سالگرد آغاز نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام
روزی که نهضت امام خمینی کلید خورد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«...خطر بزرگی که برای اسلام و استقلال و کیان مملکت به واسطه این تصویبنامه، که شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست تهیه شده برای نابودی استقلال و به هم زدن اقتصاد مملکت، به قوت خود باقی است و... اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیستهاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تایید عمال خود قبضه میکنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شئون ساقط میکنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولتها ناظر آن هستند و از آن تایید میکنند. ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود، سکوت نمیکند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم محکوم به زوال است... »
این بخشی از اعلامیههای حضرت امام خمینی در پی انتشار خبر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در 16 مهرماه 1341 بود که در آن قید «اسلام» از شرایط انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده و بهجای سوگند به قرآن، سوگند به «کتاب آسمانی» قرار گرفته بود.
پیش از اعلام تصویبنامه یاد شده، در مردادماه 1341 لیندون جانسون، معاون رئیسجمهوری آمریکا به ایران آمد تا براساس طرح «والت ویتمن روستو»ی صهیونیست که جان اف کندی (رئیسجمهوری وقت آمریکا) آن را به اجرا در میآورد، زمینههای اجرای اصلاحاتی کنترل شده برای جلوگیری از وقوع انقلابات ایدئولوژیک در کشورهای جهان سوم آن روزگار، را فراهم آورد که از جمله در ایران لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس اصلاحات ارضی و برنامههایی برای کارگران و همچنین به اوج رساندن برنامه اسلامزدایی بود.
نخستین اقدام امام علیه طرح صهیونیستی
با انتشار خبر تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، حضرت امام بیدرنگ مراجع بزرگ حوزه علمیه قم را به یک جلسه مشورتی برای نوشتن نامهای به شاه، دعوت نمودند. این نشست در منزل مرحوم آیتاللهالعظمی حائری و با حضور حضرات آیات گلپایگانی، شریعتمداری، شیخ مرتضی حائری یزدی (فرزند آیتاللهالعظمی حائری) و شخص امام برگزار شد (این نخستین جلسه تشکیلاتی در نهضت امام خمینی به شمار میآید).
ایشان طی سخنانی، نقشههای خانمانسوز و ایران برباد ده رژیم شاه و ماموریت او در پاسداری از منافع استعمار در ایران که با نابودی اسلام و ملت مسلمان همراه است را بازگو کردند، توطئهها و دسیسههای خطرناکی که در پشت پرده علیه اسلام و مبانی قرآن در جریان است را تشریح نمودند، مسئولیت سنگین علماء و زعمای روحانیت را در این عصر تاریک در برابر نقشههای خطرناک عوامل و ایادی استعمار یادآوری کرده و هشدار دادند که اگر در مقابله و مبارزه با این خطرات قریبالوقوع مسامحه بورزند و دیر بجنبند، اسلام، ملت مسلمان و کشورهای اسلامی را در معرض سقوط و زوال قرار داده و در پیشگاه قرآن و پیامبر عظیمالشان، مؤاخَذ و مسئول خواهند بود.1
در این جلسه تصمیم گرفته شد طی تلگرامی به شاه از وی لغو تصویبنامه فوق درخواست شود، همچنین با تلگرامهای جداگانه، علماء و روحانیون شهرستانها از خطرات این تصویبنامه برای اسلام و کشور، باخبر شده و در جریان تصمیمات مراجع بزرگ قم قرار گیرند، ضمنا قرار شد که جلساتی مانند جلسه فوق با شرکت مراجع عظام حوزه علمیه بهطور مداوم و لزوما هر هفته و یا بیشتر برای مشاوره و تبادل نظر بر سر مسائل مختلف مسلمین برگزار شود.2
طلاب و مدرسین حوزه وارد میدان شدند
در همان شب، مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم، با تشکیل جلسهای تصمیم گرفتند نظرات آقایان مراجع در مورد تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را به وسیله طلاب و روحانیون مبارز در سراسر کشور تکثیر و پخش نمایند و این نقطه آغاز نهضت امام خمینی بود. لحظهای که شاید امام سالیان دراز برای آن زمینهسازی کرده و طرح و نقشه تدارک دیده بودند.
روز 17 مهرماه، در حالی که فقط یک شب از اعلام خبر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی میگذشت، تلگرام امام خطاب به شاه انتشار یافت. همچنین گروهی از روحانیون و طلاب مبارز برای رسانیدن پیام امام خمینی و دیگر مراجع قم به سایر شهرها و روستاهای کشور، اعزام شدند. برخی علما و شاگردان حضرت امام در خاطرات خویش نوشتهاند که ایشان در همان شب اول، 150 نامه به قلم خودشان برای علمای شهرها نوشتند تا آنها را در جریان امر قرار دهند.3
در آن روزها که مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود و مجالس سوگواری در تمام نقاط ایران برپا میشد، خطبا و گویندگان مذهبی بنا به وظیفه و رسالت دینی، حداکثر استفاده را در بازگویی نامه و پیام و نظرات حضرت امام برای تودههای مردم نمودند و آنها را نسبت به اهمیت موضوع آگاهی بخشیدند.
حضرت امام خمینی ضمن تشکیل دومین جلسه آیات عظام قم، در تلگرامی به تاریخ 28 مهرماه 1341 برای اسدالله علم (نخستوزیر وقت) مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی را مورد اعتراض قرار دادند و هشدار دادند که تخلف از احکام اسلام با واکنش شدید مردم مسلمان مواجه خواهد شد و علماء اعلام هم ساکت نخواهند ماند.4
علما و روحانیون تهران ضمن تشکیل اجتماعاتی، تصمیم به پشتیبانی از اعلامیههای امام و دیگر آیات عظام نموده و در تاریخ 2 آبان 41، اطلاعیه شدیداللحنی در اعتراض به اعمال خلاف انسانی و ضداسلامی رژیم شاه صادر کردند. این اعلامیه که با اشاره به آشفتگی و پریشانی مردم شروع میشد، اعلام میکرد که همه جا مظاهر فساد اخلاقی، فقر، هرج و مرج و هرگونه اعمال نامشروع مشهود است.5
ماجرا به دانشگاهها و دیگر اقشار مردم کشید
همچنین وعاظ و خطبا و اهل منبر و گویندگان مذهبی نیز جداگانه به تشکیل جلسه و صدور اعلامیه پرداختند. گروههای مختلف مذهبی به تماس مستمر با علما اقدام نموده و کسب تکلیف کردند. موضوع کم کم به دانشگاهها و محافل تحصیلی راه پیدا کرده و موج ناراحتی در بین عموم مردم پدیدار شد. سیل طومار و تلگراف و نامه از اقشار و طبقات مختلف دائر بر پشتیبانی از خواسته علمای قم و اعتراض به تصویبنامه به سوی دربار، نخستوزیری و دولت سرازیر گشت، خطبای مذهبی در مجامع عمومی موضوع را مورد بحث و تفسیر قرار داده و متن تلگرافات را که از صدها مورد میگذشت، در بالای منابر، قرائت میکردند.6
از جمله به دعوت علما و روحانیون قم، مجلس عظیم و باشکوهی که بیش از 20 هزار نفر در آن شرکت کرده بودند، در مسجد اعظم قم، تشکیل شد که در آن گویندگان متعددی به منبر رفته و در اعتراض به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، سخنرانی کردند.
شخص حضرت امام نیز از هر فرصتی برای فرستادن تلگرامهای روشنیبخش خطاب به روحانیون و ایراد سخنرانی و فعالیت مستمر در بیداری و آگاهی مردم و افشاگریهای مداوم استفاده کرده، کم کم مردم را علاقهمند به مسائل سیاسی مینمودند. چنانکه امام جماعتهایی که تا دیروز تنها مسئله میگفتند و نماز جماعت میخواندند، یک مرتبه علیه حکومت اعلامیه صادر و سخنرانی کردند. اولین اطلاعیه علمای تهران با 120 امضاء صادر شد که تا آن موقع بیسابقه بود.
هنگامی که پاسخی از سوی دولت به تلگرامها داده نشد، دو تلگراف دیگر به تاریخ
15 آبان ماه 41 از سوی امام به عنوان شاه و علم مخابره شد که میتوان گفت در آن روز از قهرآمیزترین برخوردهای یک مقام برجسته روحانی با هیئت حاکمه ایران به شمار میآمد. در این دو تلگراف، حضرت امام ضمن مخالفت با تصویبنامه، به خطرهایی که از سوی رژیم شاه متوجه اساس اسلام شده بود، اشاره کردند و به این شکل به سرعت مقدمات یک نهضت اسلامی و آزادیبخش را تدارک دیدند.7
با چاپ و پخش دو تلگراف مزبور در میان مردم، موج مخالفت و عصیان علیه دولت ایران اوج گرفت و برای نخستین بار ملت مسلمان ایران به تدریج آگاهی یافت که که رژیم شاه به طور خزندهای علیه اسلام و قرآن اعلان جنگ داده و توطئه خطرناکی را در جهت سلب آزادی و استقلال ایران تدارک دیده است.
اینچنین بود که آیتاللهالعظمی روحالله خمینی که تا چندی قبل، فقط در محافل دینی از ایشان نامبرده میشد و به اعتبار علمی و روحانیشان ارج میگذاشتند، اینک به صورت یک انقلابی تمام عیار میرفت که رهبری یک نهضت سیاسی و اجتماعی را به دست بگیرد. امام در طول اعتراض علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، یک انتقاد ساده مذهبی را قدم به قدم به یک مبارزه گسترده سیاسی تبدیل ساختند. در هر تلگراف، نامه و یا خطابهای کوشیدند با تکیه روی نکتهای حساس، تودهها را با افکار سیاسی و انقلابی اسلام آشنا ساخته و برروی باورهای کهنه آنان مبنی بر «تفکیک دین از سیاست» و «تقبیح دخالت روحانیون در امور سیاسی» خط بطلان بکشند.
روز 9 آذرماه 1341 اولین راهپیمایی نهضت نوپای اسلامی در ساعت 2 بعدازظهر از مسجد اعظم قم شروع شد و به طرف منزل امام ادامه یافت، در مدت کوتاهی طلاب حوزه و عده قابل توجهی از مردم، به صفوف راهپیمایان پیوستند.
سرانجام دولت علم که از سوی نهضت امام تحت فشاری طاقتفرسا قرار گرفته بود، در روزنامههای عصر شنبه 10 آذرماه 1341 با تیتر درشت خبر لغو تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را اعلام کرد.
حرکت علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و به نظر برخی ماجرا پایان یافت، اما نهضت امام تازه آغاز شده بود. این موضوع را شخص امام در سخنرانی 11 آذرماه خود رسما اعلام کردند.
____________________________
1- نهضت امام خمینی – جلد اول- سید حمید روحانی – مؤسسه چاپ و نشر عروج – تهران – چاپ پانزدهم – 1381 – صفحه 172 2- همان- صفحه 174 3- خاطرات آیتالله محمد علی گرامی– مرکز اسناد انقلاب اسلامی – تهران- 1381- صفحه 218 4- نهضت امام خمینی – جلد اول – پیشین – صفحه 176 5- سه سالستیز مرجعیت شیعه – روح الله حسینیان – مرکز اسناد انقلاب اسلامی – چاپ اول – تابستان 1382- صفحه 140 6- بیوگرافی پیشوا – جلد اول- انتشارات پانزدهم خرداد، شماره 4 – تهران – 1353- صفحه 71 و 72 7- همان – صفحات 74 و 75