خودتحقیری راهحل نیست (یادداشت روز)
بارها نوشته شده که در اداره کشور دو نگاه موازی وجود دارد و این از ابتدای انقلاب اسلامی بوده است. یک نگاه این است که این کشور در درون توانایی مادی و انسانی برای اداره بهینه و تمام و کمال خود را دارد، کافی است که در بالفعل شدن امکانات و استعدادهای فراوان آن اعتقاد راسخ وجود داشته باشد و به انجام آن اهتمام لازم صورت گیرد. این البته به معنای نادیده گرفتن ظرفیتهای خارج از کشور و پیوند زدن آنها با منافع ملی نیست. وقتی از منافع ملی صحبت میکنیم، محیط خارجی بخشی از میدان تأمین منافع ملی است نه در مقابل آن و لذا صحبت کردن از منافع ملی، پیوند زدن توانمندیهای داخلی و ظرفیتهای خارجی است.
یک نگاه هم این است که اداره کشور نیازمند انطباق سیاستها و اقدامات داخلی با سیاستها و اهداف طرفهای خارجی و بهطور خاص قدرتهای بینالمللی است. در این نگرش هرگونه مغایرت هدفگذاریهای داخلی با سیاستهای قدرتهای خارجی در نقطه مقابل منافع ملی دیده میشود و این در حالی است که همان قدرتهای خارجی ضمن توجه به تواناییهای مادی و انسانی داخلی خود، به محیط پیرامونی و حتی محیط دوردست بهعنوان ظرفیت نگاه میکنند و در عین حال هیچگاه برای دست یافتن به منابع خارجی از اصول و ارزشهای خود چشم نمیپوشند و به آن دست هم مییابند. بنابراین آنها که از انطباق اهداف داخلی با سیاستهای قدرتهای خارجی سخن میگویند و به نوعی نرمالیزه شدن را توصیه مینمایند، به منطق قدرتهای خارجی توجه نمیکنند یعنی از منطق آنان که پاسداشت ارزشها و اهداف ملی خود است، تبعیت نمیکنند، بلکه با نوعی فریفتگی و بهطور داوطلبانه در حلقه اهداف آنها قرار میگیرند. خداوند متعال در قرآن کریم، از جمله در آیه 57 سوره مبارکه مائده و آیه 8 سوره منافقون، مؤمنین را از چنین چیزی پرهیز داده است و فرمان میدهد که دنبال آنان راه نیفتید و از آنان عزت خویش را طلب نکنید. دستور این است که به خداوند توکل کنید و به قدرت مؤمنین که ریشه در قدرت الهی دارد اعتماد نمایید و صدالبته در مراودات بینالمللی هم برای تقویت خود و نه تبعیت از آنان وارد شوید. شاخص درستی این ورود هم این است که در این مراوده به قدرت و توانایی شما در مقابل دشمنانتان افزوده شود.
نگاه اول یک نگاه فرصتساز و تهدیدزدا میباشد و انقلاب اسلامی آن را تجربه کرده است. حضرت امام خمینی به ملتها، مستضعفان، مسلمانان و کشورهایی که داعیه استکباری و استیلاطلبانه ندارند، بهعنوان فرصت نگاه میکردند و البته پیش از آن، ایران اسلامی و ملت عزیز آن را فرصت بزرگ دانست، و به قدر دانستن آنها توصیه میکردند. نتیجه نگاه حضرت امام خمینی قدسسره این شد که ملت ایران در توسعه قدرت داخلی
قد برافراشت و به مرتبهای رسید که در چشم دنیا عزیز و در چشم مستکبران خار مغیلان شد و عقبنشینیهای دشمن را در مقابل ملت ایران در پی داشت و از آن طرف یک جبهه حمایتگر از ملتها و جنبشها و دولتها بهدست آورد، بهگونهای که تا هزاران کیلومتر از مرزهای اطراف کشور به حوزه منافع ملی و امنیت ملی ایران تبدیل گردید و در این میان دولتهای ایران به فراخور توجه و تلاشی که برای استفاده از این حوزه بزرگ منافع ملی داشتند، از آن برای اعتلای قدرت ایران و رفع نیازهای اقتصادی کشور استفاده کردند و صدالبته غفلتهای نابخشودنی، بخش بزرگی از این فرصتها را عقیم گذاشت.
ملت ایران انقلاب کردند تا روندهای جهانی که ظالمانه و علیه ملتها و از جمله علیه ایران بود را دگرگون کند و امام بزرگوار و رهبر معظم انقلاب به همراه ملت برای این تغییر پا در میدان گذاشتند و بسیاری از روندهای جهانی را به نفع ملتها و مردم ایران تغییر دادند. تغییر در ائتلافهای ظالمانه و شکل دادن به ائتلافهای جدید بینالمللی و استفاده از این ائتلافها که فقط ارائه فهرستی از آنها یادداشتی جداگانه نیاز دارد، نمونههایی از موفقیت این ملت در توسعه منافع ملی خود در محیط بینالمللی است.
اما یک نگاه این است که ملت ایران نمیتواند و نباید در راه تغییر جهانی کاری کند. در این منظر قدرت تعریف شناخته شدهای دارد و همان چیزی است که در ادبیات جهانی بهعنوان هنجار قدرت پذیرفته شده است. از این منظر ایران برای آنکه مسائلش حل شود ـ که درباره «مسائل» آن هم مبالغه زیاد صورت میگیرد ـ باید با قدرتهای زورگو مسئله نداشته باشد. اگر مسئله داشت، همه چیزش نابود میشود! در این منظر تمثالهای پوچ مثل برجهای دبی و دوحه، قدرتمندی دیده میشوند و در عین اعتراف به ناتوانی کارشناسی داخلی کشورهایی نظیر امارات و قطر، به میدان آوردن مهندسین خارجی برای ساخت چنین برجهایی در سواحل ایران تمنا میشود و حال آنکه عقلای عالم نه این برجهای به ظاهر باشکوه را علامت توانمندی دولتهای بهظاهر صاحب این برجها میدانند و نه اینکه ساخت چنین برجهایی ـ در صورت ضرورت و نیاز واقعی ـ را خارج از توان مهندسین داخلی ایران میدانند. در این نگرش مفتون، کافی است اندکی به دستاوردهای فراوان مهندسین و دانشمندان ایرانی در این 30 سال نگاه بیندازد و ببیند در این فاصله، اقدامات مهندسی در ایران بیشتر و شکوهمندتر بوده یا در کشورهایی مثل قطر و امارات. اینها کافی است به آمار دانشمندان و مهندسین ایرانی که علاوهبر محیط داخلی در محیط خارجی و همان کشورهای استعماری که کعبه آمال اینهاست، افتخار آفریدهاند نگاه کنند تا به کشورهای بیریشهای که همه هنرشان برونسپاری ساخت برجهاست، حسرت نبرند و به دانشمندان و مهندسین ایرانی اهانت ننمایند. کاش این آقایان از کنار برجهای نشسته در ساحل دوحه، سری به زندگی مردم آن سامان در ده کیلومتری همین برجها بزنند و وضع آبادانی آنجا را نه با پایتخت ایران که با یکی از شهرهای ایران مقایسه کنند تا ببینند فاصله زرق و برق برجهای مورد استفاده میهمانان خارجی تا زندگی تودههای مردم در این کشورها چقدر است.
ما متاسفانه در برخی از موارد با کسانی روبهرو هستیم که یا با برنامه خارجی برای تحقیر ایران و سپس ربودن سرمایههای ارزشمند از دست این ملت تلاش میکنند و یا سادهلوحانه فریفته تبلیغات مسمومی شدهاند که بر مبنای ضعیف نشان دادن ایران تنظیم گردیدهاند.
آیا ایران که اکنون از نظر اقتدار علمی در ردیفهای افتخارآمیز است، حسرتمند برجهای پوچ در سواحل دوحه و دبی است؟ آیا ایرانی که در 46 سال گذشته به دلیل عزت و استقلال آن، محسود ملتهای دنیاست، نیازمند وارد کردن مهندس خارجی و کپیبرداری از کشورهای بیریشه و ذلیل است؟ امروز ملت ایران از لحاظ توانایی و اقتدار به جایی رسیده است که غرب برای توجیه شکست خود در جنگ اوکراین آدرس سلاحهای ایرانی را میدهد! این سلاحها را ایرانی با چه هوشی ساخته است؟ آیا همین هوش در عرصه علمی و فنآوریهای نوین و علوم پزشکی مورد اعتراف نهادهای تخصصی در دنیا نیست؟ بله ایران مشکل دارد! اما مشکل آن ملت آن و فقدان مهندس و دکتر نیست. امروز ایران در توریسم سلامت و پزشکی برترین در محیط منطقهای است. ایران مشکل دارد! مشکل آن در طول این سالها کسانی بودهاند که به ایران و قدرت ایرانی باور نداشتهاند و گمان کردهاند مصلحت ایرانی دست کشیدن از ارزشهای خود و پیوند خوردن با مطامع قدرتهای استکباری است. مشکل ایران، کسانی بودهاند که در استفاده از قدرت ملی، تنبل و در چشم دوختن به عنایت خارجی، حریص بودهاند. نتیجه هم این شده که نه قدرت ملی را برای آن دسته از مشکلاتی که به آن اشاره دارند، به صحنه آوردند و نه از نگاه ملتمسانه به دستهای خارجی، منفعتی برای ملت کسب کردند. در پایان عمر 8 ساله دولتی که چنین خصوصیاتی داشت، رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند این دولت باید برای همیشه عبرت دولتهای ایران باشد. راستی کسانی که در رؤیت توان ایرانی، تقلیلگرا و در اعتقاد به حل خارجی، فزونگرا بودند چه تحویل ایران و ایرانی دادهاند؟ اعتراف افرادی از این دست در اولین جلسه با شهید رئیسی که ثبت شده است، کافی است تا بدانیم فضای مانور ایران در خارج از کشور بسیار بزرگتر از محیطی است که بهعنوان محیط بینالملل و جامعه بینالملل به ملتها تزریق کردهاند.
محیط بینالملل برای جمهوری اسلامی ایران یعنی همه قاره آسیا
ـ بهجز رژیم صهیونیستی ـ همه قاره آمریکا به جز ایالات متحده، همه قاره آفریقا و همه قاره اروپا به جز انگلیس. این فراخنای محیط بینالملل برای جمهوری اسلامی و حوزه منافع ملی ایران و «میدان» کار ماست. نزدیک به 200 کشور، محیط منافع ملی ایران و دو تا سه کشور، محیط معارض منافع ملی ایران است و به دلیل این تعارض که نهادین و متصلب است، هرچه هم فریفته آنان شویم ـ چنانکه دولتهایی در ایران شدند ـ به ما چیزی نمیدهند. این دو تا سه کشور در کمین تضعیف ما نشستهاند تا هر جا بتوانند ضربه بزنند. التماس برای دفع شر آنها به جایی نمیرسد. ما باید در پیوند با کشورهای مختلف در چهار قاره جهان بر توانمندیهای خود بیفزائیم تا فکر تضعیف ایران را از بین ببریم. نباید برای جلب همراهی قدرتهایی که قسم خوردهاند تا نابودی ما از پای ننشینند، ملت خود را تحقیر کنیم و توانایی فراوان آن در اداره عزتمندانه خود ناچیز بشماریم که البته چنین تلاشی در کشور امام حسین علیهالسلام پذیرش ندارد.
سعدالله زارعی