kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۵۹۴۵
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۸
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش هفتادم

رالی با یک فیلمساز بدنام

 
 
 
سعید مستغاثی
هنوز از کارنامه بحث انگیز معاونت سینمایی در تولیدات سال 90 و جشنواره سی‌ام و اکران جنجالی نوروز 1391 با فیلم‌هایی همچون «گشت ارشاد» (سعید سهیلی) و «خصوصی» (حسین فرحبخش) خلاص نشده بودیم (که علاوه ‌بر اقشار مختلف مردم فریاد بعضی علماء و ائمه جمعه را هم درآورد تا آنجا که برخی سالن‌های سینما به دلائل شرعی از اکران بعضی دست پخت‌های به اصطلاح سینمایی این معاونت خودداری ورزیدند و بالاخره خود این دو فیلم هم توسط مردم از پرده سنیماها پایین کشیده شدند) 
که خبر باورنکردنی دیگری از اقدامات این معاونت انتشار یافت؛ خبری آن‌قدر غریب و حیرت برانگیز که بسیاری از رسانه‌ها آن را پوشش نداده و در حد شایعه محسوب کردند تا اینکه روز یکشنبه 17 تیرماه 1391 شخص جناب معاون سینمایی یا ریاست وقت سازمان سینمایی یعنی جواد شمقدری در مقابل خبرنگاران، این خبر را تایید کرد و آن را تجربه‌ای جدید برای سینمای ایران خواند!
خبر این بود که اولین پروژه فاخر سازمان جدیدالتاسیس سینمایی تحت عنوان «لاله» درباره یک دختر رالی باز توسط اسدالله نیک‌نژاد معروف به اسی نیک‌نژاد فیلمساز مقیم ‌هالیوود با سرمایه حداقل 5 میلیارد تومان در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی جلوی دوربین خواهد رفت! جل الخالق! هر دم از این باغ بری می‌رسید!!
جناب معاونت محترم سینمایی در همان مصاحبه مطبوعاتی به خبر فوق اضافه کرد که:
«...با توجه به فیلم‌هایی که علیه ایران با بازیگران به زبان انگلیسی ساخته می‌شود و به نمایش در می‌آید، احساس کردیم باید فیلمی را در داخل ایران بسازیم و تا جایی که می‌شود از بازیگران انگلیسی‌زبان استفاده کنیم...»
واقعا زندگی یک دختر رالی باز تا چه اندازه اولویت داشت که خود جناب معاونت سینمایی راسا وارد میدان شد، همه موانع ساخت آن را از پیش پا برداشت؛ بودجه پروژه فاخر برایش درنظر گرفت، با اینکه فیلمنامه‌اش از سوی بنیاد فارابی تحت مسئولیت ایشان رد شده بود، آن را علی‌رغم مغایرت با ماموریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی (که بایستی قاعدتا به پروژه‌های مستند و فیلم‌های اول و تجربی یاری رساند) با بودجه‌ای حدود یک‌سوم کلیت بودجه یکساله آن، به این مرکز واگذار کرد و فراتر از آن، از فیلمسازی برای ساختش دعوت کرد که کارنامه سیاهش در تولید فیلم‌های مستهجن و پورنو در کمپانی‌های‌ هالیوود برروی اینترنت به راحتی قابل دریافت بود و از همین رو با رسوا شدن آن توسط برخی رسانه‌های اصولگرا، از فهرست داوران بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شد.(اگرچه ادعا کند که در اوایل جنگ تحمیلی، مستندی نیز ساخته است)! 
پورنوساز استودیوهای درجه چندم ‌هالیوود
لازم به ذکر است که «اسدالله نیک‌نژاد» معروف به «اسی نیک‌نژاد» که پروژه فیلم «لاله» به او واگذار شد، سالها در استودیوهای درجه 3و4‌هالیوود به تولید آثار مستهجن و پورنو اشتغال داشت. وب‌سایت imdb از کامل‌ترین و مستند‌ترین منابع اینترنتی اطلاعات سینمایی که تمامی شخصیت‌ها و فیلم‌های ریز ودرشت سینمای جهان از ابتدا تا به امروز را لیست کرده، درباره اسی نیک‌نژاد اطلاعاتی ثبت نموده که خلاصه‌اش (پس از جمع‌بندی خلاصه داستان، دیالوگ‌ها، نظرات منتقدین و کاربران و حاشیه‌های فیلم‌ها) چنین است: 
«در کارنامه تهیه کنندگی اسی نیک‌نژاد چهارده فیلم وسریال تلویزیونی به چشم می‌خورد. در بین این فیلم‌ها عناوینی دیده می‌شود که شهرت خود رامدیون بی‌پردگی و صحنه‌های مستهجن هستند، فیلم‌هایی که به هدف اغوای تماشاگر ساخته شدند. از جمله سریال «خاطرات کفش قرمز» که نیک‌نژاد یکی از مدیران تولید و تهیه کنندگان آن بود. مجموعه‌ای که هر قسمت آن از چند بخش اروتیک با محوریت خاطرات یک زن ساخته شد. سریالی که در نمایش برهنگی هیچ منعی برای خود قائل نبود. سریال فوق در پنج فصل (طی سال‌های 1992 تا 1999) تولید شد. یکی از کارگردانان این سریال، پورنو ساز معروف، زلمان کینگ بود که با فیلم‌هایی مملو از صحنه‌های اروتیک چون «ارکیده وحشی» و «انحرافات زنانه» شهرت دارد.
نیک‌نژاد همکاری خود با کینگ را در فیلم «دریای سیاه 213» ادامه داد، کینگ در این فیلم محصول سال 1998 یکی از نویسندگان فیلمنامه بود. «دریای سیاه 213» داستان عکاسی است که برای گرفتن عکس‌هایی به همراه رئیس و دستیارش سوار بر کشتی شخصی به دریا می‌روند. وب سایت IMDb تاکید دارد که این فیلم ملغمه‌ای از اکشن، برهنگی و انواع انحرافات جنسی بود.
همکاری نیک‌نژاد با کینگ و رافائل ایزنمن (کارگردان «دریای سیاه 213») در فیلم «جایی به نام حقیقت» محصول سال 1998 ادامه یافت. داستان دوستی دختر یک مزرعه دار 
با یک گاوچران و پیدا شدن سروکله زنی که تمامی عاشقان این دختر را اغوا می‌کند.
سال 1999 زوج «نیک‌نژاد تهیه‌کننده و کینگ کارگردان»، فیلم «شرم، شرم، شرم» را عرضه کردند. فیلم، داستان زنی بود که در زندگی جنسی خود دچار سردرگمی شده و به همین دلیل به انواع روابط تن می‌دهد.
پس از این، در سال 2000، زلمان کینگ فیلمنامه «زنان در شب» را نوشت و کارگردانی کرد که تهیه کنندگی آن را نیز نیک‌نژاد برعهده داشت. فیلم روایتگر سه داستان سرشار از انحرافات جنسی بود که خط داستانی آن بیشتر توجیهی برای نمایش اندام زنان به نظر می‌رسید. نیک‌نژاددرسال 2002یکی ازتهیه کنندگان سریال13قسمتی 
«ChromiumBlue.com» بود. سریال فوق، داستان علاقه یک مدل مرد به یک مدل زن بود. فیلمی سرشار از برهنگی و انواع انحرافات جنسی که زلمان کینگ کارگردانی آن را برعهده داشت و در سال 2003 فیلمی نیز براساس آن و باز هم به تهیه کنندگی نیک‌نژاد ساخت.»
براساس کدام اولویت؟!
با افشای چنین کارنامه‌ای توسط برخی رسانه‌ها در سال 1389 بود که اسی نیک‌نژاد با رسوایی از داوری جشنواره فیلم فجر کنار کشید ولی متاسفانه مجددا و این بار برای ساخت یک فیلم فاخر سینمای ایران، توسط معاونت سینمایی، سر و کله‌اش پیدا شد. 
در آن روزها سؤال اصلی از جناب معاون این بود که چگونه تصور کردید چنین فردی با چنان سابقه مشعشعی، لیاقت دارد بودجه بیت‌المال را صرف کارگردانی فیلمی ظاهرا فاخر برای سینمای ایران کند، آن هم با داستان و فیلمنامه‌ای از یک نویسنده ‌هالیوودی؟!
البته ساخت یک فیلم ایرانی با بازیگران خارجی می‌تواند در مقابل تولیدات ضدایرانی‌هالیوود، نکته مثبتی باشد ولی به شرط آنکه به فرهنگ و هویت و ریشه‌های اعتقادی و ملی همین ملت و سرزمین و منادیان آن بپردازد، نه اینکه بدون درنظر گرفتن اولوّیت‌های فرهنگی و تاریخی و سیاسی یک سرزمین، از قضا موضوعی را در کادر دوربین قرار دهد که اساسا سنخیتی با آن فرهنگ و اعتقادات و باورهای دینی و ملی ندارد! و آن‌هم توسط شخصی که در تمام دوران فعالیت سینمایی‌اش در گوشه‌ای نازل و سخیف از ضدایرانی‌ترین کارخانه فیلمسازی دنیا، ضد اخلاقی‌ترین و غیر انسانی‌ترین فیلم‌ها را تولید کرده است!!
اولویت‌هایی که در سال 1389 برای تولید فیلم در تنها دفترچه سیاست‌های معاونت سینمایی، اعلام شد را به خاطر دارید؟ برای یادآوری هم که شده (علی‌رغم نقاط ضعف و غیرتخصصی بودن چینش آنها) چند اولویت اول را به نقل از آن دفترچه می‌آورم:
1- مفاهیم دینی و قرآنی 2- عترت و اهل بیت 3- مهدویت 4- تحکیم خانواده 5- کودک و نوجوان 6- فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و...
واقعا ماجرای یک دختر رالی باز به نام لاله با کدام یک از این ‌اولویت‌ها سازگار است؟