ظرفیتسنجی انسانها به وسیله آزمونها
با آنکه انسان نسبت به ظرفیتها و تلاشها و نیات خویش آگاهی کامل و دقیق دارد اما همین انسان موجودی بهانه جو و عذر تراش است و ناکامیها، شکستها، ناتوانیها، اشتباهات و خطاهای خویش را بر گردن دیگران میافکند.(سوره قیامت، آیات 14 و 15)
به سخن دیگر، بصیرت آدمی نسبت به خود، علم وجدانی و تمام و کمال است؛ با این همه در هر امری دنبال بهانه جویی است و توجیهگر رفتارها و خطاها و گناهان خویش میشود. از این رو اتمام حجت کردن با چنین موجود بهانهجویی بسیار سخت است.
از این رو ضروری است به گونهای با وی معامله شود تا با وجود ادله و شواهد بسیار دیگر نتواند مظلومنمایی کرده و با بهانه جویی خود را از عذاب و توبیخ برهاند.
یکی از اهداف آزمونهای الهی که به شکل بلا و فتنه و مصیبت و غیره انجام میگیرد، ایجاد ادله و شواهد استوار و متقن برای جلوگیری از عذرتراشی و بهانه جویی بشر جهت فرار از زیر بار مسئولیت اعمال خودش است. آزمونهای متعدد و ایجاد شرایط رقابتی مناسب و کامل، به همگان این فرصت را میبخشد تا خود را چنانکه هست نشان دهند بیآنکه دیگر عذر و بهانهای برای کسی باقی بماند. اینگونه است که در یک فرآیندی خداوند نسبت به هر انسانی اتمام حجت میکند و چنان عمل میکند تا دیگر مدعی جهل و مانند آن نباشد تا هر گونه عقاب و توبیخ و بازخواستی بر اساس این بیان صورت گیرد و کسی مدعی عقاب بیبیان نشود.
در حقیقت اتمام حجت الهی نسبت به هر انسانی از آن رو صورت میگیرد که شخص مدعی جهل و بیاطلاعی و عدم آگاهی نشود و با تمسک به قباحت و زشتی عقاب بیبیان، از عقاب و توبیخ فرار نکند. هر چند که با همه این کارها چنانکه قرآن گزارش میکند، انسان یک فرار به جلویی را برای خود انجام میدهد تا از زیر بار مسئولیت اعمال خود بگریزد ولی در آن دنیا، بر دهان او مهر زده میشود و اعضا و جوارح خود گواه سازههای شخص میشوند؛ چرا که در آخرت اعضا و جوارح ساخته خود بشر هستند. بنابراین وقتی سر و صورت، گرگ و خوک و یا مانند آن است که انسان از خودش ساخته است دیگر بهانهجویی و زبان بازی معنایی ندارد؛ چرا که سازههای انسانی یعنی چیزی که انسان در طول عمر خود از خود ساخته است، بهترین گواه و روشنترین زبان گویا است.(یس، آیه 65) کاربرد دیگر امتحانهای الهی ظرفیت سنجی و ظرفیت شناسی است. به این معنا که در آزمونها هر کسی نشان میدهد که گوهر ذات وی تا چه اندازه توانایی کسب معارف و مقامات الهی را دارد. از آنجا که در آزمونهاست که انسانهای قوای ذاتی خویش را به فعلیت در میآورند، در این آزمونها این امکان فراهم میآید که درصد تلاشهای هر شخصی نیز به دست آید و عزم و جدیت وی در دستیابی به مقامات و فعلیت بخشی به اسمای الهی سرشته در ذات بشر دانسته شود.
برخی از انسانها خود را فریب میدهند. اینها مدعی مقامات برتری هستند و آنچه را خداوند به عنوان پاداش عمل و تلاش و عزم ایشان در دنیا به آنان میبخشد را کم میشمارند و خود را شایسته و لایق فراتر و فزونتر از آن میدانند. اینجاست که برای آگاهی بخشی به خود آنها، آزمونها وارد عرصه میشوند تا به خود شخص نشان دهند که تا چه اندازه در مسیر تحول و کمال تلاش کرده است؛ چرا که بر پایه سنت و قوانین الهی جاری در هستی، بهشت مقامات انسانی و الهی را به بها میدهند نه به بهانه.
بر این اساس هر کسی آنچه را شایسته است دریافت میکند و گاه حتی خداوند پاداش مضاعفی فراتر از آنچه شایسته است به او میبخشد ولی انسانها در دام خودبزرگ بینی و یا اموری دیگر، گمان میکنند که حقشان فراتر ازآن مقامی است که اکنون در آن قرار دارند. اینجاست که آزمونهای الهی نشان میدهد که این ادعا تا چه اندازه درست و راست بوده است و بهانهها را از دست مدعیان بیرون میآورد و آنها را خلع سلاح میکند تا نتوانند حجتی علیه خداوند اقامه کنند که حقشان به تمام وکمال پرداخت نشده است.
محمود شمس