنا به خشم جهانیان و با تکیه بر قدرتهایی مثل آمریکا به جنایاتش ادامه میدهد. جالب اینجاست که غرب برای ترورهای این رژیم سوت کف هم میزند تا جایی که وزیر خارجه آلمان میگوید: «اسرائیل میتواند غیرنظامیان را در غزه بکشد تا از خود دفاع کند.» اما چرا صهیونیستها «ترور» را برگزیدهاند؟ به عبارت دقیقتر، «ترور» چه نسبتی با صهیونیسم دارد؟
تاریخ تروریسم در صهیونیسم
از همان آغاز پروژه «صهیونیسم» در قرن 19، میتوان جایگاه «ترور» را در بین صهیونیستها دید. به عبارتی ترور بخشی از «صهیونیسم» است به همین خاطر هیچ زمانی نمیتوان ترور و صهیونیسم را از یک دیگر جدا دانست و درصورتی که این جدایی رخ بدهد، «صهیونیسم» از معنی تهی میشود. نکته جالبتر اینکه وقتی «تاریخ تروریسم» را بررسی میکنیم میبینیم پایهگذار آن بخش افراطی یهود است! در کتاب «تاریخ تروریسم» چاپ شده توسط انتشارات «کمبریج» در این باره آمده است: «اولین گروه تروریستی در طول تاریخ به زیلوتیها میرسد که یک جنبش سیاسی – دینی یهودی بود. این گروه در قرن یکم میلادی علیه امپراطوری روم در فلسطین شروع به فعالیت کردند و هدف آنها از این حرکت نیز اخراج رومیان از مناطق یهودینشین بود. افراطیترین گروه زیلوتیها سیکاریها نامیده میشدند که با تاکتیکهای خشن اما مخفیانه علیه رومیها اقدام میکردند. به آنها سیکاری گفته میشد زیرا همیشه با خود سیکا(خنجر/ دشنه) داشتند و بسیار سازمان یافته فعالیت میکردند. سیکاریها زیر ردای خود خنجرهای کوچکی را پنهان میکردند و هنگامی که رومیها برای زیارت به کوه معبد میرفتند به آنها چاقو میزدند. سیکاریها حتی به یهودیهایی که با رومیها همکاری داشتند یا داد و ستد انجام میدادند حمله میکردند. در یک روایت که در تلمود آمده است میخوانیم، سیکاریها ذخایر مواد غذایی شهر را از بین بردند تا مردم [یهودیان] مجبور شوند به جای مذاکره برای صلح، علیه محاصره رومیان بجنگند.» با بنیانگذاری صهیونیسم در قرن 19 میلادی تفکر ترور که ریشههای تاریخی داشت جزو ارکان صهیونیسم شد. ترور در صهیونیسم یک چک سفید امضا بود که اجازه میداد هر فرد، سازمان، کشور و هر چیزی را که مقابل رشد و گسترش صهیونیسم قرار میگیرد حذف کند.
کتاب برخیز و بکش!
کتاب مشهور «برخیز و اول بکش» که توسط «رونان برگمان» صهیونیست نوشته شده است نیز به ترورهای رژیم اشغالگر میپردازد. این کتاب کاملا نشان میدهد که تفکر تروریسم در میان صهیونیستها یک باور عمومی است. حتی عنوان نام این کتاب برگرفته از بخشی از تلمود است که بیان میکند «اگر کسی برای کشتن تو آمد، برخیز و اول تو او را بکش.» دکتر «جوزف ماساد»، استاد دانشگاه کلمبیا درباره تفکر صهیونیستها برای ترور میگوید: «به کارگیری جنگ به عنوان صلح چنان در تبلیغات صهیونیستی و اسرائیلی مرکزی است که حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ که منجر به کشته شدن ۲۰ هزار غیرنظامی شد، عملیات صلح برای الجلیل نامیده شد.»
مهاجرت برای اشغال و ترور
پس از صدور اعلامیه بالفور در 1917 که دولت انگلیس مجوز ایجاد یک «خانه ملی برای مردم یهود» در فلسطین را صادر کرد؛ سیل مهاجرت صهیونیستها به فلسطین شروع شد. افزایش مهاجرت صهیونیستها از اروپا به فلسطین موجب شد تا ساکنین واقعی فلسطین شروع به مقابله با صهیونیستها بکنند و بسیاری از فلسطینیها حاضر نبودند زمینهای خود را ترک کنند.
به همین خاطر صهیونیستها برای بیرون راندن مردم فلسطین از سرزمین آباء و اجدادی خود شروع به ایجاد گروههای ترور کردند. در همین رابطه «زیو ژابوتینسکی» یکی از موسسین گروهک تروریستی هاگانا میگوید: «ما نمیتوانیم به اعراب فلسطینی در ازای سرزمین فلسطین چیز مناسبی ارائه کنیم. بنابراین، هیچ امیدی به دستیابی به توافقی داوطلبانه وجود ندارد. به همین خاطر، کسانی که چنین توافقی را شرطی اساسی برای صهیونیسم میدانند، بهتر است بگویند نه و از صهیونیسم کنارهگیری کنند. استعمار صهیونیستی یا باید متوقف شود، یا بدون توجه به جمعیت بومی ادامه یابد.» مدتی بعد «ژابوتینسکی» بیان میکند که «هر یهودی حق ورود به فلسطین را دارد؛ تنها مقابله فعال میتواند اعراب و بریتانیاییها را باز دارد؛ و تنها نیروی مسلح یهودی میتواند تضمینکننده ایجاد دولت یهود باشد.»
این گروههای ترور تا زمان تشکیل «دولت یهود» در سال 1948 که توسط سازمان ملل اعلام شد فعال بودند و پس از آن در ارتش و یا سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی ادغام شدند.
3 گروه مخوف ترور
معروفترین گروههای تروریستی صهیونیستی تا سال 1948 شامل هاگانا، ایرگون و لحی میشدند. در ادامه به معرفی مختصر آنها میپردازیم.
هاگانا
«هاگانا» اصلیترین گروهک تروریستی در فلسطین اشغالی تا قبل از سال 1948بود که در سال 1920 ایجاد شد. هدف اصلی هاگانا «دفاع در برابر مقاومتهای اعراب فلسطینی» تعریف شد. در کتاب «تاریخ تروریسم» چاپ انتشارات «کمبریج» در این باره آمده است که «... گروههای کوچک شبه نظامی مخفی تحت فرماندهی زیو ژابوتینسکی به نام هاگانا که به معنای دفاع است تشکیل شد و از همان سال 1920 شروع به قاچاق اسلحه به فلسطین کردند. این گروه بعدا به نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) تبدیل شد.» با افزایش درگیریها در میان اعراب و صهیونیستها در دهه 1930 میلادی اولین انشعاب از هاگانا شکل گرفت که شیوههای بسیار خشنتر تروریسم را به مرحله اجرا گذاشتند و دست به هر نوع خرابکاری، ساخت و ضربه و... میزدند.
ایرگون
«ایرگون» دومین گروه بزرگ تروریستی در سرزمینهای فلسطین است. نام رسمی آن «سازمان نظامی ملی در سرزمین اسرائیل» بود که به این گروه «اتزل» نیز میگفتند. ایرگون بین سالهای 1931-1948 فعال بود. در کتاب تاریخ تروریسم چاپ شده توسط انتشارات «راتلج» درباره این گروه میخوانیم: «سیاست ایرگون بر اساس آنچه که در آن زمان صهیونیسم تجدیدنظرطلب نامیده میشد، استوار بود که توسط زیو ژابوتینسکی تأسیس شد. ایرگون سیاست خویشتنداری هاگانا را رد میکرد و خواستار اقدامات شدید نظامی علیه اعراب و انگلیسیها بود.» اولین نسلکشی در فلسطین توسط همین گروهک تروریستی رخ داد؛ در سال 1948 میلادی مردم روستای دیریاسین توسط این گروه قتل عام شدند. در این جنایت حداقل 107 نفر که در میان آنها دهها زن و کودک وجود داشت وحشیانه قتل عام شدند. خشونتهای این گروهک آنقدر زیاد شده بود که «آلبرت انیشتین یهودی» در نامهای به «نیویروک تایمز» در سال 1948 این گروهک را با حزب نازی و فاشیسم مقایسه کرد. پس از تشکیل «دولت جعلی یهود» اعضای این گروهک تروریستی نیز به عضویت ارتش رژیم اشغالگر در آمدند.
نتانیاهو جزوکدام گروه تروریستی است؟
جالب اینجاست که حزب لیکود که بنیامین نتانیاهو جزو آن است باقی مانده همین گروهک تروریستی یعنی ایرگون است. مناخیم بگین ششمین نخستوزیر رژیم جعلی نیز از اعضای ایرگون بود و جالب است که وی به دلیل امضای توافقنامه کمپ دیوید برنده جایزه صلح نوبل در سال 1978 میلادی شد!
لحی
سومین گروهک تروریستی مهم در میان صهیونیستها گروهک تروریستی «لحی» است. نام اصلی این گروه «مبارزان برای آزادی اسرائیل» است و اغلب به دلیل اینکه توسط «یایر استرن» ایجاد شده بود، به آن «گروه استرن» نیز گفته میشود. این گروهک تروریستی در سال 1940 ایجاد شد و تا زمان ایجاد دولت جعلی رژیم صهیونیستی به فعالیت خود ادامه میداد. این گروه به جز مبارزه و کشتار مردم بیگناه فلسطین، به دلیل سیاست انگلیس که در زمان جنگ جهانی دوم اجازه تشکیل دولت رژیم جعلی را نمیداد شروع به مبارزه با انگلیس هم کرد. در کتاب «صهیونیسم و بنیانهای دیپلماسی اسرائیل» آمده است که «لحی در سال 1940 از گروه شبه نظامی ایرگون جدا شد تا در طول جنگ جهانی دوم به جنگ با بریتانیا ادامه دهد. در ابتدا به دنبال اتحاد با ایتالیای فاشیست و آلمان نازی بود. لحی با اعتقاد به اینکه آلمان نازی دشمن کمتر یهودیان نسبت به بریتانیا است، دو بار تلاش کرد تا با نازیها ائتلاف کند.»
پس از تشکیل دولت رژیم جعلی در سال 1948 تمامی نیروهای لحی به عضویت ارتش رژیم اشغالگر در آمدند. جالب اینجاست که در سال 1980 میلادی رژیم صهیونیستی یک نشان نظامی برای قدردانی برای کشتار مردم بیگناه فلسطین به این گروهک تروریستی اهدا کرد. همچنین «اسحاق شامیر» هفتمین نخستوزیر رژیم جعلی جزو این گروه تروریستی بوده است.
تاریخِ تنها دموکراسی دروغین خاورمیانه، شگفتیآفرین است که چگونه کشورهای غربی به یک رژیم آپارتاید و تروریستی که تنها با اشغال، قتل عام و ترور ممزوج است، «کشور دموکراتیک» میگویند....