kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۶۴۷۲
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۱
نگاهی به سریال «دفتر دهداری»

هندِ بدون روتوش اما دوست‌داشتنی 

 
 
 
فاطمه قاسم آبادی
وقتی اسم فیلم یا سریال هندی به میان می‌آید، مخاطبین آشنا و علاقه‌مند به این تولیدات، ذهنشان خیلی سریع می‌رود به سمت یک کار پر رقص و آواز، با داستانی کلیشه‌ای که به طرز غیر منطقی، حتما مشکلات شخصیت‌ها در آن ختم به خیر می‌شود و...!
در سینمای امروز هند و یک سری تولیدات جدید این کشور اما، این رویه تغییر کرده است. در حال حاضر پر فروش‌ترین و پر طرفدارترین فیلم‌ها در هند، جزو آثاری هستند که بر گرفته از واقعیتند و به جای داستان‌هایی که نمایش پوشالی از ثروت و زندگی متمولانه‌اند، زندگی بخش معمولی و فقیر هند را نشان می‌دهند. 
شخصیت‌های داستان‌های مورد علاقه جدید، با تلاش و امید سعی دارند زندگی خود را چند پله بالاتر ببرند و البته که بعد از زحمات بسیار زیاد، موفق هم می‌شوند.
از گذشته سینما برای مردم هند، معنای خاصی داشته است و به خاطر همین هم معمولا در سال‌های گذشته، سینماگران هندی آرزوهای مردم را با تم پیشرفت غربی، برای‌شان به تصویر می‌کشیدند. 
در آن نمونه کارها معمولا شخصیت اصلی که سرش به تنش می‌ارزید، حتما یا از خارج، به هند برگشته بود یا مدتی برای تحصیل و زندگی به خارج از کشور رفته بود ولی حالا قهرمانان جدید برای جذاب بودن، هیچ نیازی ندارند به خارج از کشورشان رفته باشند.
آن‌ها با زندگی در خود هند و تلاش برای رسیدن به اهداف شان، مورد توجه بینندگان قرار می‌گیرند.
سریال «دفتر دهداری» به کارگردانی «دیپکا کومار» محصول سال 2020 کشور هند است که پخشش تا امروز ادامه دارد.
داستان دفتر دهداری 
داستان سریال دفتر دهداری، از جایی شروع می‌شود که «آبیشک» جوانی که تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و نمراتش خیلی مورد توجه نیست، به دنبال کار می‌گردد. 
تنها کاری که آبیشک بعد از مدتی می‌تواند پیدا کند، با حقوقی پایین، در دفتر یک دهداری است. او ناراحت و سر خورده می‌خواهد کار را رد کند ولی به توصیه اطرافیانش، این فرصت را از دست نمی‌دهد، تا هم رزومه کاری‌اش قوی‌تر باشد و هم فرصت داشته باشد در اوقات فراغتش در این دفتر، خودش را برای امتحان مهمی آماده کند که قبولی در آن می‌تواند فرصت‌های خیلی بهتری را از نظر شغلی برایش فراهم کند.
در نهایت آبیشک با کمی فکر، تصمیم می‌گیرد که شغل را بپذیرد. بعد از ورود به روستا، او با خانواده دهدار و دستیارش آشنا می‌شود و سعی می‌کند وظایفش را به درستی انجام بدهد و با چالش‌های زیادی رو‌به‌رو می‌شود.
در این دِه، شخصیت‌های متفاوتی وجود دارند که همه در کنار هم، معنا پیدا می‌کنند. آبیشک بعد از مدت کوتاهی متوجه می‌شود که شغلش را خیلی دوست دارد و با وجود تلاش برای موفقیت در امتحان، باز هم می‌خواهد در روستا و در کنار دوستانش بماند....
به‌دور از هر گونه شعار یا تم روشنفکرانه
«من اگر نخوام هند واقعی رو ببینم، باید کی رو ببینم؟» داستان اصلی سریال، با همین یک جمله در جواب دوست آبیشک شروع می‌شود که به او می‌گوید «این فرصت شغلی باعث می‌شود تو با هند واقعی آشنا شوی».
در ادامه هم مخاطب مانند آبیشک ابتدا با بی‌میلی وارد فضای این ده بی‌امکانات می‌شود ولی رفته رفته نمی‌تواند از آن دل بکند. 
در سریال دفتر دهداری بدور از اطوارهای روشنفکرانه، یک روستای هند به تصویر کشیده می‌شود. در این روستا امکانات بسیار محدود است و حتی در خود دفتر دهداری هم فقط صندلی پلاستیکی پیدا می‌شود و مردم روستا هم دقیقا مانند واقعیت هستند، بسیار ساده و با ظاهری فقیرانه.
حتی رئیس هم که در این سریال، زمیندار است و گاومیش دارد و به نسبت بقیه وضعیت مالی مطلوب تری دارد، لباس بسیار معمولی و رنگ و رو رفته‌ای بر تن دارد و بقیه هم مانند او هستند، چون سبک زندگی مردم هند، به خصوص در روستاها به همین شکل است. 
البته که در همین روستا انسان‌هایی هم پیدا می‌شوند که از خرید یک شیشه کوچک روغن برای ریختن در سبزیجات شان، که غذای اصلی و هر روزه است هم در مانده هستند و بعضی دیگر، سطح زندگی بالاتری دارند ولی نقطه اشتراکشان این است که همه زندگی ساده و بی‌تجملی دارند و دلیلش، فرهنگ زندگی در روستا است.
در سریال دفتر دهداری، نه خبری از اغراق‌های بالیوودی در نشان دادن زرق و برق‌های کاذب هست و نه در نشان دادن مشکلات، افراط شده است.
شاید بیجا نباشد اگر بگوییم دفتر دهداری سریالی است از جنس واقعیت بدون روتوش که مخاطبینش در هر قسمت، دوست ندارند داستان مورد نظر تمام شود و در پایان هر فصل، در انتظار برای فصل بعدی می‌مانند.
روستایی که هیچ کس در آن بیکار نیست
یکی از نکات قابل تقدیر در سریال دفتر دهداری، این مسئله است که در این روستا، هیچ کس بیکار نشان داده نمی‌شود. مردم عادی همگی مشغول هستند. از خرد کردن سبزی گرفته تا زدن سیمان و کاهگل به دیوار فرقی نمی‌کند، پیر و جوان، همه کاری برای انجام دادن دارند.
حالا بعضی که وضعیت مالی بهتری دارند، کارگر دارند و کمتر کار می‌کنند و بعضی دیگر بیشتر، ولی نقطه اشتراک در این است که مردم این روستا پر تلاش هستند.
شاید همین تلاش باعث می‌شود تا فقر مردم و نبود امکانات خیلی به چشم مخاطبین نیاید و به جایش رابطه خوب و محکم خانواده‌ها و ارزشی که برای همدیگر قائل هستند، مورد توجه قرار بگیرد.
در سریال دفتر دهداری، لزوم فعالیت و داشتن درآمد برای یک انسان، مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به این مسئله که در هند، گدایی برای بخشی از جامعه، به شغل قابل قبول تبدیل شده است، سازنده در سریال سعی کرده تا این مسئله که بیشتر معضل شهرهاست و مردم بینوایی که از روستا به شهرها مهاجرت کرده‌اند را، با مشغول کردن مردم این روستا به کارهای مختلف، از بین ببرد و به نوعی با نشان دادن فرهنگ کار و داشتن عزت نفس، تصویری ارزشمند از انسان تلاشگر را در ذهن مخاطبینش جا بیندازد. 
بی‌ستاره اما حرفه‌ای
در سریال دفتر دهداری، هیچ هنرپیشه معروف یا به اصطلاح ستاره‌ای وجود ندارد و بازیگران سریال هم مانند خودش، کاملا بی‌ادعا ولی حرفه ای، شخصیت‌های مردم این روستا را زنده می‌کنند. 
شخصیت آبیشک، به عنوان یک پسر شهری، که مجبور شده برای فرار از بیکاری به این روستای دورافتاده بیاید، برای مخاطبین به شدت قابل لمس است. 
در ابتدا برای او، کنار آمدن با مشکلات خیلی سخت است. قطع برق راس ساعت 7 شب، جاده خراب، نبود آب لوله کشی، نبود حمام، گِله‌های تمام نشدنی مردم در مورد مشکلات و... قسمت کوچکی از چالش‌هایی است که آبیشک به عنوان یک پسر شهری، باید در این روستا با آن‌ها دست و پنجه نرم کند.
سازنده سریال دفتر دهداری، همین مشکلات و چالش‌ها را با فرمی دوست داشتنی به تصویر کشیده و مردم را برای حل مشکلات مختلف، دور هم جمع کرده است. 
البته که تمام مشکلات این روستا به دغدغه‌های معیشتی ختم نمی‌شود و معضلات فرهنگی هم جزئی از مشکلات مردم به حساب می‌آیند. برای مثال در هند، هنوز هم مسئله استفاده از توالت، به صورت کامل برای قسمتی از مردم، جا نیفتاده است و این قضیه حتی در شهرها هم مسئله‌ساز است، چه برسد به روستاها!
در سریال دفتر دهداری می‌بینیم که مسئله‌ای مانند لزوم ساخت و استفاده از توالت در خانه‌های روستایی، برای بهبود کیفیت بهداشت و فرهنگ در جامعه، تا چه حد مورد توجه است که در نهایت به نتیجه می‌رسد و با کمک دولت، تمام خانه‌ها مجبور می‌شوند توالتی برای خود داشته باشند تا چهره روستا خراب نشود....
مبارزه علیه ظلم یا تسلیم محض؟
در فصل دوم سریال دفتر دهداری، چالشی جدید برای شخصیت‌ها به وجود می‌آید و آن چالش، ورود یک شخصیت به عنوان وزیر منطقه یا «ام ال ای» است که به عنوان نماینده ثروتمند و مغرور دولت، رفتار تحقیرآمیزی با مردم زیردستش دارد و با توهین و نگاهی از بالا به پایین، با آن‌ها برخورد می‌کند.
واقعیت این است که در هند، علاوه‌بر تفاوت مذاهب، اختلاف طبقاتی هم خیلی زیاد است و به خاطر همین هم کسانی که از طبقه اجتماعی بالاتری هستند، بسیاری مواقع به خودشان اجازه می‌دهند، رفتار بسیار تحقیر‌آمیزی با پایین‌تر از خود داشته باشند.
این مشکل فرهنگی که بسیار ریشه دار و قدیمی است، در این سریال به چالش کشیده می‌شود و این بار مردم ترجیح می‌دهند به جای کمک گرفتن از مسئول مغرور که سعی دارد اراده‌اش را به آن‌ها تحمیل کند و با زور و قلدری به آن‌ها حکم کند، مقابلش بایستند و اجازه ندهند مانند گذشته‌ها مسئول قلدر آن‌ها را زیر پایش خرد کند. صرف نظر از اینکه چقدر چنین مقابله‌ای می‌تواند جواب بدهد، اینکه یک معضل همیشگی و بسیار مهم در سریال به چالش کشیده می‌شود و مقابله با ظالم به جای تسلیم، نشان داده می‌شود، ارزشمند است. 
در این سریال، شخصیتی به نام «بوشارو» وجود دارد که علاقه‌مند است در این روستا به قدرت برسد و به خاطر رسیدن به قدرت، هم ولایتی‌های خود را می‌فروشد و بقیه را ترغیب می‌کند که به جای مبارزه با ظلم، تسلیم وزیر شوند ولی جالب است که او با وجود تمام تلاش‌هایش، نه تنها موفق نمی‌شود که اعتبارش را هم از دست می‌دهد.
سریال دفتر دهداری عملا در مقیاسی کوچک، در حد یک روستا و زیرمجموعه‌هایش، جامعه هند را به تصویر می‌کشد.
زن شرقی و تاثیرش بر خانواده و جامعه
در سریال دفتر دهداری، دهدار اصلی همسر رئیس است اما به خاطر جا نیفتادن جایگاه زنان به عنوان مسئولین، مسئولیت‌ها بر عهده مرد خانواده است.
ولی وضعیت همین طور باقی نمی‌ماند و اتفاقاتی می‌افتد که باعث می‌شود همسر رئیس تصمیم بگیرد در یک تعداد از کارها شریک شود و در جلسات شورا هم حضور پیدا کند و از نقش زن منفعلی که همسرش وظایفش را انجام می‌دهد، بیرون بیاید.
این زن که نماد زن خانه دار و نجیب هندی است، در روند داستان، علاوه‌بر دادن مشاوره‌های تاثیرگذار، در مقیاس بزرگ‌تر، بقیه مردم را هم دور هم جمع می‌کند و نوعی همبستگی به وجود می‌آورد.
در سریال همسر رئیس، نه تنها راهنمای خود رئیس و فرزندش است که برای بقیه شخصیت‌ها هم مشاوری مفید و دلسوز است و ترکیبی از زن سنتی و علاقه‌مند به پیشرفت را تداعی می‌کند که در مسیر کمک به بقیه، خودش هم از نظر شخصیتی رشد می‌کند و به نسخه‌ای بهتر از خود قبلی‌اش بدل می‌شود.
شهادتی که جسارت می‌بخشد
در سریال قسمتی وجود دارد که در آن یکی از شخصیت‌های داستان فرزند سربازش در مزر جان خودش را از دست می‌دهد (شهید می‌شود) جالب است که تاثیر این قسمت با توجه به اینکه مخاطبین در طول دو فصل سریال هرگز کسی که شهید شده را ندیده‌اند، بسیار زیاد است.
این شخصیت که فرزند «پرهلاد» است، با حقوقی اندک به خطرناک‌ترین قسمت کشور رفته است و در نهایت هم به تصویر کشیدن سختی‌هایی که پدرش بعد از از دست دادن او متحمل می‌شود، مخاطبین را عمیقا تحت تاثیر قرار می‌دهد.
سازنده در اقدامی هوشمندانه شهید شدن یک سرباز هندی از این روستا را دلیل اصلی قیام مردم در مقابل وزیر قلدر عنوان می‌کند و این شهادت عملا جرقه‌ای می‌شود تا روستاییان دیگر حاضر نباشند زیر توهین و حرف زور انسان‌های پر مدعا بروند.
سریال دفتر دهداری با وجود اینکه تنها سه فصل از آن ساخته شده، جزء تولیدات بسیار پرمخاطب در دنیا قرار گرفته است و سازندگانش عنوان کرده‌اند که حداقل تا دو فصل دیگر آن را ادامه می‌دهند. 
این سریال به خاطر موضوع قابل لمسش توانسته مخاطبین زیادی را پای روایتش بنشاند. 
کاش ساخت چنین سریال‌هایی که زندگی واقعی را با چاشنی امید و عزت نفس همراه می‌کنند، در همه دنیا و به ویژه در کشور خودمان اتفاق بیفتد تا مخاطبین به جای دیدن سریال‌های پر اشک و ناله یا تکراری، با کشور واقعیشان و مشکلات کسانی که برای بهتر شدن اوضاع تلاش می‌کنند، رو‌به‌رو شوند.