بدرقه محرم 1446
یاریهایی که باید بر عزاداریها بچربد!
امیرحسین بوداقی
هر سال، دو قدم مانده به درآمدن هلال ماه محرم، آوای «حسین حسین»، کوچهها و خیابانها و خانهها را پر میکند. این آوا مثل دواییاست برای دردی که در جان داریم. محرم میآید تا بگوید حسین(ع) فراموش نشدنی است تا بگوید: هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة و دوباره از خوابهای زمستانه غفلت، بیدارمان کند.
صدای پای محرم که میآید، صدای زنگ قافله حسینی بلند میشود و چه غریبانه نوای ساربان به گوش میرسد. حماسه غم تمام عاشقان حسین علیهالسلام فرا میرسد، حماسهای که سبب شد نام و یاد آنها برای همیشه و در طول تاریخ باقی بماند.
هر ساله مردم چند روز مانده به محرم برای روزهای غم حسینی و عزاداری سالار شهیدان خود را آماده میکنند. در این زمان است که تمام مساجد و حسینیهها بر سر در خود پارچههای سیاه میزنند و در گوشه و کنار خیابانها ایستگاههای صلواتی بر پا میشود. ما نیز با ذوق و اشتیاقی خودمان را آماده محرم میکنیم. آماده پوشیدن سیاهی آقا اباعبدالله الحسین(ع). آماده هیئت رفتن و علم کردن هیئات. اما چرا هر سال فقط در دهه محرم خودمان را حسینی میکنیم؟! چرا فقط در ایام محرم متوسل میشویم به امام حسین(ع)؟ یعنی حسین بن علی را فقط باید در عزایش بشناسیم؟ یعنی حسین فقط در محرم مشهور میشود؟ به راستی آیا ما شیعه همان حیدر کراریم؟ اصلا مگر حسین علیهالسلام از ما عزدارای میخواهد؟ و راستی، تکلیف ما در برابر او چیست؟
خیر این چنین نیست که تکلیف، تنها بر سینه کوفتن
و اشک باشد. حسین را باید فهمید. حسین را باید درک کرد. حسین را باید یاری کرد نه عزاداری. حسین عزاداری نمیخواهد، حسین شناخت میخواهد، حسین جوانمردی میخواهد، عدالت میخواهد، آزادگی میخواهد. حسین لبیک میخواست. حسین صدا میخواست. یکصدا میخواست، اما صدای حسین را کسی نشنید و نخواستند بشنوند و این چنین حسین تنها مانده است در امتداد تاریخ.
حال محرم آمد و با چشم برهم زدنی دهه اول گذر کرد و دوباره با چشم برهم زدنی دهه دوم نیز گذر میکند و اربعین نیز میآید و میرود. محرمی که ما را آنچنان که باید و شاید باشد به آقا اباعبدالله نزدیک نمیکند و فقط ظاهرمان حسینی شده اما درونمان حسینی نشده است. اما با این همه گلایه از خودمان، باز هم خدا را باید شکر کنیم که حداقل ظاهرمان حسینی شده و امیدواریم که باطنمان را خود آقا، حسینی کند. هرچند که سزاوار حسینی شدن نیستیم وقتی که از اعمال این ماه عزیز فقط سینه زنیاش را یاد گرفتهایم. کم پیش میآید چشممان را سوی خطوط زیارت عاشورا و ناحیه مقدسه ببریم. حال با این همه بیتوجهی به واقعه عاشورا و سرزنش خودمان، اما باز هم امام حسین(ع) ما را هر سال میخرد و دستمان را میگیرد. و ما در مقابل، باید یاور خواهی امام حسین علیهالسلام را لبیک گوییم. اعتراف باید کرد که، ما عزای حسین را برای لبیک به ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» ابا عبدالله الحسین(ع) است که برپا میکنیم. همانطور که حاج قاسم گفت: ما ملت امام حسینیم. ما ملت شهادتیم.
حال بعد از گذشت چهارده قرن هنوز که هنوز است این عَلَم حسین بن علی است که بر زمین نیفتاده و هر سال محکمتر از سالهای قبلش جایش را در سینههای ما محکمتر میکند و این دلدادههای حسین علیهالسلام هستند که عزم سیاهِ هیئت را جزم میکنند. یعنی این حسین چه دارد که در همه جای دنیا حتی در بلاد کفر عزای حسین بن علی را میگیرند و به سوگش مینشینند؟! حسین تو کیستی به واقع که در همه دنیا همه از تو و اهل بیتت سخن میگویند؟ و تو هر سال که محرم میشود، زنده میشوی تا همان فریاد را سردهی که آیا کسی هست مرا یاری دهد؟
ما هم هرچه باشیم و نباشیم در همه حال و زمان لبیک گوی حسین و اهل بیتش هستیم. لبیکی که وقتی از مادر زاده میشویم بزرگان و نیاکانمان در گوشهایمان زمزمهی اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ و اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی الله
جاری میکنند.
لبیکی به جد حسین یعنی محمّد و آل محمّد؛ همان آلی که شد آل عبا؛ آلی که شد آل علی.
هرچند جدای از این همه گلایه که از شناخت خودمان از امام حسین علیهالسلام داریم، حداقلش همین است که محرم، عاشورا و پرچمهای سیاه و سرخ که میآید، وداع میکنیم با هر چه پلیدی است که ما را گرفتار خود کرده است. محرم فرصتی است از عشق او سیراب شویم، رذالتها را کناری بگذاریم، چند صباحی آدمیت را تجربه کنیم که او خواهان آن بود.
ما از بدو تولد حسینی هستیم و حسینی بزرگ میشویم و همواره راه حسین علیهالسلام راه ماست. حسینی زیستن، حسینی به دیدار معبود و معشوق شتافتن، راهش همین است. حسین جان جوشش خون تو و اصحابت در نینوا شیعیانت را به خروش میآورد. مرگ سرخ تو آیندهی سیاه بشریّت را، عاشقانت را، شیعیانت را سفید کرد. تو زادهی عشقی، و خوب هم هنر خوب زیستن را و خوب مُردن را به عاشقانت آموختی.
عاشورا را که بنگریم خواهیم دید چه کسانی برای زنده نگه داشتن این راه از خود گذشتگی کردند و جان بر کف جنگیدند و شهید شدند. همان گونه که جان با ارزش خود و کودک ۶ ماههات را در راه هدفها، آرمانها و ارزشهایش فدا کردی. شیعه حسین(ع) بودن را اگر میخواهیم، باید آن گونه زندگی کردن و اینگونه مرگ را برگزینیم. به این آگاهی که رسیدیم همهی روزها عاشوراست و همهی زمینها کربلاست. و رسم دنیاست، همیشه حق عاشق این بوده است. این عاشق کُشی تا قیامت همیشه پا برجاست. حسین همیشه تاریخ را سیراب کرد. این سیراب شدن از برای همه نیست بلکه: «عشق» میخواهد و لبیک...
قیامَت بِی حُسِین غوغا نَدارَد شَفاعَت بِی حُسِين مَعْنا نَدارَد
حُسِينی باش كِه دَر مَحشَر نَگویَند، چِرا پَروَندهاَت اِمضا نَدارَد