kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۲۱۷۲
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۳
نگاهی به تاریخچه شبکه نمایش خانگی در ایران

از سی‌دی تا سـکو



 
 آرش فهیم
«شبکه نمایش خانگی» سابقه‌ای حدودا 30 ساله در ایران دارد؛ از اوائل دهه 70 و با قانونی شدن استفاده از دستگاه پخش نوارهای وی اچ اس یا همان «ویدئو»، یک بازار جدید تحت عنوان ویدئو کلوپ یا ویدئورسانه در سطح شهرهای بزرگ به وجود آمد. این مراکز، فیلم‌های سینمایی داخلی و خارجی را در قالب ویدئو عرضه می‌کردند. اما رفته رفته صداوسیما هم به فکر افتاد و با راه‌اندازی سروش سیما، سریال‌ها و برنامه‌های خود را در قالب ویدئو در دسترس عموم قرار می‌داد. 
اما از تابستان سال 1389 یک تحول جدید در فضای رسانه‌ای کشورمان رخ داد و در أثر این اتفاق، اصطلاح «شبکه نمایش خانگی» رواج یافت و به عنوان یک فضای جدید، جدی گرفته شد. طوری که تاکنون بیش از 150 برنامه و مجموعه، به طور اختصاصی برای این محیط ساخته شده است.
ماجرا از مرداد سال 1389 آغاز شد؛ برای اولین بار یک مجموعه تلویزیونی، خارج از چارچوب صداوسیما به شبکه نمایش خانگی آمد. «قلب یخی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی پیشگام سریال‌هایی شد که نه از آنتن، بلکه در قالب سی دی و از طریق فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها و در قبال پرداخت پول عرضه می‌شدند. پس از آن نیز یکی دیگر از 
برنامه سازان قدیمی صداوسیما یعنی مهران مدیری «قهوه تلخ» را برای بخش خصوصی و عرضه در شبکه نمایش خانگی تولید کرد. به تدریج، افراد دیگری هم علاقه‌مند شدند تا برای فضای جدید به وجود آمده، سریال تولید کنند و این عرصه، کم کم گسترش یافت.
هدف اولیه از گسترش شبکه نمايش خانگي و ارائه حجم انبوه فيلم‌هاي مجاز در دسترس مردم، مقابله با شبکه‌های ماهواره‌ای و فيلم‌هاي غيرمجاز بوده است.راهبرد مسئولان این بود تا عرصه را بر شبکه قاچاق فيلم تنگ‌تر کنند و از طرف ديگر مخاطب دلزده از برنامه‌هاي صدا و سيما را به جاي ماهواره‌ها، به سمت اين محصولات بکشانند. البته اين جريان فقط دربرگيرنده محصولات ايراني نيست و سريال‌هاي خارجي که غالبا داراي مضاميني سياسي و در جهت اهداف دولت‌هاي غربي هستند را نيز شامل مي شود.
اتفاقا آنچه باعث شد تا این بخش از نظام فرهنگی ما در دهه 90 عمق پیدا نکند، نبود مدیریت و سازماندهی و ساماندهی متعین و درست بود.
طوری که از همان ابتدا و دورانی که تعداد معدودی از آثار در شبکه نمایش خانگی تولید می‌شد، بیشتر سریال‌ها دچار مشکلاتی می‌شدند. مثل «قلب یخی» که بعد از فصل دوم،بین عوامل و تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار این سریال بر سر مسائل مالی اختلافاتی پیش آمد و داستان نیمه کاره رها شد و ناگهان در فصل سوم، نویسنده و کارگردان تغییر کردند و فضا و داستان سریال به طور کامل متفاوت شد. و یا سریال «قهوه تلخ» که آن هم تا حدودی به همین سرنوشت دچار شد و نیمه کاره ماند. 
سریال‌های شبکه نمایش خانگی از همان ابتدا با چالش‌هایی مواجه بودند که جنبه اقتصادی و سوداگرانه از یک سو و مسئله نظارت از سوی دیگر، برجسته‌تر بود. با توجه به تولید این سریال‌ها در بخش خصوصی، علاوه‌بر سرمایه اولیه، باید سودی را هم برای سازندگان آنها به ارمغان می‌آوردند. به همین دلیل لازم است تا محرک‌های لازم برای جذب مخاطب را به کار بگیرند. از آن طرف هم نظارت‌هایی که معمولا بر برنامه‌های صداوسیما صورت می‌گرفت، بر سریال‌های شبکه نمایش خانگی اعمال نمی‌شد.
غیر از نمونه‌های بسیار‌اندکی، اکثر این سریال‌ها به تمنیات و دل‌مشغولی‌های اشراف و مولتی میلیاردرها متمرکز بوده‌اند. در این سریال‌ها، اگر هم نیم نگاهی به اقشار کم درآمد شده، آنها را در قالب مجرم و بزهکار نمایش داده‌اند! یکی از مسائل دیگر در خیلی از این آثار، نوع پوشش و آداب معاشرت غیرمتعارف در آن‌ها بوده است. 
به طور خلاصه، خشونت، لودگی و موضوعات سخیف، پوشش نامتعارف، مانور اشرافیت، استفاده ابزاری از بانوان و برجسته سازی 
نقش‌مایه‌های جنسی و... در بسیاری از این سریال‌ها به وقوع پیوست. اما یکی از کلیدواژه‌هایی که با سریال‌های شبکه نمایش خانگی پیوند خورد «پول کثیف» است. با توجه به ولنگاری جاری در این عرصه، برخی از اختلاسگرها و دارندگان سرمایه‌های آلوده نیز به شبکه نمایش خانگی ورود کردند. این جریان با بازداشت و افشای اتهامات تهیه‌کننده سریال «شهرزاد» برملا شد. معلوم شد که صاحبان پول‌های آلوده با سرمایه‌گذاری بخشی از ثروت ناسالمشان در برخی سریال‌های شبکه نمایش خانگی، هم اقدام به پولشویی می‌کنند هم با اعتباری که در بین هنرمندان به دست می‌آورند، درمواقع لزوم فضا‌سازی و استفاده تبلیغاتی می‌کنند. نمونه‌اش، انتشار نامه حمایت از یک اختلاسگر توسط گروهی از سینماگران بود!
اما از نیمه دوم دهه 90 شمسی، وضعیت شبکه نمایش خانگی کاملا دگرگون شد. اگر قبلا فقط سالی دو سه سریال آن هم در قالب سی‌دی و دی‌وی‌دی در فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها عرضه می‌شد، با راه‌اندازی وی‌او‌دی و افتتاح سکوهای نمایش برخط آثار تصویری، شبکه نمایش خانگی وارد اینترنت و فضای مجازی هم شد. قبلا مردم برای تماشای این آثار باید به فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها مراجعه می‌کردند، اما از این به بعد هر کس گوشی تلفن همراه هوشمند داشت با خرید اشتراک یا پرداخت هزینه دانلود و یا با دریافت غیرقانونی از اینترنت می‌توانست به همه این محصولات دسترسی پیدا کند. علاوه ‌بر این، در دوره جدید، شبکه نمایش خانگی فقط به سریال‌های ایرانی محدود نبود، بلکه فیلم‌های سینمایی داخلی، فیلم و سریال‌های خارجی، رئالیتی‌شو (نمایش واقع‌نما)، مسابقات، مستند،... هم که حجم عظیمی هستند، شبکه نمایش خانگی را در بر گرفت. طوری که ما با فضائی رو‌به‌رو شدیم که برخلاف قبل، در دسترس کل مردم قرار گرفت و یک پهنه بزرگ از محصولات مختلف را ایجاد کرد. یعنی دقیقا چیزی شبیه به یک شبکه تلویزیونی مجازی به وجود آمد. اما با وجود این وسعت و اهمیت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ وقت، نظارت ضعیفی بر آن داشت و به عبارتی دچار ترک فعل شد. طوری که ناگهان تعداد زیادی سریال با کیفیت بسیار پایین و محتوای نازل و ماجراهای غیراخلاقی وارد این عرصه شد. حتی خیلی از فیلم و سریال‌های خارجی، با محتوای انحرافی مثلا تبلیغ تفکرات صهیونیستی یا شیطان‌پرستی و بدون استانداردسازی با فرهنگ و آداب خانواده‌های ایرانی، در فضای وی‌اودی نشر یافت. این مشکلات شائبه‌ای را ایجاد کرد که اساسا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در عمل نظارتی بر عملکرد سکوهای نمایشی ندارد. به همین دلیل هم از سال 1399 این مسئولیت به طور غیررسمی به صداوسیما واگذار شد. چون به نظر می‌رسید این سازمان دارای ساز و کار نظارتی متعین‌تری هست. از این زمان بود که نام «ساترا» به عنوان بازوی رسانه ملی در زمینه تنظیم‌گری فضای صوت و تصویر، دائم شنیده شد. هر چند که به دلیل عدم رسمیت یافتن این موضوع، باز هم وضعیت شبکه نمایش خانگی مطلوب نشد. 
اما 30 خرداد سال 1402 را می‌توان یک مبدأ جدید برای فعالیت شبکه نمایش خانگی در ایران دانست. با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست آیت‌الله شهید سیدابراهیم رئیسی، مسئولیت شبکه نمایش خانگی به طور رسمی به صداوسیما واگذار شد. در پی این مصوبه و با تثبیت جایگاه ساترا، انتظار می‌رود که این نهاد با رویکرد کارشناسانه‌تری نسبت به گذشته به تنظیم‌گری واستانداردسازی محصولات شبکه نمایش خانگی بپردازد. ساترا با تجربه‌ای گرچه کوتاه و اقداماتی مفید و سازنده، باید افق‌های جدیدی برای نظارت و ارتقاء شبکه نمایش خانگی دراندازد. به‌طور مثال، گاهی دیده می‌شود برخی از فیلم‌های سینمایی ایرانی که قبلا ممیزی و استانداردسازی شده‌اند، و روی پرده سینما رفته‌اند، با ترفند تهیه‌کنندگانشان به‌طور غیرممیزی شده سر از نمایش خانگی درمی‌آورند و نسخه مشکل‌دار آن‌ها به حریم خانواده‌ها راه می‌یابد. 
 در مجموع، شبکه نمایش خانگی در ایران، تجربه‌ای تازه است و در این عرصه جوان، علاوه‌بر چالش‌های مختلف هنوز جای بسیاری از فعالیت‌ها و زمینه‌ها خالی است. بلوغ و پختگی نمایش خانگی به ویژه در زمینه تولید سریال، پویایی و شکوفایی این صنعت و متعاقب آن، فرهنگ و هنر کشورمان را در پی خواهد داشت.