kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۳۰۹۴
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۰
نگاهی به کتاب «پرونده مختارنامه» تألیف رضا استادی

مراحل عبور از هفت‌خوان مختار!

 
 
 
آرش فهیم
معمولا بعد از پایان پخش سریال‌های محبوب و پربیننده، محصولات جانبی مرتبط با آن سریال هم تولید و منتشر می‌شود. در کشورمان از دیرباز رسم بوده که پس از قسمت آخر، پشت صحنه سریال‌ها پخش می‌شده است. در جهان هم پخش اسپین‌آف، به مثابه دسر بعد از مصرف سریال‌ها محسوب می‌شود. البته پخش اسپین‌آف سریال‌های پربیننده، اخیرا در ایران هم باب شده است. تولید فیلم مستند، ساخت اسباب بازی و بازی رایانه‌ای و ثبت تصاویر شخصیت‌ها روی نوشت‌افزار و لباس و... هم از دیگر ملحقات سریال‌هاست. بعد از گذشت 12 سال از پایان پخش اولیه مجموعه «مختارنامه» همچنان ملحقات و محصولات جانبی آن تولید می‌شود. نمونه اخیر این‌گونه ملحقات، کتاب «پرونده مختارنامه» است. این کتاب که مثل خود آن سریال، مفصل و حجیم و پر فراز و نشیب است، توسط رضا استادی، مدیر روابط عمومی سریال «مختارنامه» نوشته شده است.
«پرونده مختارنامه» گزارشی نسبتا جامع از پروژه مختارنامه است که در قالب وقایع‌نگاری نوشته شده است و از نطفه این سریال، یعنی شکل‌گیری ایده اولیه و کشمکش‌های مربوط به تصویب و نگارش فیلمنامه تا تمام جزئیات تولید و حواشی و اتفاقات پس از تولید را در بر می‌گیرد. این کتاب، ضمن افشاء اتفاقات و اطلاعات جدید و ناشنیده یا کمتر شنیده شده درباره زیر و بم «مختارنامه» نشان می‌دهد این سریال باشکوه و عظیم و ماندگار، که حالا به جزئی از میراث فرهنگی و آئین‌های سوگواری مردم در محرم تبدیل شده، چه مراحلی را طی کرد و کارگردان و سایر عوامل آن‌ چه مشقاتی را گذراندند تا این محصول خلق شد و به منصه ظهور رسید.
 «پرونده مختارنامه» البته کتاب جذابی هم هست و مانند خود مختارنامه، خیلی زود دل مخاطبش را به‌دست می‌آورد و تا انتها با خودش همراه می‌سازد. مؤلف کتاب –رضا استادی- سابقه‌ای طولانی هم در ژورنالیسم و هم رمان‌نویسی دارد و این تجربه به او کمک کرده تا ثمره کارش از یک گزارش خشک و خالی فراتر برود و به یک روایت دراماتیک و شبیه به داستان تبدیل شود. هر چند که نقاط ضعف کوچکی هم از این جهت در کار دیده می‌شود، مثلا اینکه برخی مواقع، روایت کتاب زیاده از حد، ژورنالیستی می‌شود و به حاشیه‌هایی می‌رود که زرد هستند، مثل ماجرای چند همسری یک تهیه‌کننده و اتفاقاتی که در زندگی خصوصی او افتاده بود! و یا اینکه چند مورد البته خیلی محدود، فضای متن به دفترخاطرات نویسنده کتاب تبدیل می‌شود و او ماجراهایی از زندگی شخصی خودش را بیان می‌کند که هیچ ارتباطی با موضوع کتاب ندارند. همچنین پرونده مختارنامه می‌توانست کامل‌تر هم بشود، به‌ویژه در پیوست‌های کتاب. به طور مثال، یکی از اتفاقات بعد از پخش «مختارنامه» که با استقبال داود میرباقری مواجه شد، تجلیل از وی در سومین جشنواره عمار بود. طوری که میرباقری گفت: «تجلیل عمار خستگی دو دهه کار را از بین برد...که می‌توانست در بخش پس از تولید به آن اشاره شود» با اینکه در کتاب می‌خوانیم عوامل سریال «مختارنامه» از گفت‌وگو با رسانه‌های داخلی پرهیز داشتند، «محمد بیرانوند» از نویسندگان فیلمنامه این سریال، گفت وگویی مفصل و خواندنی با روزنامه کیهان انجام داد که یکی از معدود گفت وگوها با عوامل اصلی مختارنامه بود و می‌شد در پیوست‌های انتهای «پرونده مختارنامه» گنجانده شود. 
اما از این نکات کوچک که بگذریم، «پرونده مختارنامه» یک کتاب شگفت انگیز و پر از نکات مهم و خواندنی و لازم برای بینندگان و علاقه‌مندان به سریال «مختارنامه» است. 
شاید اصلی‌ترین مخاطب کتاب «پرونده مختارنامه» مدیران فرهنگی و رسانه‌ای و بخصوص مسئولان سازمان صداوسیما هستند. برای خیلی از ما جای سؤال است که چرا با وجود موفقیت «مختارنامه» سریال‌هایی مانند آن دیگر تولید نشدند! بسیاری توقع داشتند که بعد از سونامی مختارنامه، آثار تاریخی-مذهبی شبیه به آن ویترین صداوسیما را پر کنند، اما نه تنها چنین نشد که دقیقا برعکس شد؛ اساسا بعد از پخش «مختارنامه» کار تولید سریال‌های تاریخی عظیم و فاخر در تلویزیون متوقف شد! یعنی از 24 تیر سال 1390 که قسمت آخر «مختارنامه» از شبکه یک سیما پخش شد، دیگر ما شاهد تولید یا پخش آثاری در این سطح نبوده‌ایم، تا اینکه این اواخر، سریال «سلمان فارسی» -که گفته می‌شود ابعادی وسیع‌تر از مختارنامه دارد- در مدار تولید قرار گرفت و سریال حضرت موسی(ع) هم در مرحله پیش تولید قرار دارد. علت تأخیر حدودا یک دهه‌ای صداوسیما در تولید سریال فاخر تاریخی-مذهبی پرسشی است که با مطالعه کتاب «پرونده مختارنامه» می‌توان به آن دست یافت. 
این کتاب فقط یک پرونده درباره سریال «مختارنامه» نیست، بلکه مکتوبی است درباره مشکلات بزرگی که سر راه تولید یک پروژه فاخر و ملی در تلویزیون قرار دارد. این پرونده نشان می‌دهد که چرا پس از مختارنامه، سریال دیگری در این مقیاس تولید نشد، چون آن‌قدر چالش و مسئله سر راه سازندگان چنین آثاری قرار دارد که فیلمسازان ترجیح می‌دهند به سمت تولید آثار ساده‌تر بروند. تصویر روی جلد کتاب هم گویای همین وضعیت دراماتیک است؛ در کویری خشک، داوود میرباقری با لیوانی که بیش از نیمی از آن خالی است با نگاهی به دوردست گویی انتظار پر شدن لیوان را دارد و مرحوم محمود فلاح تهیه‌کننده نیز با دستی بر سر و خمیده، اندوهناک و خسته نشسته است!
آن‌طور که این کتاب روایت کرده، مختارنامه پروژه‌ای بوده که هر مرحله آن خودش یک «هفت خوان» 
محسوب می‌شود. طوری که برخی عوامل تولید این سریال، در مواقعی کارشان به بیمارستان می‌کشید. مثلا در این کتاب می‌خوانیم که 6 اردیبهشت 1384 داوود میرباقری به دلیل فشار کار و گرمای هوا از سر صحنه به بیمارستان منتقل می‌شود و 13 روز بستری می‌شود. حتی مرحله پیش تولید و دست به دست شدن فیلمنامه و انتخاب کارگردان، پر از چالش و پیچیدگی بود. ایده ساخت سریالی درباره مختار ثقفی به اواخر دهه 70 بر می‌گردد. اما تا پشت سر گذاشتن مراحل مختلف و تولید سریال و رسیدن به پخش، حدود 10 سال طول کشید. جالب است که داوود میرباقری ابتدا قصد داشت سریال سلمان فارسی را بسازد، اما دست روزگار باعث شد تا قرعه ساخت «مختارنامه» که ابتدا «توابین» نام داشت به نام او بخورد و کار کارگردانی سریال سلمان را با 18 سال تاخیر شروع کند. آنچنان‌که در کتاب «پرونده مختارنامه» می‌خوانیم: «پیشنهاد سازمان صداوسیما برای کارگردانی [سریال توابین]سیف الله داد است. میرباقری از این گزینه استقبال کرده و به فلاح [تهیه‌کننده] می‌گوید که سیف الله 
گزینه خوبی برای توابین است. داد تا پیش از این مرحله گزینه کارگردانی سریال دکتر حسابی بود؛ اما با انتقال نظر میرباقری به معاونت سیما، با توجه به تجربه موفق سریال امام علی(ع) نام داوود میرباقری به عنوان گزینه نهائی ساخت توابین مطرح و فلاح مسئول پیاده کردن میرباقری از شتر سلمان و نشاندن او بر اسب مختار می‌شود. میرباقری به شدت پیگیر ساخت سریال سلمان فارسی است و علاقه‌ای به توابین و قیام آن‌ها ندارد. در ضمن او به علت کاستی‌های تدارکاتی و تولیدی سریال امام علی هنوز دلش با صداوسیما صاف نشده است. از طرفی سریال سلمان فارسی مرحله حساس برآورد بودجه را هم گذرانده... در یکی از دیدارها میان میرباقری و فلاح با قاطعیت نظر مسئولان صداوسیما به میرباقری گفته می‌شود: فعلا امکان ساخت سریال سلمان فارسی وجود ندارد؛ اما می‌توانی مختارنامه را بسازی!»
هر چند که خیلی وقت‌ها علاقه از پس شناخت حاصل می‌شود. همچنان‌که در کتاب می‌خوانیم، میرباقری وقتی کار را دست می‌گیرد «او هرچه بیشتر تحقیق می‌کند بیشتر به شخصیت مختار علاقه‌مند می‌شود.»
کار نگارش فیلمنامه مختارنامه نیز در ابتدای سال 1381 آغاز می‌شود. اما همان ابتدا میرباقری و گروهش با چالش‌هایی از سوی مدیریت وقت صداوسیما مواجه می‌شوند. در کتاب پرونده مختارنامه می‌خوانیم: «هیچ یک از سریال‌های الف ویژه مانند مختارنامه برای آغاز فیلم‌برداری شتاب نداشت. باید پیش از خرداد 1383 که پایان مأموریت علی لاریجانی در صداوسیما و آغاز حرکت او در مسیر سیاسی ایران به سمت ریاست جمهوری مجلس و سپس ریاست جمهوری بود، این پروژه مقابل دوربین می‌رفت تا عکسی از این سیاستمدار در پشت صحنه این سریال در رسانه‌ها وایرال شود...»
اما هر مرحله از پروژه مختارنامه، پیچیدگی‌ها و سختی خاص خودش را داشت. یکی از این پیچیدگی‌ها انتخاب بازیگران است که شرح آن طی مدتی که از انتشار کتاب «پرونده مختارنامه» گذشته در رسانه‌ها آمده است و ما از تکرار آنها در می‌گذریم. شاید سخت‌ترین کار در این زمینه انتخاب بازیگر نقش مختار و همچنین خود بازیگر بود.
بعد از برگزیده شدن فریبرز عرب‌نیا برای ایفای نقش مختار ثقفی، کار با این بازیگر خودش یک چالش بزرگ است. عرب‌نیا ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی چندان مناسبی برای همکاری در تولید آثار سینمایی و تلویزیونی ندارد و اینکه میرباقری توانست با اخلاق این بازیگر چند سال کنار بیاید نشان صبر و تحمل بالای او است. به‌طور نمونه در کتاب از آغاز درگیری‌های فریبرز عرب‌نیا با عوامل ساخت این سریال از اتاق‌گریم و با عبدالله اسکندری چهره‌پرداز سریال مختارنامه یاد شده است... همچنین همان ابتدای کار تصویربرداری بر اثر برخورد کله اسب با چشمش مصدوم شد و برای درمان به تهران آمد! در کتاب می‌خوانیم: «از چند روز قبل و با حضور حسن میرباقری در سر صحنه پیام‌هایی منفی از بازی عرب‌نیا برای داوود میرباقری ارسال شده است. حسن با نشان دادن عرب‌نیا خطاب به داوود می‌گوید:«قهرمان فیلمنامه‌ات اینه؟ این‌که عرب نیست؟» بخشی از این سوء‌تفاهم به دلیل صدای خاص عرب‌نیا است. لحن او پایین است و به اصطلاح صدا از گلو بیرون نمی‌آید و این مسئله از قدرت او می‌کاهد. حسن معتقد است بهتر است تا دیر نشده داوود این بازیگر را تغییر دهد.» و باز در ادامه می‌خوانیم: «... عرب نیا باید ساعت 6 صبح به سر صحنه بیاید اما ساعت 8 می‌آید! این تاخیر باعث اعتراض برخی از اعضای گروه می‌شود؛آن‌ها می‌گویند مگه عرب‌نیا کیه که داره این طوری با ما رفتار میکنه؟» حتی یک بار هم اواسط پروژه اقدامی برای تغییر بازیگر نقش مختار صورت می‌گیرد. یک بار سال 1385 به‌خاطر بالاگرفتن درگیری‌ها میان عرب‌نیا و برخی عوامل کار، تصمیمی برای جایگزینی یک بازیگر به‌جای عرب‌نیا گرفته می‌شود. در کتاب می‌خوانیم: «با موافقت میرباقری، عبدالله اسکندری اتودهای اولیه را آغاز می‌کند و در نهایت با دعوت از کیهان ملکی روی چهره او‌گریمی انجام می‌شود. نتیجه عالی است! حتی به پیشنهاد اسکندری عکسی از کیهان ملکی با‌گریم مختارنامه تهیه و چاپ می‌شود و سپس روی آینه‌گریمی که عرب‌نیا همیشه مقابل آن‌گریم می‌شود قرار می‌گیرد. عرب‌نیا روز بعد با نشستن مقابل آینه و دیدن این عکس نمی‌تواند تشخیص دهد که این‌گریم مختارنامه روی چهره او نیست. عرب‌نیا درمیان گروه مختارنامه فرد محبوبی نیست و با کسی مراوده و رابطه صمیمی ندارد تا از این مسئله باخبر شود...» حتی تامین هنرور یا به اصطلاح عامه سیاهی لشکر هم خودش یک خوان گسترده برای ساخت سریال‌های تاریخی است. در «پرونده مختارنامه» می‌خوانیم: «پاییز 1384 مختارنامه درگیر موضوع‌های پیچیده‌ای است. یکی از این مشکلات تامین هنروران است که حتی با جذب کارتن خواب‌های شوش و حرم امام نیز حل نشده است. مدتی است ارتش به کمک آمده و هر روز 300 سرباز به عنوان هنرور برای سریال ارسال می‌کند...»
بعد از گذر از خوان انتخاب بازیگر، انتخاب لوکیشن و ساخت دکورها و طراحی صحنه و... خودش مانند یک جنگ است؛ «در مختارنامه قرار است همه چیز از ابتدا ساخته شود. البته به جز اسب‌ها که نیازی به ساخته شدن ندارند و با نمونه‌های 1400 سال پیش تفاوتی ندارند. وسایل بجا مانده از سریال‌های تاریخی دیگر در انبارهای شهرک غزالی نگهداری می‌شود و شلخته و فاقد زیبایی است و به کار مختارنامه نمی‌آید. برای تولید این اقلام نیاز به مواد اولیه‌ای بود که سفارش تهیه و خرید آن در بیش از 10 استان انجام شد...» تا اینکه فیلمبرداری مختارنامه 24 تیر سال 1383 در کاشان آغاز می‌شود. اما درگیری‌های مختلف ادامه دارد.  یکی از معضلات بزرگ ساخت سریال‌های تاریخی، شرایط جوی است. چون بیشتر کار تصویربرداری در فضاهای بیرونی و در بیابان‌ها انجام می‌شود. مختارنامه همان ابتدای کار با این دشواری مواجه می‌شود. آنچنان‌که در کتاب پرونده مختارنامه درباره آغاز فیلمبرداری مختار در فروردین سال 83 می‌خوانیم: «بهار است و اوضاع جوی دم به دقیقه تغییر می‌کند. وزش شدید باد، چند بار چادرهای لشگر قبایل را از جا در می‌آورد. حتی خود اهالی کویر هم از این بادها تعجب کرده‌اند و می‌گویند چنین اتفاقی بی‌سابقه است. بردن آب و برق به دل کویر کار سختی است...»
تنش‌هایی هم در بخش تهران بر سر دکورها پیش می‌آید؛ در این کتاب می‌خوانیم که پس از ساخت یک‌سوم از دکورهای مختارنامه در احمدآباد مستوفی در تیرماه سال 83 اداره جهاد کشاورزی از مدیر تدارکات و مدیر تولید مختارنامه شکایت می‌کند و کار به کشمکش‌های قضائی می‌کشد که با رفت و آمدهای مکرر و تلاش نمایندگان صداوسیما برطرف می‌گردد. 
اما بزرگ‌ترین بحران در روند تولید چنین سریال‌هایی تامین مالی بوده است. به هر حال ساخت سریال تاریخی-مذهبی به‌ویژه در سطح مختارنامه نیازمند هزینه هنگفتی است. در بخشی از کتاب پرونده مختارنامه به نقل از یکی از معاونین اداری-مالی اسبق صداوسیما آمده است: «اگر ما می‌دانستیم مختارنامه این قدر هزینه دارد اصلا این پروژه را شروع نمی‌کردیم.» 
شاید همین سخن این مسئول پیشین امور مالی صداوسیما نشان دهد که چرا باوجود موفقیت مختارنامه و نیاز جامعه، بعد از این سریال دیگر شاهد یک مجموعه در سطح مختارنامه نبودیم. این درحالی است که به تعبیر کتاب؛ «مختارنامه تولید بسیار کم هزینه و به صرفه‌ای بود. مهم‌ترین امتیاز این پروژه بهره‌گیری از نیروهای جوان با دستمزد اندک بود که اغلب هم بموقع دستمزد خود را دریافت نمی‌کردند و تاخیرهای دو تا سه ماهه در پرداخت آنها امری طبیعی بود.»
اما یکی از نکات جالبی که کتاب «پرونده مختارنامه» به طرح آن پرداخته این است که تهیه‌کننده به افرادی در داخل بدنه تلویزیون حقوق می‌داد که از تلویزیون برایش اطلاعات بیاورند! در این کتاب می‌خوانیم: «هر تهیه‌کننده‌ای برای تداوم حیات نیاز به شبکه‌ای روابط داخل سازمان صداوسیما دارد تا اصلاح برآوردها را تایید و کار را پیش ببرند. از این شبکه داخلی با عنوان لشکر مخفی هم نام برده می‌شود. حضور این لشکر مخفی از آن جهت مورد نیاز است که فضای منفی شدیدی درباره این تولیدات در صداوسیما وجود دارد. این شایعه‌ها از خود سازمان آغاز و به برنامه سازان دیگر نیز تسری پیدا می‌کند. اطلاعات مالی و آماری فقط در بخش‌های خاصی از سازمان صداوسیما وجود دارد و در این مجموعه است که اطلاعات مذکور دست به دست شده و از میزی به میز دیگر جابه‌جا می‌شود... کشف لشکر مخفی مختارنامه کار بسیار دشواری بود. چند سال زمان برد تا متوجه لشکری یک نفره شوم که از ابتدا در سریال به عنوان مشاوری نانوشته حضور داشت.... مسئولیت این لشکر مخفی این بود که اطلاعاتی را دراختیار تهیه‌کننده می‌گذاشت و به او خبر می‌داد که حرکت آینده مدیران برای سین جیم او چیست و چه خوابی برایش دیده‌اند. همین مسئله سبب می‌شد تهیه مختارنامه همواره در چنین مواقعی با نامه‌های پیشگیرانه یک قدم از مدیران جلوتر باشد.»
این نکات که مرور کردیم، تنها بخش کوچکی از مشکلات و چالش‌های تولید سریال «مختارنامه» و اتفاقات متن و حاشیه این سریال است که کتاب 600 صفحه‌ای «پرونده مختارنامه» مفصل به همه آن‌ها پرداخته است. شاید با تجربه این سریال که در کتاب مرتبط با آن شرح داده شده است، بتوان خیلی از چالش‌های ساخت آثار تاریخی- مذهبی الف ویژه را کمتر کرد تا هموطنانمان و همچنین مردم سایر کشورها شاهد نمونه‌های بیشتری از این نوع آثار باشند. سریال‌هایی که مایه افتخار فرهنگ ایران اسلامی هستند.