kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۶۱۸۵
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۸

۱۶ راهبرد مهم تحول علوم انسانی در جهت پیشرفت نظام اسلامی

 
 
رئیس شورای تحول علوم انسانی ۱۶ راهبرد مهم برای تحول و ارتقای علوم انسانی در جهت پیشرفت جمهوری اسلامی ایران و تقویت جامعه اسلامی را مورد تاکید قرار داده و تشریح کرد. به نقل از شورای عالی انقلاب فرهنگی، نشست تحول علوم انسانی، گفتمان انقلاب اسلامی و دانشگاه با حضور ۷۰ نفر از اساتید برجسته دانشگاه علامه طباطبایی در مشهد برگزار شد.
دکتر سعید رضا عاملی پیامی برای این نشست ارسال کرد که در بخش‌هایی از این پیام آمده است:
«در درجه اول باید عرض کنم که ماهیت و حقیقت علم و دین یکی بوده و جداسازی علم و دین نوعی، رویکرد سکولار است که از آن باید پرهیز کرد.
علم و دین هر دو کارکرد رمزگشایی از قایق هستی و راهنمائی به سمت این حقایق را دنبال می‌کنند. در طول تاریخ هم دین و هم علم به انحراف کشیده شده و از قوانین و قواعد خود خارج شده‌اند. اینکه چه باید کرد که علوم انسانی، اجتماعی و هنر که نیمی از آموزش عمومی و آموزش عالی را در بر گرفته‌اند، به سمت دانش مطلوب، تحول پیدا کنند مستلزم شناخت ماهیت و ابعاد واقعی و هنجاری این علوم است.
در تحول علوم انسانی، اجتماعی و هنر با سه حوزه دانش، مواجه هستیم:
حوزه دانش شناخت‌شناسانه و هستی‌شناسانه: این دانش راجع به چیستی پدیدارها از یکسو و امکان‌های شناخت آنها از سوی دیگر است.
حوزه ارزشی دانش: تحول علوم انسانی و اجتماعی بر این مبنا مستقر است که برخلاف ادعای دانش سکولار، دانش نمی‌تواند و نباید یک موجودیت عاری از ارزش و اخلاق باشد. این ویژگی صرفاً راجع به علوم انسانی نیست و کل سپهر دانش را در بر می‌گیرد.
حوزه دانش ترکیبی اسلامی-ایرانی: تحول علوم انسانی و اجتماعی به معنای منزوی کردن دانش نیست. تحول علوم انسانی و اجتماعی در تعامل با رویکردها یا پارادایم‌های دیگر دانش، باعث ورود به عرصه‌های کارآمد و نوآورانه می‌شود. تحول علوم انسانی و اجتماعی به معنای ترکیب بینش‌های حاصل از قرآن، سنت و فلسفه اسلامی با مطالعات کمی، کیفی و تجربی با تکیه بر رشته‌ها و تخصص‌های متنوع حوزه علم برای شناخت حقیقی پدیدارها و رفع حقیقی چالش‌ها و مسائل و تقویت پیشرفت در مسیر زندگی است. بر این مبنا هفت رویکرد وجود دارد که تحول در علوم انسانی و اجتماعی عملاً با اتکا به آنها محقق می‌شود. این رویکردها عبارتند از:
اول: توجه به اندیشه اسلامی به عنوان منبع فکری و ارزشی همه علوم و عرصه عمل با تاکید بر حکمرانی اسلامی
اسلامی‌شدن شامل ادغام اصول، ارزش‌ها و دیدگاه‌های اسلامی در علوم انسانی و اجتماعی با هدف امتداد دادن به حقایق الهی در عرصه‌های علم و دانش و امور مرتبط با زندگی سالم و صالح است. این رویکرد تلاش می‌کند دانش و تحقیقات دانشگاهی را با آموزه‌های اسلامی هماهنگ کند و پیوندهای بین اندیشه اسلامی و رشته‌های مختلف را محقق سازد.
دوم: تاکید بر بومی‌سازی دانش و علوم و کارآمدی آنها
بومی‌سازی در زمینه علوم انسانی و اجتماعی به انطباق و تفسیر دانش در بافت فرهنگی یا منطقه‌ای خاص اشاره دارد. اتخاذ این رویکرد به معنای اهمیت پرداختن به مسائل در چارچوب‌های فرهنگی اجتماعی منحصربه‌فرد جامعه است.
سوم: ملی شدن علوم انسانی با هدف منافع ملی و تحقق ارزش‌های انقلاب اسلامی
ملی‌شدن علوم انسانی و اجتماعی شامل همسویی فعالیت‌های دانشگاهی با منافع و اولویت‌های دولت و ملت است. این رویکرد به دنبال رفع چالش‌های محلی و کمک به توسعه هویت ملی و پیشرفت مبتنی بر ارزش‌های انقلاب اسلامی است.
چهارم: استعمارزدایی دانش و شرق‌شناسی از درون در جهت بازبودگی فکری و چندمتغیره شدن اندیشه
استعمارزدایی دانش و شرق شناسی از درون، بررسی انتقادی و بازسازی چارچوب‌های دانشگاهی است که به طور تاریخی تحت تأثیرات استعماری شکل گرفته است. هدف این رویکرد از بین بردن تعصبات استعماری نهفته در رشته‌های متعدد علمی و دانشگاهی است.
پنجم: بازاندیشی انتقادی میراث فکری اسلامی
بازاندیشی انتقادی میراث فکری اسلامی، مستلزم بررسی دقیق اندیشه کلاسیک اسلامی، به پرسش گذاشتنِ مفروضات و تفاسیر با هدفِ پرداختن به چالش‌های معاصر است. این رویکرد، درگیر فرآیندی پویا از ارزیابی مجدد و به دنبال استخراج اصول از سنت‌های اسلامی و در عین حال تطبیق آنها با زمینه‌های معاصر است.
ششم: تقویت نگاه بین‌رشته‌ای برای ترکیب‌های منتهی به تحول و ارتقا با رویکرد اسلامی
دیدگاه میان رشته‌ای با رویکرد اسلامی از ادغام رشته‌های تحصیلی متنوع برای پرداختن به مسائل پیچیده به شیوه‌ای جامع حمایت می‌کند. این رویکرد به هم پیوستگی دانش را به رسمیت می‌شناسد و بر نیاز به همکاری بین رشته‌ها تأکید می‌کنند.
هفتم: پرهیز از دخالت دادن بی‌رویه و تصنعی دین
این امر موجب «دین تراشی» در همه حوزه‌های دانشی و امور مرتبط با حکمرانی و زندگی می‌شود و مقیدات و مضیقات غیرضروری درست می‌کند. سخن از فیزیک اسلامی یا ریاضیات اسلامی و حتی شیمی اسلامی از باب عدم منجر شدن این نوع دانش‌ها در تولیدات ضرر زننده به خود و دیگری (مثل تولید بمب اتم یا سلاح‌ها کشتار جمعی که ضرر آن تا چندین نسل امتداد پیدا می‌کند) که مغایرت با فلسفه دین هم در مبدا و هم در مقصد دارد، امری درست و لازم است. اما اینکه ما جزئیات این نوع دانش‌های پایه را با جزئیات احکام دینی گره بزنیم، می‌تواند یک نوع «ارزش‌های ساختگی و تصنعی» را به دانش و امتداد دانش در نظامات زندگی تحمیل کند و عرصه نوآورهای دانشی را دچار ابهام و مشکلات جدی کند.
بر مبنای رویکردهای هفتگانه، ۱۶ راهبرد مهم برای تحول و ارتقاء علوم انسانی در جهت پیشرفت جمهوری اسلامی ایران و تقویت جامعه اسلامی مورد تاکید قرار می‌گیرد که عبارتند از:
- تقویت نگاه اسلامی و توحیدگرا خصوصاً در عرصه‌های علمی مرتبط با حکمرانی اسلامی و استقرار جامعه اسلامی و پرهیز از تظاهر و ریا در مواجهه با علوم و جامعه به‌طور عام و داشتن نگرشی حقیقی برای حل مسائل جامعه با تکیه بر راهبردهای کلان اندیشه اسلامی برای استقرار توحید و عدالت با الهام از قرآن کریم و سیره معصومین علیهم‌السلام.
- هدفمند بودن دانش‌ها و علوم اعم از علوم پایه و سایر علوم بنیادین و عدم مغایرت برونداد دانش با مصالح انسان و جامعه انسانی. به عبارتی پرهیز از حرکت به سمت منهیئت قطعی الهی که به نوعی منجر به مخاطره انداختن اصل حیات بشر، نابودی منابع اصلی حیات مثل طبیعت شامل آب، هوا، منابع زیست محیطی حیاتی، سلامت انسان و البته سلامت معنوی انسان می‌شود.
- پاسخگو بودن علوم و به طور خاص علوم انسانی و اجتماعی نسبت به نیازهای جامعه اسلامی که منجر به انطباق پیدا کردن فرهنگی علوم انسانی نسبت به نیازهای اساسی جامعه می‌شود.
- علوم انسانی در چهار عرصه به فرهنگ اسلامی در نظام الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی نزدیک می‌شود، ۱) اسلامی‌شدن در عرصه هنجاری و الهام گرفتن از اندیشه اسلامی در فهم‌های هستی‌شناسانه که ناظر بر حقیقت هستی است، ۲) حل‌کردن مسائل جامعه در مسیر پیشرفت ایرانی اسلامی جامعه که منجر به بومی‌سازی علوم انسانی و اجتماعی و البته سایر علوم می‌شود، ۳) توجه به منافع و مصالح جمعی ملی و جهانی در چارچوب هدف‌گذاری‌های تمدنی مبتنی بر شاخص‌های تمدن نوین اسلامی، ۴) روایت درونگرای شرق شناسانه مجزای از شرق‌شناسی‌های برخاسته از روایت‌های مستشرقین که منجر به شرق‌شناسی‌های جدید خصوصاً ایران‌شناسی تاریخی و ایران‌شناسی معاصر و البته ایران‌شناسی دوره انقلاب اسلامی می‌شود.
- تعریف اخلاق اسلامی به عنوان رکن اساسی بومی‌سازی علوم انسانی در سطح معرفت‌شناختی از طریق لحاظ آن در نظریه‌پردازی و معرفت‌شناسی رشته‌های مختلف علوم انسانی به منظور پرهیز از علوم انسانیِ اروپامحور و اخلاق‌زدایی شده سکولار.
- بهره‌گیری از فناوری‌های نو که از الگوریتم‌های استقرار عدالت و پرهیز از آزار مردم و تسهیل زندگی روزمره و اداری مردم برخوردار است و به نوعی تحقق بخشنده اندیشه اسلامی در کارآمدی عقلانی و معنوی است.
- ادغام معرفت‌شناسی‌های بومی و فلسفه‌های برخاسته از اندیشه متفکرین مسلمان به عنوان فلسفه زندگی و ایجاد زمینه‌های پایه برای نگرش هستی‌شناسانه و پدیدارشناسانه به زندگی در عرصه‌های مختلف اجتماعی اعم از حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که به نوعی منجر به تمایز بین فلسفه توحیدگرایانه زندگی و نظامات فکری و فلسفی لیبرالیسم، اگزیستانسیالیزم و اساساً تجددگرایی‌ها و نوگرایی‌های منهای ایمان به خدای متعال و پیام جامع الهی شود.
- تقویت گفت‌وگوهای انتقادی جهانی با ریشه‌های بومی به منظور حفظ ریشه‌های بومی در آموزش علوم انسانی و تجهیز آنها برای مشارکت در گفت‌وگوهای جهانی.
- پاسخگویی عملیاتی و مسئله‌محوری علم نسبت به تمامی نیازهای اساسی انسان به عنوان فرد و جامعه و مطابق با اولویت‌ها و ضرورت‌های واقعی.
- طراحی برنامه‌های درسی فراگیر به منظور دربرگرفتن فعالانه دیدگاه‌های بومی و اطمینان از انعکاس فضا ایجاد کردن برای تکثر هویت‌های اسلامی ایرانی.
- توجه به روایت اروپامحورانه و آمریکاگرایانه و غلبه گفتمانی آن و تلاش برای استعمارزدایی از ذهن و دانش و رها شدن از غرب‌زدگی و گفتمان قدرت در حوزه‌های مختلف علوم انسانی، اجتماعی و هنر.
- تقویت مشارکت مدنی از طریق توانمندسازی دانشجویان با ابزارهای تفکر انتقادی و مسئولیت مدنی نهفته در علوم انسانی الهام گرفته از اسلام و اندیشه الهی و تشویق به مشارکت فعال در مسائل اجتماعی و پرورش تفکر انتقادی نسبت به بنیان‌های علوم‌انسانیِ اروپامحور.
- ترویج رویکرد بین‌رشته‌ای، چندرشته‌ای و فرارشته‌ای برای دست یافتن به سازوکارهای روشمند برای دانش‌های ترکیبی و فهم جامع پدیده‌های انسانی و اجتماعی در پیوند و با الهام از جهان‌بینی، تعالیم و معارف اسلامی.
- توسعه آگاهی تاریخی با تأکید بر اهمیت شناخت گذشته ایران به منظور تجهیز دانشجویان و پژوهشگران به دانش زمینه‌ای برای تجزیه و تحلیل چشم‌انداز اجتماعی معاصر در سپهر جهانی و در ارتباط و تعامل با سایر دانش‌های بشری.
- ایجاد نظام تشویق برای حضور نخبگان دوره متوسط در رشته‌های علوم انسانی و همچنین پیوندهای جدید بین علوم اسلامی، علوم پایه، علوم مهندسی و حتی علوم پزشکی و حوزه‌های هنر و علوم‌شناختی با علوم انسانی و علوم اجتماعی حکمت گرا.
- تقویت موقعیت‌های شغلی و احیاء شأن اجتماعی علوم انسانی و علوم اجتماعی به عنوان دانش مرجع برای سرمایه اجتماعی و اقتدار ملی و همچنین دانش اساسی برای حکمرانی تخصصی و مدیریت اجتماعی موثر، معطوف به حل مسائل اساسی جامعه و دانش برطرف‌کننده بحران‌های اجتماعی با تکیه بر اندیشه اسلامی و معطوف به هدف استقرار ارزش‌های اسلامی در جامعه.
در پایان از خدای متعال خواستارم به همه ما توفیق احیاء تمدن نوین اسلامی در پرتو اندیشه اسلامی و عمل به مؤلفه‌های اثرگذاری شریعت خاتم النبیین را مرحمت کند و امید که بتوانیم در مسیر ابهام زدائی از اسلام و تقویت جایگاه قرآن و عترت در جامعه نقش فعال و مؤثر داشته باشیم.»