kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۴۵۲۹
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۲

اسلام و سه گانه عدالت، احسان و اکرام

 
 
 علی جواهر دهی
کتاب، فلسفه و سبک زندگی الهی
خداوند اسلام را قانونمندترین مجموعه معرفتی و دستوری معرفی می‌کند که به دور از هر گونه سنت و آیین شفاهی، مدنیتی را در چارچوب کتاب و قانون شکل می‌دهد تا همگان در سایه سه گانه عدالت، احسان و اکرام از رحمت وسیع الهی بهره‌مند شده و هر کسی به کمال بایسته و شایسته خودش برسد.
تاکید قرآن بر وجود کتاب آسمانی بدان سبب است که امکان ندارد جامعه‌ای متمدن، کامل، جامع و سالم به دور از قوانین مکتوب شکل گیرد و یا به بقای خود ادامه داده و از کارآیی و کارآمدی لازم برخوردار باشد و سعادت فردی و جمعی بشر را در دنیا و آخرت فراهم آورد.
از نظر قرآن، جامعه‌ای که دارای کتاب آسمانی است، یک جامعه متمدن است هر چند که آن کتاب دارای تحریفات و نواقصی باشد، ولی چون بر مدار قانون و کتاب عمل می‌کند و مستند به آن، سبک زندگی را می‌سازد، می‌تواند در یک مسیر کمالی و درست گام بردارد و اهداف و مقاصد خودش را تا اندازه‌ای تامین کند. اما جامعه‌ای که فاقد کتاب و در حقیقت قانون مدون است، بر اساس سنت‌ها و رسوم شفاهی اداره می‌شود که در بسیاری از موارد تحت تاثیر هواهای نفسانی، این سنت‌ها تغییر می‌کند و یا ضمانت اجرائی ندارد؛ بلکه به سبب آنکه از ثبات و پایداری برخوردار نیست نمی‌توان بر اساس آن رفتار و استناد کرد و به دفاع از عملکرد خود یا نقد عملکرد دیگران پرداخت. 
اسلام به عنوان مجموعه‌ای کامل از آموزه‌های معرفتی و دستوری بر آن است تا فلسفه و سبک زندگی الهی و راستین را به بشر معرفی کرده و او را در راستای اهداف آفرینش هستی و انسان جهت‌دهی کند. از این رو همواره کتاب به عنوان محور اصلی حرکت پیامبران با آنان بوده و خداوند در چارچوب کتاب‌، پیامبران و مردمان را هدایت می‌کرده است: (اگر این بهانه‌جویان) تو را تکذیب کنند، (چیز تازه‌ای نیست؛) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند؛ پیامبرانی که دلایل آشکار و نوشته‌های متین و محکم و کتاب روشنی‌بخش آورده بودند.(آل عمران، آیه 184)
پس در همه ادوار تاریخی حضور بشر در کره خاکی از زمان حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) دین الهی بر محور کتاب و قانون مدون حضور داشته است(آل عمران، آیات 19 و 85؛ شوری، آیه 13) و پیامبران مامور بودند تا مردم را بر اساس کتاب‌های الهی تعلیم داده و تربیت کنند تا آنان حقوق و تکالیف خود و دیگران را شناخته و براساس آن عدالت اجتماعی را طلب و بر اجرای آن اقدام کنند؛(حدید، آیه 25) چرا که از نظر قرآن تنها راهی که انسان می‌تواند به کمال برسد و ربانی شود و به عنوان خلیفه الهی در هستی خلافت داشته باشد، همین راه کتاب و قانون الهی مدون است.(آل عمران، آیه 79؛ بقره‌، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)
البته بسیاری از مردم حتی اهل کتاب و قانون به دلایلی چون هواهای نفسانی حاضر نمی‌شوند که در همه موارد به کتاب و قانون عمل کنند؛ زیرا عمل بر اساس عدالت برای بسیاری سخت است هر چند که در زبان آن را می‌گویند ولی هر گاه علیه خودشان یا خویشان و منافع و مصالح گروه و قبیله‌شان باشد بدان عمل نمی‌کنند. این گروه از نظر خداوند همانند خرانی هستند که بر آنها کتابی چند، بار شده است.(جمعه، آیه 5)
اسلام بر محور عدالت، احسان و اکرام
اسلام به عنوان یک دین مکتوب و دارای کتاب و قانون ثابت الهی اهداف و مقاصد چندگانه‌ای را مد نظر قرار داده است. از این روست که تنها به یک بعد از ابعاد بشر توجه ندارد بلکه می‌کوشد تا همه ابعاد او را بپروراند و به کمال برساند. بنابراین با رسیدن به هر موفقیتی در یک مرتبه و درجه، برنامه‌ای دیگر را مد نظر قرار می‌دهد تا او به درجات بالاتر و فراتر برسد و کمال مطلقی را کسب کند که همان خدایی شدن است. این‌گونه است که صراط مستقیم دین اسلام(آل عمران، آیه 51) در چارچوب کتاب و قانون و آموزه‌ها و احکام دستوری‌اش، عبادت را برای رسیدن به تقوا تعریف می‌کند(بقره، آیات 21 و 179 و 183) تا از راه تقوا علم یقینی و شهودی برای انسان تحقق یافته(بقره، آیه 282؛ حجر، آیه 99) و در مقام مظهر علم و قدرت الهی به خلافت الهی بپردازد.(آل عمران، آیه 79؛ بقره، آیات 30 و 31)
از نظر قرآن عدالت که به معنای قرار گرفتن هر چیزی در جای حق و مناسب خودش (وضع کل شی فی موضعه او اعطاء کل ذی حق حقه) است گامی نخست برای تحقق تقوا و یکی از نزدیک‌ترین راه‌ها برای این مقصد و مقصود می‌باشد؛ لذا می‌فرماید:عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديك‌تر است و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.(مائده، آیه 8)
هر چند که اجرای عدالت به‌ویژه در شرایطی چون دشمنی یا پیوندهای خویشی دشوار خواهد بود، چنان‌که می‌فرماید: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، براى خدا به داد و عدالت با تمام قد و با تمام قدرت و توان برخيزيد و به عدالت گواهی دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد.(همان)
اما اگر انسان در چارچوب عدالت که حکم فطرت الهی انسان و شریعت خداوندی است عمل کند به تقوایی می‌رسد که آن نیز موجب کرامت بیشتر او(حجرات، آیه 13) افزون بر کرامت ابتدائی و ذاتی وی می‌شود.(اسراء، آیه 70)
البته چنان‌که گفته شد عدالت قرار دادن هر چیزی در جای مناسب خودش یا بخشیدن حق هر صاحب حقی است؛ اما اینکه جای مناسب هر چیزی کجاست و حق چیست؛ جز از راه فطرت الهامی و شریعت اسلامی قابل فهم و درک نیست؛ زیرا حق، خداوند تبارک و تعالی است و هر حقی از او نشات می‌گیرد(بقره، آیات 144 و 147؛ آل عمران، آیه 60) و این خداوند است که جای مناسب و حق هر چیزی را می‌داند؛ زیرا به هر چیزی به عنوان آفریدگار و مالک‌،احاطه علمی و عملی دارد؛ در حالی که انسان‌ها حتی به خودشان احاطه علمی ندارند.(بقره، آیه 255؛ طه، آیه 110)
بنابراین، برای شناخت حق و عدل باید به کتاب الله و قوانین الهی مراجعه کرد و در چارچوبی که کتاب الله گفته و پیامبران تعلیم داده‌اند، عدالت همه‌جانبه و فراگیر قسطی انجام پذیرد.(حدید، آیه 25)
عدالت نخستین و نزدیک‌ترین گام به سمت تقوایابی بشر است؛ اما انسان به سبب آنکه موجودی است که دارای همه اسماء و صفات الهی و خلیفه خداوندی است باید فراتر از این عمل کند. از همین رو دو مرحله فراتر از عدالت در آموزه‌های دین برای ارتقای درجات روحی و کمالی بشر تعریف و تبیین شده است که از آنها به مراحل احسان و اکرام یاد می‌شود.
درجه و مقام احسان به آدمی می‌آموزد که فراتر از اصل عدالت و مقابله به مثل رفتار کند و در امور فردی و شخصی راه احسان و عفو و گذشت را در پیش گیرد و جزای بدی را که بر اساس اصل عدالت همان عمل به شکل  مقابله به مثل: وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا(شوری، آیه 40) است با خوبی و عفو و گذشت بدهد.
خداوند در آیات متعدد براین نکته تاکید می‌کند که فراتر از مقابله به مثل در چارچوب عدالت خواهی، انسان بهتر است در مقام احسان، رفتار کند و با عفو و گذشت، از حق عادلانه خود بگذرد و این‌گونه‌، خوی و چهره احسانی و رحمانی خود را نشان دهد. چنان‌که در آیه 40 سوره شوری می‌فرماید: و جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند، پاداش او بر عهده‏ خداست. براستى او ستمگران را دوست نمى‏دارد.
پس انسان به عنوان مظهر رحمانیت خداوندی باید به جای اصل عدالت و مقابله به مثل از در احسان و اصلاحگری و عفو وارد شود و از حق خویش برای مصالح بالاتر و مهم‌تر بگذرد.
در مرحله برتر و فراتر از احسان نه تنها از بدی بگذرد و بدکار را ببخشد و عفو و گذشت نسبت به او اعمال کند، بلکه باید به عنوان موجودی که از کرامت ذاتی و بزرگواری و عظمت برخوردار است، نسبت به بدکار نیکی کند تا به او بیاموزد که چگونه نیکوکار باشد. از همین رو در آیات قرآن بر رفتار کریمانه به‌ویژه در برابر جاهلان علمی و عملی یعنی بی‌خردان سفاهت پیشه تاکید شده است.(فرقان، آیه 27) این همان سنت و سیره پیامبران و امامان معصوم(ع) است، چنان‌که امام حسن‌(ع) در برابر شامی عمل کرد و به جای دشنام‌،شامی را به خانه دعوت کرد و هر گونه اکرامی را نسبت به او روا داشت.
عدالت اجتماعی‌،ضامن حیات انسانی
البته بر اساس آموزه‌های قرآنی عدالت امری است که باید در تعاملات اجتماعی به عنوان اصل قرار گیرد؛ از طرفی احسان و اکرام نیز باید در تعاملات فردی با دیگران یک اصل و اولویت نخست باشد.
اصولا جامعه بر مدار و محور عدالت است که می‌تواند قوام یابد؛ زیرا جامعه انسانی به عنوان یک اجتماع لازم است نیازهای گوناگون یکدیگر را برطرف کرده و سعادت را در قالب آرامش و آسایش برای یکدیگر فراهم کنند. به این معنا که هدف از جامعه و برپایی اجتماع و فلسفه آن، تامین سعادت آرامشی و آسایشی است.
بنابراین امنیت در ابعاد گوناگون آن در کنار تامین رفاه و آسایش مادی دو هدف اساسی هر جامعه‌ای است، به طوری که فقدان هر یک موجب فروپاشی جامعه خواهد شد. دولت‌ها و نظام‌های سیاسی در هر شکلی خود را موظف می‌دانند که این دو هدف را تامین کنند و قوانین عادلانه نیز برای تضمین و تامین این اهداف وضع می‌شود. پس در هر صورتی و به هر علتی این دو مخدوش شود و یا دولت یا جامعه کارآیی لازم در تامین و تضمین آن را نداشته باشد، ازمشروعیت سیاسی و مقبولیت اجتماعی آن کاسته می‌شود یا به طور کامل سلب مشروعیت می‌شود.
از نظر قرآن تامین و تضمین این اصل در جامعه انسانی اسلامی به حکم فطرت و اسلام لازم و ضروری است.(روم، آیه 30) خداوند در سوره قریش در بیان نعمت‌های بزرگی که به جامعه قریش بخشیده به تامین آسایش (جوع) و آرامش(امنیت) اشاره می‌کند.
همچنین در آیه 112 سوره نحل در بیان اهمیت آسایش و آرامش می‌فرماید: و خدا جامعه و شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود و روزي‌اش از هر سو فراوان مى‏رسيد، اما ساكنانش‏ نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‏دادند، طعم گرسنگى و هراس را به مردم‏ آن چشانيد.
پس اگر فلسفه جامعه و دولت و نظام‌های سیاسی و اجتماعی تامین این دو اصل آرامش و آسایش است، باید شیوه‌هایی برای تامین آن ایجاد شود. شکی نیست که مهم‌ترین ابزار برای تامین آرامش و آسایش همان عدالت است. لذا در آیات قرآن از جمله 25 سوره حدید بر نقش عدالت در تامین همه نیازهای اجتماعی بشر تاکید شده است.
آیات قرآن که بر عنصر مقابله به مثل در چارچوب عدالت تاکید می‌کند به این نکته توجه می‌دهد که عدالت اجتماعی و مقابله به مثل همانند قصاص ضامن حیات بشری است:‌ای عاقلان، حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر (از قتل یکدیگر) بپرهیزید.(بقره، آیه 179)
بر همین اساس، هر گاه مسئله‌ای چون قتل شخصی از حوزه فردی خارج شود و به حوزه امنیت اجتماعی وارد شود، این اصل قصاص و عدالت است که می‌تواند تامین‌کننده امنیت اجتماعی باشد؛ اما اگر در همان حوزه فردی و شخصی بماند و حوزه اجتماعی و امنیت جامعه را در معرض خطر قرار ندهد، باید از اصل احسان و عفو یا اکرام و ایثار استفاده کرد.(شوری، آیه 40)
اینکه در آیات قرآن و روایات گاه اموری مانند رفتار خبرسازان و شایعه سازان در قالب عدالت اجتماعی قرار می‌گیرد و پس از مراحل قانونی امر به معروف و نهی از منکر و تهدید و تبعید و مانند آنها دستور قتل در چارچوب محاکم شرعی داده می‌شود، برای حفظ امنیت اجتماعی است که به سبب این رفتارها مخدوش شده و جامعه احساس می‌کند که اهداف اصلی و اساسی او نادیده گرفته شده است.(احزاب، آیات 60 و 61)
احسان و اکرام فردی، ضامن کمال انسانی
البته در حوزه رفتار فردی و تعاملات شخصی اصل، همان احسان و اکرام است. به این معنا که انسان در رفتار و تعامل با دیگران باید بر خود سخت بگیرد و فراتر از تقوای عدالتی به تقوای احسانی و اکرامی رو آورده و برای رضای خداوند از دشمن خویش بگذرد و نه تنها عفو کند بلکه از در ایثار به او اکرام نماید و به او نیکی در مقابل بدی کند.
از نگاه آموزه‌های قرآنی احسان و اکرام در امور شخصی ضامن کمال است و انسان را به تقوایی می‌رساند که معیار کرامت انسانی است.(حجرات، آیه 13) 
پس شخص باید تلاش کند تا با ایثار و احسان و اکرام خود را در مراتب سه گانه تقوا به تقوای اخص برساند و این‌گونه در مرتبه حق الیقین فراتر از علم الیقین و عین الیقین قرار گیرد.