واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2
گافهای هیئتهای داوری نگاه نو و مستند
سعید مستغاثی
بخش هفتاد و سه
اگرچه برگزیدگان بخش نگاه نو یا مسابقه فیلمهای اول در جشنواره سی و یکم به دلیل حضور آثار قویتر و سالم تر، قابل قبولتر بود اما ترکیب هیئت داوران آن نیز از نظر حضور سؤال برانگیز برخی افراد، قابل بررسی است:
یکی از این افراد مینو فرشچی بود؛ فیلمنامهنویس فیلمهایی مانند شوکران (1377)، کاغذ بیخط(1380) و ازدواج به سبک ایرانی(1383) که در سالهای قبل از داوری خود در جشنواره سی و یکم، تنها فیلمنامه فیلم گمنام «رهاتر از دریا» ساخته حمید طالقانی در سال 1389 را در کارنامه خود داشت. وی در سال 1388 و به دنبال حوادث فتنه انگیز
پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، به سیاق تحریم کنندگان جشنواره، داوری آن را نپذیرفت.
و یکی دیگر مانی حقیقی، سازنده فیلمهایی همچون «کارگران مشغول کارند»، «کنعان» و «آبادان» (که تاکنون مجوز نمایش نگرفته!) و بازیگر فیلمهایی همچون «ورود آقایان ممنوع» که در سال 1390 فیلم سطحی و ضعیف و در عین حال توهینآمیز و ضدایرانی «پذیرایی ساده» را در جشنواره به نمایش گذارد که مدتی هم برپرده سینماها بود ولی علیرغم پروپاگاندای فراوان طیف شبه روشنفکران، نه موفقیتی در جشنواره سال گذشته پیدا کرد و البته نه در اکران عمومی سینماها. معلوم نبود انتخاب وی به عنوان داور جشنواره فیلم فجر، به دلیل کدام اثر یا عملکرد هنری قابل قبول ایشان بوده است؟!
مانی حقیقی در سالهای بعد فیلمهایی همچون «اژدها وارد میشود» و «خوک» را ساخت که هیچکدام در سطح یک اثر سینمایی نبودند. او در مصاحبهای گفت که ایده فیلم «اژدها وارد میشود»، زیر دوش به ذهنش رسید! و از آن پس باب ژانری در سینما را تحت عنوان «فیلمهای زیر دوشی» باز کرد!!
اما یکی از مهمترین گافهای جشنواره سی و یکم، انتخاب فردی به نام مصطفی اسکویی برای هیئت داوران بخش مسابقه فیلمهای مستند یا سینما حقیقت بود. در وهله نخست عدهای بر این تصور بودند که شايد هم اين مهرداد اسكويي آن مهرداد اسكويي نباشد كه به دستور صادق صبا (مدير بخش فارسي BBC) و با موافقت رؤساي اين شبكه صهيونيستي (مراجعه كنيد به مصاحبه صادق صبا درباره ساخت مجموعه مستند «ايران من» يا «طعم ايراني»)، 3-4 سال پيش از آن، يك مستند تحقيرگرايانه درباره ايران ساخت و براي اين كار، برخي مديران وقت وزارت ارشاد را متقاعد ساخت تا خود صادق صبا (از جاسوسان برجسته سرويس اطلاعاتي رژيم صهيونيستي و MI6) را به ايران آورده و در سراسر ايران بچرخاند!
فکر کردند حتماً اين، آن اسكويي نيست كه يار غار «مازيار بهاري» (همان به اصطلاح خبرنگار نيوزويك و جاسوس سفارت انگليس كه درجريان فتنه سال ۸8 دستگير شد) بود و با همكاري او براي BBCمستند مي ساخت.
تصورشان این بود که قطعاً مسئولين هنري و فرهنگي ما هشيارتر از اين هستند كه به آن اسكويي اجازه داوري جشنواره فیلم فجر را بدهند. فردی كه بارها و بارها به سفارش شبكه BBC فيلم ساخته و خصوصاً فيلمهايش مانند «دماغ به سبك ايراني» و «روزهاي بي تقويم» در ايام فتنه ۸۸ از برنامه آپارات شبكه BBC پخش شد و بابت فروش آنها از BBC پول دريافت كرد و خدا مي داند كه در زير اين تهيه و فروش فيلمها چه برنامههاي ديگري قرار داشت.
نگارنده در یک دیدار گذرا با محمدرضا عباسیان، دبیر سی و یکمین جشنواره فیلم فجر، به وی متذکر شدم صلاح نیست چنین شخصی داور جشنواره فیلم فجر شود و او پاسخ داد که مجوزش را گرفته. به او گفتم شما امروز میتوانید برای آنجلینا جولی هم مجوز بگیرید اما آیا حضور چنان افرادی در آن جشنواره ملی و انقلابی به نام فجر انقلاب اسلامی صحیح است؟! چنانکه سال قبل از آن نیز دبیر جشنواره سیام یعنی محمد خزاعی (که سالها با یکدیگر رفاقت و دوستی نزدیک داشته ایم) با نگارنده مشورت کرد که به نظرت دعوت از فردی مثل آنجلینا جولی به صلاح است؟ که بنده پاسخ منفی دادم.
سانسور فیلمهای ضد سلطه در بخش مسابقه سینمای بینالملل
متاسفانه در بخش مسابقه بینالملل سی و یکمین جشنواره فیلم فجر، از تنها فیلمهای ایرانی که میتوانستند نمایشی اجمالی از نگاه و نگرش ایرانی به جامعه خودی و مسائل جهانی باشند، خبری نبود. فیلمهایی که به قول یکی از منتقدین، ضد سانسور بودند و سد سانسور اینگونه موضوعات در سینمای ایران را شکستند اما در جشنواره فیلم فجر سانسور شدند!
فیلمهایی مانند «فرشتگان قصاب» و «تنهای تنهای تنها» که اولی در هیچ یک از بخشهای رقابتی حضور نداشت و دومی را فقط در بخش مسابقه فیلمهای اول راه داده بودند. در حالی که به لحاظ قوت ساختار سینمایی تقریبا دهها بار از اغلب فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران و فیلمهای ایرانی بخش مسابقه بینالملل سرتر بودند. فیلمهایی که (به دلیل موضوعات ضد سلطه و عدالت طلب شان) شانسی برای انتخاب در دیگر جشنوارهها ندارند. اما متاسفانه این فیلمهای خوش ساخت و قوی که میتوانستند حرفهای برحق انسانی و اسلامی و ایرانی را به گوش جهانیان برسانند و در هیچ جشنواره جهانی راه پیدا نکردند، در بخش بینالمللی جشنواره فیلم فجر نیز جایی نیافتند و صدای آنها که در واقع صدای فروخفته ملت ایران بود، حتی در محدودیت همین جشنواره نیز به چشم معدود خارجیهای حاضر نرسید!
ضعف ساختاری فیلمها، ضعف اساسی جشنواره 31
اگرچه جشنواره سی و یکم فیلم فجر از بسیاری عناصر نامطلوب محتوایی جشنوارههای دو سه سال اخیر، مانند نمایش تحریف گرایانه و غلوآمیز بحرانهای مختلف اجتماعی از قبیل خیانت، مهاجرت، بحرانهای خانوادگی به دور بود اما متاسفانه طبق معمول گرفتار سندرم دیگر این جشنواره یعنی ضعف ساختاری اغلب فیلمهای بخش مسابقه ماند و نتوانست این نقیصه را برطرف سازد که کلیت اعتبار آن را تحتالشعاع قرار داد.