بیماری سنگدلی و نشانههای آن در قرآن
فرشته محیطی
سنگدلی و سختدلی در علم اخلاق، روحیه تاثیرناپذیری از درد و رنج همنوعان است، اما در فرهنگ قرآنی، از نظر گستره مفهومی و معنایی فراگیرتر است؛ زیرا به حالت بلکه ملکه ای گفته می شود که آدمی در آن از پذیرش هر حقی خودداری می کند. بهطوری که آموزه های وحیانی در دل و جانش نفوذ نمیکند و زیر بار حقایق آموزههای قرآنی نمی رود و به انکار میپردازد.
نویسنده در این مطلب دیدگاه قرآن درباره قساوت قلب و زمینه ها و عوامل بهوجود آمدن آن و نیز آثار و پیامدهای گوناگون این بیماری را در زندگی بشر تشریح کرده است.
***
گستره معنایی قساوت قلب
سنگدلی یا قساوت قلب از جمله بیماریهای روحی و روانی آدمی است؛ زیرا انسان در این حالت، از اعتدال بیرون میرود و از درک و فهم بسیاری از امور ناتوان میشود.
در آموزههای قرآنی، به حالتی انسانی اشاره میشود که در آن دلها سخت و قلبها سنگ میشود. از این حالت با تعابیری چون « قست قلوبهم»، «اشدد علی قلوبهم» و « غلیظ القلب» یاد شده است.
«قساوت» در زبان عربی از ریشه «قسی» و«قسوه» است؛ که در لغت به معنای خشونت و نفوذناپذیری میباشد؛ از این رو به سنگهای خشن و سخت، «قسی» میگویند.
اما قلب در اصطلاح قرآنی به روح لطيف انسانی که با تعلّق به قلب جسمانی، سلطه خود را در بدن انسان اجرا مىكند گفته میشود. گاه از قلب، به نفس ناطقه نیز تعبیر میشود.(مصطفوی،حسن؛ تفسير روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380 ش، چاپ اول، ج1، ص 369)
قسی القلب در اصطلاح قرآنی به قلبهایی گفته میشود که در برابر حق، تواضع، خشوع و انعطافى نداشته باشد و نور هدایت در آن نفوذ نمىكند. در فارسی از آن به «سنگدلی» تعبیر شده که در مقابل «نرم دلی» قرار دارد.(شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، مؤسسۀ چاپ ونشر آستان قدس رضوی، چاپ اول، ج3، ص 673)
علمای اخلاق در تعریف قساوت قلب یا سخت دلی، آن را به معنای روحیه تاثیرناپذیری از درد و رنج همنوعان معنا کردهاند. به این معنا که انسانی که به بیماری قساوت قلب دچار شده، نسبت به همنوعان و درد و رنجشان واکنش مثبتی نشان نمیدهد و با آنان همدردی نمیکند.
به سخن دیگر، عواطف و احساسات چنین اشخاصی، از حالت طبیعی و فطری خود بیرون رفته و به گونهای در آمده است که از عوامل بیرونی تاثیر نمیپذیرد؛ زیرا انسان به طور طبیعی و فطری، هنگام مشاهده درد و رنج دیگری، واکنش عاطفی و احساسی از خود بروز میدهد و با صاحب درد و مصیبت ابراز همدردی میکند که آثار آن، گاه به شکل اعمالی برای کاهش درد و رنج مصیبت زده بروز میکند. هر چند که اصولا همدردی عاطفی و احساسی بیواکنش عملی خود موجب تسکین و آرامش مصیبت زده و رنج دیده میشود، ولی چنین اشخاص بیماری در حالتی به سر میبرند که نمیتوانند چنین واکنش همدردی در مقام احساس و عواطف بروز دهند چه رسد که در مقام عمل کاری برای کاهش درد و رنج مصیبتزده انجام دهند.
سنگدلی در انسانها موجب میشود تا هیچ احساسی نسبت به درد و رنج دیگر همنوعان نداشته باشند و گامی برای کاهش رنجها بر ندارند.
آنچه که گفته شد تنها در حوزه علم اخلاق است؛ اما به نظر میرسد که سنگدلی و قساوت تنها به حوزه احساس و عواطف محدود نمیشود؛ زیرا چنانکه از آموزههای قرآنی بر میآید، در مراتبی از سنگدلی، انسانهای بیمار در چنان حالتی قرار میگیرند که قدرت درک و فهم حقایق را پیدا نمیکنند و اینگونه است که جهان را از زاویه دیدی دیگر مینگرند. بر این اساس بینش و نگرش آنان تحت تاثیر سنگدلی آنان دچار بحران و خطای فاحش میشود و تحلیل و تبیینهای نادرستی از هر واقعه و رخداد ارائه میدهند و قادر به تشخیص موقعیت واقعی خود در هستی و نسبت به دیگران نخواهند بود.
از این رو، سنگدلی در مراتب و سطوح بالاتر منجر به انسداد مجاری ادراکی بشر میشود و قدرت تشخیص حقایق را میگیرد؛ زیرا قلب در نگاه قرآن، تنها منبع و منشا احساسات و عواطف نیست، بلکه کارکردی فراتر از آن داشته و درک و فهم حقایق را نیز به عهده میگیرد. به این معنا که عقل و قلب در تحلیل قرآنی کارکردهای نزدیک به هم دارند و اینگونه نیست که قلب تنها به ادراک احساسات و عواطف بپردازد و یا منشا و خاستگاه آن باشد. بر این اساس میتوان گفت که قساوت قلب هر چند که در وهله نخست در احساسات و عواطف بروز میکند و حالت نرمی و لطافت روحی در شخص میمیرد و یا بیمار میشود، ولی در سطح عالیتر موجب میشود تا قدرت و توانایی فهم حقایق نیز از وی سلب شود و فرد سنگدل نتواند تحلیل درستی از حقایق داشته باشد؛ زیرا بسته شدن مجرای ادراکی از جمله قلب میتواند تاثیر مستقیمی در درک و فهم انسان به جا گذارد و سنگدلی یکی از علل بسته شدن چنین مجرای ادراکی بشر براساس تحلیل قرآنی است.
پس سنگدلی از نظر مفهومی و معنایی از گستره فراتری برخوردار است و تنها به حوزه علم اخلاق و مناسبات انسانی و ارتباطات بشری محدود نمیشود بلکه در حوزههای فراتری از جمله ادراک حقایق هستی نیز تاثیر مستقیم و اساسی به جا میگذارد.
بنابراین درباره سنگدلی میتوان گفت که آن حالتی روحی است که درآن قلب انسان به علت انجام اعمالی چون مخالفت با آموزههای عقلانی و الهی و همچنین اعمال منافی اخلاق، دیگر حالت پذیرش حق وحقیقت درآن از بین میرود و نسبت به گناه خشنود و از اعمال صالح و کارهای نیک دور میشود. در این حالت، مشاهده مناظر رقتآوری چون دیدن شکنجه مظلومی و یا گرسنگی کودکی یتیم هیچ تغییری در بیننده سنگدل ایجاد نمیکند و او را متاثر نمیسازد تا واکنش احساسی و عاطفی و همدردی وی را بر انگیزد و به کاری برای کاهش دردها و رنجهای مصیبت دیده وادارد.
از آموزههای قرآنی چنین بر میآید که قساوت قلب یک بیماری روحی اکتسابی است و در یک فرآیندی پدید میآید و افزایش مییابد. بنابراین نمیتوان آن را امری ارثی دانست؛ زیرا زمینهها و علل و عواملی موجب میشود تا انسانی که به طور طبیعی بر فطرت پاک و سالم آفریده شده است از حالت اعتدالی بیرون رود و به این بیماری دچار شود.
قساوت، یکی از مهمترین عواملی است که انسانها را از شناخت خداوند و سیر کمالی به سوی او بازمی دارد.
یکی از وظایف و مسئولیتهای پیامبران، آشنا کردن انسانها با حقایق هستی و ایجاد تعامل صحیح میان انسانها برای گسترش عدالت در جامعه بوده است، ولی آنان همواره با مقاومت انسانهای بیماری روبهرو بودهاند که اجازه نمیدادند تا پیامبران به مسئولیت خود عمل کنند.
این افراد بیمار به تعبیر قرآنی با مقاومت خویش، راه نفوذ حقایق و درک آن را بر خود بستهاند و با زیر پا نهادن اصول انسانی، با سرسختی تمام در مقابل حق میایستند. بنابراین همچنانکه خود را از درک حقایق محروم میکنند سد راه شناخت و آشنایی دیگران نیز میشوند و با رفتارهای خویش به مصلحان و پیامبران و روشنگران اجازه نمیدهند تا حقایق هستی را برای دیگران آشکار سازند.
از آیه 74 سوره بقره بر میآید که سختدلی دارای مراتب گوناگونی است؛ زیرا در این آیه با اشاره به تفاوت سنگها در نرمی و سختی این معنا مورد تاکید و توجه قرار گرفته است که انسانها در سنگدلی تفاوتهای فاحش و محسوسی دارند؛ زیرا همان گونه که برخی از سنگها به گونهای است که آب میتواند در آن نفوذ کند و یا از دل آن جریان یابد، برخی از دلها نیز اینگونه است که با همه قساوت و سختی، امکان نفوذ و تاثیر حقایق در آنها وجود دارد اما در برابر برخی دیگر از سنگهای خارا چنان سخت و سفت هستند که هیچ چیزی در آن نفوذ نمیکند چه برسد که آبی در آن نفوذ و یا جریان یابد. این سخت دلی را میتوان در برخی از انسانها نیز یافت که به هیچ وجه حقایق با تمام قدرت و توانش نمیتواند در آنها نفوذ کند.
خداوند در این آیه با تمثیل زیبایی، به بیان شدّت و درجه قساوت انسانها اشاره کرده و بیان میکند که قلب در شدت قساوت به درجهای میرسد که حتی از سختترین سنگها هم سختتر میشود. نه فقط چشمه عواطف و علم از آن نمیجوشد و قطرات محبت از آن تراوش نمىكند؛ بلکه هرگز از خوف خدا، دلِ انسان سنگدل به تپش نمیافتد. (پرتوى از قرآن، طالقانی، ج1، ص 306)
آثار سنگدلی
برای اینکه درک درستی از مسئله قساوت قلب در زندگی بشر داشته باشیم، نخست به آثار و کارکردهای آن در زندگی بر اساس آموزههای قرآنی و تحلیل وحیانی میپردازیم و سپس به عوامل و زمینههای ایجادی این حالت و در پایان به موانع ایجادی و نیز راههای رهایی از آن اشاره میکنیم.
چنانکه گفته شد آثار و پیامدهای قساوت را میتوان در دو حوزه شناختی و رفتاری پیگیری کرد. به این معنا که سنگدلی هم در بینشها و هم در نگرشها و رفتارها تاثیرگذار است.
از این رو آموزههای قرآنی افزون بر حوزه علوم اخلاقی و رفتاری، به مسئله تاثیر شگرف سنگدلی در حوزه شناختی و بینشی توجه داده
است.
در حوزه شناختی میتوان یکی از مهمترین عوامل حق ناپذیری انسان را در قساوت قلب بشر جستوجو کرد (بقره، آیه 74 و مائده، آیه 13 و حدید، آیه 16) زیرا قساوت قلب مانع تعقل و اثرپذیری انسان از آیات تکوینی و تشریعی الهی میشود و حتی معجزات و آیات روشنگر وحیانی نیز نمیتواند آن را نرم کند. (بقره، آیات 73 و 74)
خداوند در آیه 21 سوره حشر قساوت قلب را مانع جدی تعقل و اندیشهورزی و تفکر انسان دانسته و بیان میکند که همین سنگدلی است که اجازه نمیدهد تا آموزههای قرآنی که در بردارنده حقایق است در جان بیماردلان تاثیرگذار باشد.
آیات 67 تا 74 سوره بقره به نفوذ ناپذیری حقایق در قلبهای یهودیان به عنوان یکی از مصادیق سنگدلان اشاره میکند و سنگدلیشان را مانع فهم عمیق و درک معارف الهی از سوی آنان بر میشمارد. در حقیقت سختدلی برخی انسانها، موجب میشود تا از درک و فهم حقایق هستی محروم شوند.(حشر آیه 21 و نیز المیزان، علامه طباطبایی، ج 1، ص 203 و ج 19، ص 221)
خداوند همچنین قساوت قلب را مایه گمراهی و هدایت ناپذیری بشر بر میشمارد(زمر، آیه 22) به گونهای که اجازه نمیدهد تا نور الهی بر قلبها بتابد و تاثیر بگذارد و آن را روشن کند. بنابراین از مهمترین عوامل بیایمانی و عدم گرایش انسانها به آموزههای وحیانی از جمله قرآن و اسلام همان سخت دلی بشر است.(بقره، آیات 74 و 75)
قساوت مانع جدی تسلیم شدن انسان در برابر خداوند و پذیرش دین میشود(زمر، آیه 22) به او اجازه نمیدهد تا به دعوت پیامبران پاسخ مثبتی دهد.(انعام، آیات 42 و 43) همچنین قساوت منشا اصلی تحریف حقایق و آموزههای وحیانی در طول تاریخ بوده است، به گونهای که برخی از افراد به سبب همین سختدلی به تحریف تورات اقدام کردند و حقایق الهی را کتمان نمودند.(مائده، آیات 12 و13 و نیز تفسیرالمنیر، ج 6، ص 125)
بنابراین در حوزه بینشی و شناختی میتوان به عدم درک حقایق و تشخیص حق از باطل، عدم گرایش به حق و مخالفت با آموزههای هدایتی وحی به عنوان اساسیترین و اصلیترین آثار و کارکردهای سنگدلی اشاره کرد.
در حوزه رفتاری نیز میتوان به آثاری چون فسق و فجور و نافرمانی در برابر آموزههای عقلانی و شرعی (حدید آیه 16) ظلم در حق دیگران(حج، آیه 53) اشاره کرد. به این معنا که سنگدلی موجب میشود تا شخص نه تنها نسبت به مظلوم همدردی نکند بلکه خود به ظلم و ستم اقدام کند و راه فسق و فجور و هتک حرمت قوانین را در پیش گیرد.
خداوند با اشاره به سنگدلی برخی از اقوام گذشته تبیین میکند که این سنگدلی چگونه آنان را به انسانهایی تبدیل کرد که مؤمنان را به سبب پیروی از حق و عدالت با آتش، شکنجه وعذاب میکردند و میسوزاندند.(بروج، آیات 4 تا 10)
قساوت قلب موجب میشود تا زمینهای مناسب برای تزیین عمل زشت در نظر انسان از سوی شیطان فراهم شود.(انعام آیه 43) به گونهای که رفتارهای ضد اخلاقی و هنجاری را شیطان برای آنان به عنوان اعمال نیک و درست جلوه میدهد و مردم را به سوی زشتکاری دعوت میکند. کسانی که در دام ولایت شیطان میافتند به سبب سنگدلی است که قدرت تشخیص حق از باطل را از آنها گرفته و زمینه سلطه شیطان را در آنان پدید آورده است.
قساوت قلب همچنین موجب ترک تضرع و استغاثه به درگاه خداوند در هنگام سختیها و بلا میشود و به شخص اجازه نمیدهد تا در مسیری قرار گیرد که از محبت الهی برخوردار شود. (انعام، آیه 43) به سخن دیگر، انسان اگر دارای قساوت قلب نباشد پس از اشتباهات و خطاها و گناهانی که زندگی را بر او سخت میکند، میکوشد تا با تضرع و توبه محبت الهی راجلب کند، ولی انسان قسی القلب به خود این اجازه را نمیدهد تا به تضرع و انابه رو آورده و سختی زندگی خویش را با جلب محبت الهی کاهش دهد.
خداوند در آیه 22 سوره زمر تبیین میکند که قساوت قلب موجب غفلت از یاد خدا و مواعظ او میشود و همچنین مانع جدی خوف و خشیت دل از خدا میگردد.(بقره آیه 74) عدم تاثیرپذیری از تذکرات و مواعظ (حشر، آیه 21) و عدم تسلیم در برابر آموزههای الهی (زمر، آیه 22) از مهمترین آثار قساوت قلب است.
خداوند تفاوت اساسی میان انسانهای مؤمن نرم دل با کافران سنگدل را از نظر شخصیت حقیقی در آیه 22 زمر تبیین میکند و اینگونه نشان میدهد که کمبود شخصیت در انسانهای سنگدل بازتابی از رفتارهای خود آنان است.
عوامل و زمینههای سنگدلی
عوامل و زمینههای چندی را میتوان برای سنگدلی بر شمرد ولی بیگمان اموری چند تاثیر اساسیتر و اصلیتری در ایجاد این حالت در انسان دارد.
الف) پیروی از هوای نفس
شاید بتوان گفت که پیروی از شهوات و هواهای نفسانی از مهمترین علل و عوامل سنگدلی در بشر باشد؛ زیرا موجب میشود تا شخص گرفتار فسق و فجور شود و از راه اعتدال بیرون رود.
از این رو خداوند فسق مردمان را در آیه 16 سوره حدید به عنوان مهمترین عامل قساوت قلب معرفی میکند که بازتابی از پیروی از هواهای نفسانی آنهاست.
ب) بیتفاوتی نسبت به مواعظ
بیتفاوتی در برابر تذکرات و رهنمودهای رهبران الهی و آموزههای وحیانی و احکام عقلانی از دیگر عوامل ایجاد سنگدلی در بشر است که آیاتی چون 22 سوره زمر و 16 سوره حدید به آن اشاره میکند. کسانی که نسبت به تذکرات و موعظههای رهبران مصلح و روشنگران مؤمن واکنش مثبت نشان نمیدهند، در یک فرآیند به گونهای در میآیند که هیچ حقیقتی را نمیپذیرند و در مسیر نادرست فسق و فجور گام بر میدارند و اینگونه است که بیتفاوتی عاملی مهم در سنگدلی بشر شمرده میشود.
ج)پیمان شکنی
پیمان شکنی و عدم وفای به عهدی که با دیگران بسته میشود عامل دیگری برای سنگدلی بشر دانسته شده است؛ زیرا نقض پیمانها آدمی را از مسیر عقلانی که فطرت و طبیعت بشر ترسیم کرده دور میسازد و اندکاندک سنگدلی را برای وی به ارمغان میآورد. از این رو خداوند در آیات 12 و 13 سوره مائده هشدار میدهد تا به پیمانها و میثاقها وفادار باشند؛ زیرا هر گونه نقض عهدی به معنای گام نهادن در لبه تاریکی سنگدلی است.
موانع و راهکارهای رهایی
از قساوت قلب
از آنچه گذشت میتوان دریافت که چه اموری میتواند مانع از سنگدلی شود. به عنوان نمونه حرکت در مسیر فطرت و طبیعت اعتدالی و دوری از شهوات میتواند مهمترین مانع در ایجاد قساوت قلب در بشر باشد.
قرآن در آیاتی به اموری چون تضرع و استغاثه به درگاه خدا (انعام آیه 43) روحیه حق پذیری در برابر تعالیم الهی (زمر آیات 22 و 23 و حدید آیه 16) خوف و خشیت از عظمت خدا (بقره آیه 74)، ذکر خدا(زمر آیه 22 و حدید آیه 16) رحمت الهی (آل عمران آیه 159) شرح صدر (زمر، آیه 22) مهربانی و نرم رفتاری با دیگران (آل عمران آیه 159) و بهره مندی از نورانیت الهی (زمر آیه 22) را از مهمترین راهکارهای رهایی از قساوت قلب بر شمرده است.
با پیروی از فطرت سالم و عقل سلیم و آموزههای وحیانی و قرار گرفتن در مسیر آنها، امید است از بیماری سنگدلی در امان بوده و یا از آن رهایی و نجات یابیم.