جایگاهی شایسته برای ورزش ایران
سید سعید مدنی
وزیر جدید ورزش که بعد از کسب رای اعتماد از نمایندگان مجلس از هفته پیش رسما کار خود را آغاز کرد، در اولین اظهارات خود در این سمت در جمع مدیران فدراسیون کشتی صریحا گفته است: «من برای تحول [در ورزش] آمدهام...» آقای دنیامالی در حالی در اولین سخنان خود پس از تصدی پست وزارت از «تحول در ورزش» سخن میگوید که تقریبا سالها- به ویژه در دهه اخیر- اهالی فن و کارشناسان ورزش ایجاد تحول و پایان بخشیدن به رویه منجمد و روال رسوب شده کنونی را یکی از ضروریترین - بلکه حیاتیترین- اقدامات میدانند. وزیر جدید ورزش در همان جلسه حتی تاکید میکند که: «این قول را میدهم که تحول جدی در ورزش ایجاد کنیم و مطمئن باشید فضای بینالمللی را متاثر میکنیم.»
از همین صحبتهای کوتاه که کاملا حال و هوای ورزشی دارد و بوی رجزخوانی مثبت از آن به مشام میرسد، این نتیجه عاید مخاطبی مثل ما میشود که ایشان قصد ندارد رفع تکلیفی و در چارچوب کلیشهها و رویه رسوب شده به کار خود ادامه دهد، بلکه با اقدامات خود میخواهد فراتر از کلیشهها و کارهای «روتین» چنان تاثیری بر روند و سیر حرکتی ورزش ایران بگذارد که حتی فضای بینالمللی را متاثر کند.
شک نیست هیچکدام از این اهداف، رؤیایی و شعاری و بلندپروازانه نیست و حتما امکانپذیر و شدنی است ولی شکستن کلیشهها و رویههای رسوبشده و سازوکارهای نهادینه شده و در یک کلمه ایجاد تحول، راه و رسم خود را داشته و به تدبیر و برنامهریزی و مهمتر از همه اراده نیاز دارد. صرفا با گفتن و خواستن، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد و هیچ تحول مثبتی چهره نخواهد بست. باید برای عملی شدن آن، ابزار و امکانات را مهیا کرد، شرایط لازم و تمهیدات بایسته را فراهم آورد و با تدبیر و برنامه و درایت و قاطعیت، حرکت را به سمت هدف تعیین شده آغاز کرد.
بدون تردید یکی از این اقدامات، کمک گرفتن از کسانی است که درباره ورزش مثل ما فکر میکنند و آن را فراتر از برد و باختهای هیجانانگیز زودگذر، به عنوان سروکاری مهم و تاثیرگذار اجتماعی دانسته و برای آن کارکردهای متنوع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و تربیتی و... قائل هستند که میتواند به سهم خود نقش مهمی در پیشبرد برنامهریزیهای کلان کشور ایفا کند. آنها روشهای تکراری با بازدهی اندک و ناچیز مدیریتی را که اصلا با ظرفیت سرشار و تواناییهای بالقوه ورزش ایران تناسب ندارد و در شأن آن نیست و ثابت کرده نمیتواند انتظارات حقه و منطقی را برآورده سازد و جایگاه ورزش ایران را ارتقاء دهد و آن را به حرکت درآورد، قبول نداشته و خواهان تحولی جدی در سازو کار مدیریتی ورزش هستند و خلاصه درباره ورزش، «بزرگ» فکر میکنند و... اگر در ایجاد تحول در ورزش و رساندن آن به جایگاهی شایسته مصر هستید، اگر برای تحقق شعار- و در واقع دیدگاه- «ورزش قوی برای ایران قوی» جدیت دارید، اگر واقعا نمیخواهید شعارهای تکراری را باز هم تکرار کنید و از انجام کار «روتین» بیزار هستید، پس حتما باید بیش از هر چیز در «مکانیزم جذب و دفع» مدیریت ورزش (که حداقل خود ما سالهاست درباره آن مینویسیم و کمتر گوش شنوایی نزد مسئولان پیدا میکنیم) تجدید نظر کنید و اینگونه افراد و افکار را که تعدادشان کم هم نیست ولی متاسفانه به کنج انزوا رفته و گوشهای به اجبار خلوت گزیدهاند- و لاجرم خیلی جاها میدان ورزش و رسانه و تلویزیون و... حسابی به دست دلالها و قالتاقها و شومنها و منفعتجویان شارلاتان مسلک و... افتاده- به میدان همفکری و همکاری و خدمت فراخوانید. آنگاه با یک حرکت جمعی و همان «وفاقی» که دولت چهاردهم خود را احیاگر آن میداند و صداقت و راستی، راه رسیدن به هدف را پیدا کنید. البته هدف، معلوم است. هدف، قبلا اعلام شده و پیش از این هم، همه از آن دم میزدند و تقریبا همان چیزهایی است که وزیر محترم در آن جلسه بر زبان آورد. همه میخواهند ورزش ما به جایگاه شایسته و حقه خود برسد و ایران که از سرمایهها و ظرفیتهای مناسبی برخوردار است، به معنای واقعی، ساختارهای موجود را اصلاح و تقویت کرده و معایب را برطرف کند و به کشوری «صاحب ورزش» در سطح قاره بزرگ و دنیا تبدیل شود و بیش از این به مدالآوری و ابراز وجود در دو سه رشته دل خوش نکند و الکی خوشی را کنار بگذارد.
همه میدانیم حق و جایگاه ورزش ایران، اینی که حالا هست، نیست و شایستگی رسیدن به خیلی بیشتر از اینها را داریم و... بنابراین هدف، مشخص است و درباره رسیدن به آن از سوی کارشناسان و رسانهها و... سخنان بسیاری گفته شده و از سوی مسئولان هم برای تحقق آن کم وعده داده نشده - به ویژه در مقطعی که خواستهاند رای اعتماد مجلسیان را کسب کرده یا کار و ماموریت خود را آغاز کنند- اما با گذشت زمان و سپری شدن فرصت خدمت و مقطع مسئولیت، عملا اتفاقی نیفتاده و نه تنها تحول و پیشرفتی ملموس و قابل توجه رخ نداده، که در پارهای از موارد- چه از حیث فنی و چه از نظر اخلاقی و مرام ورزشی- پسپسکی جلو رفته ایم! و... اینجا میتوانیم حتی نمونهها و رشتههایی را نام ببریم که تا همین دو سه دوره اخیر جزو حاضران در بازیهای المپیک بودهایم اما الان حتی در سطح غرب آسیا هم تقریبا محلی از اعراب نداریم! و بدتر از همه، هر روز خبری از نفوذ بیشتر عناصر فرصتطلب و رقم خوردن اتفاقات غیراخلاقی به گوش میرسد که برای رعایت اختصار، از ذکر آن میگذریم.
سخن کوتاه اینکه لزوم ایجاد تحول- به ویژه در سازوکار مدیریتی ورزش- ضروری و بلکه حیاتی است. فن و فرهنگ در ورزش ما در بعضی از جاها و رشتهها، ملعبه دست فرصتطلبان شده است. مدیران ارشد ورزش نباید دست روی دست بگذارند. خرسندیم که وزیر جدید همچنین دیدگاه و چشماندازهایی درباره ورزش دارد. با همه اینها، ایجاد تحول در ورزش و سرعت دادن به حرکت آن به سمت و جایگاهی که استحقاقش را دارد، نیازمند عزم و ارادهای جدی، مدیریتی جهادی و نترس و بالاخره درایت و برنامهریزی حساب شده است که امیدواریم فراتر از آرزوها و شعارها و... در مقطع جدید مدیریتی، هر چه زودتر درعمل نشانههای شروع تحول در ورزش به شکل عینی و ملموس آشکار شود. انشاءا...