kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۳۳۰۰
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۴

آزادي معنوي و آزادي اجتماعي

 
 
آزادي، اولا بر دو قسم است و تا هردو قسمش در جامعه بشري تحقق پيدا نکند آزادي به معني واقعي در جامعه بشر هرگز وجود پيدا نمی‌کند. هر دو قسمش هم وابسته به هم و توام با يکديگر است. دو قسم آزادي عبارت است از آزادي معنوي و آزادي اجتماعي...
... آزادي معنوي يعني اينکه انسان در درون خودش موجود آزادي باشد. انسان مانند يک گياه، قوه تغذي‌،قوه رشد و نمو و قوه تناسل دارد. مانند حيوان حس مي‌کند، مي بيند، مي‌بويد و لمس مي‌کند. ولي انسان يک فکر و يک اراده متعالي دارد. گاهي، آزادي فکرانسان ازناحيه درون خودش سلب مي شود، يعني انسان دراثراينکه معتقد به يک سلسله خرافات مي شود، در اثر اينکه گرفتار تعصب و تحجر مي‌شود، اين فرشته‌اي که خداي متعال درباطن او به نام قوه عقل قرار داده است، مثل ملائکه‌اي که درچاهي محبوس باشند، در تن انسان محبوس باقي مي‌ماند....
.... انسان گرفتارجهالت‌ها و خرافات و تعصب‌ها و تحجرها، آزادي معنوي وعقلي ندارد. انساني که شهوت‌پرست و شهوتران است و وابستگي‌هاي حيواني‌اش زياد است هرگز آزادي معنوي ندارد، روحش واقعا محبوس است‌، خودش هم نمی‌داند....
... اشتباهي که دنياي امروز مي‌کند – حال اشتباه واقعي است يا اشتباه سهوي، من نمی‌دانم – اين است که مي خواهد آزادي‌هاي اجتماعي را تامين کند ولي اسارت معنوي ايجاد کند، يعني مي‌خواهد بشر سودجو و هواپرست و بنده نفس خودش باشد، اراده اخلاقي و انساني نداشته باشد ولي در عين حال آزادي اجتماعي داشته باشد....
... سراينکه انبياء در برنامه عدالت و آزادي‌شان موفق شدند يعني توانستند انسان‌هايي تحويل بدهند که واقعا و به مفهوم واقعي آزاديخواه باشند، انسان‌هايي که قدرت را به دست بياورند و سوءاستفاده نکنند –
 اين بود که اول براي آزادي معنوي کوشش مي‌کردند؛ بشر را از شهوات خودش‌، از خرافاتش، از تعصب و تحجرش‌، از وابستگي‌هاي پست و دروني و از تعلقات حيواني‌اش آزاد مي‌کردند؛ آنگاه چنين بشري شايستگي آزادي اجتماعي پيدا مي‌کند.
 اما بشري که روز به روز در فساد غرق مي‌شود، محال و ممتنع است که به آزادي اجتماعي برسد.... آزادي اجتماعي يعني رهايي از قيود، محدوديت‌ها، اختناق‌ها، سخت گيري‌ها و مانع ايجاد کردن‌هايي که افراد بشر خودشان براي خودشان به وجود مي آورند.
* شهید مطهری، پانزده گفتار، 
صص 274-278.