معادله دو سر باخت نتانیاهو در جبهه شمال (نگاه)
سید محمد امینآبادی
این روزها خبرها در جنگ غزه بیشتر به جبهه شمال و مرزهای فلسطین اشغالی با لبنان مربوط میشود. اسرائیل در پارادوکس بسیار عجیبی گرفتار شده است. از یکسو نتانیاهو هنوز به هیچ یک از اهداف خود در جنگ غزه شامل نابودی حماس و فرماندهان آن، بازگشت گروگانها و تثبیت کنترل میدانی بر شمال و جنوب غزه نهتنها نرسیده بلکه به دستیابی به این اهداف حتی نزدیک هم نشده است، مسئلهای که اکثر کارشناسان و اندیشکدههای غربی و حتی رسانههای خود این رژیم نیز به آن معترف هستند و از سوی دیگر جبهه شمال مقابل نتانیاهو قرار دارد که به اعتراف شهرکنشینان، حزبالله این منطقه را به جهنمی برای آنها تبدیل کرده و این مقاومت بوده که «شمال اسرائیل را به عصر حجر تبدیل کرده است».
بازدارندگی اسرائیل مقابل حزبالله به اذعان خود رسانههای صهیونیستی کاملاً از بین رفته است و نتانیاهو قادر به حل این مسئله بدون تحمیل خسارات گسترده دیگر به اسرائیل نیست. رسانههای صهیونیستی نیز طی روزها و هفتههای اخیر فشار شدیدی را به نتانیاهو برای واکنش مؤثر در جبهه شمال وارد میکنند؛ «نتانیاهو جبهه شمال را رها کرده است»، «80 هزار اسرائیلی از خانههای خود در شمال آواره شدهاند بدون آنکه یک نیروی حزبالله وارد اسرائیل شود»، «حزبالله بر اوضاع سیطره کامل دارد هیچ مکانی نیست که در تیررس موشکهای حزبالله نباشد»، «حزبالله آماده خطرپذیری برای مقابله با اسرائیل است.»، «خسارات ناشی از آتشسوزی گسترده در دهها نقطه در شمال اسرائیل که توسط موشکها و پهپادهای حزبالله لبنان هدف قرار گرفته شدند، ۲ برابر خسارات ناشی از جنگ با لبنان در سال ۲۰۰۶ است.»، «حزبالله معادله خود را بر ارتش اسرائیل تحمیل کرده است»، «موضوع بازدارندگی در برابر حزبالله لبنان به پایان رسیده است.»، « حزبالله با کارایی بسیار بالا ما را تحقیر میکند و این هنر بزرگ نصرالله است». این نقلقولها چکیدهای از دهها و شاید صدها نقلقول از رسانهها و مقامات رژیم صهیونیستی درباره حملات گسترده حزبالله لبنان علیه مواضع ارتش صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی است، حملاتی که طی روزهای اخیر تشدید شده است. در این میان فشار شدید شهرکنشینها در شمال فلسطین اشغالی را نیز نباید از نظر دور داشت. آنها کارزار گستردهای را برای شروع یک جنگ تازه در شمال فلسطین اشغالی علیه حزبالله شروع کردهاند.
نتانیاهو بهخوبی میداند در حالی که جنگ غزه را به پایان نرسانده قادر به شروع جنگ دیگری علیه حزبالله نیست، اما در شرایط فشار روانی و زمانی شدید بر فرد تصمیمگیر، وی در شرایط بحرانی میتواند تصمیمات غیر عقلانی و احمقانه بگیرد. بر همین اساس اگر نتانیاهو جنگی را بر ضد حزبالله شروع کند به خوبی میداند که حزبالله توان درگیری در سطحی بسیار گسترده علیه اسرائیل را دارد. به اذعان مراکز مطالعاتی غربی حزبالله این قابلیت را دارد که روزانه بین 3 تا 5 هزار موشک روانه شهرهای صهیونیستنشین کند؛ قابلیتی که میزان خسارات وارده به این رژیم را بسیار فراتر از تصورها افزایش خواهد داد به طوری که خسارات وارده در «عملیات طوفان الاقصی» در مقابل آن شوخی به نظر خواهد رسید. در صورت بروز یک جنگ تمامعیار با رژیم صهیونیستی به طور قطع و یقین میزان تلفات به ارتش صهیونیستی و زیرساختهای این رژیم در سرتاسر سرزمینهای اشغالی صدها برابر خواهد بود.
نتانیاهو بهشدت از سوی شهرکنشینان شمال و همچنین وزرای افراطی دولت خود تحت فشار است که جنگ دیگری را در شمال آغاز کند. بخش دیگری از جامعه صهیونیستی نیز به وی برای پذیرش آتشبس فشار وارد میکنند. چندپارگی و چنددستگی بین مقامات سیاسی و نظامی خواهان جنگ و آتشبس نیز قابل کتمان نیست. در صورت تفوق جنگطلبها، شروع یک جنگ گسترده با توجه به فرسودگی ارتش اسرائیل طی 9 ماه گذشته در جنگ غزه و عدم وحدت داخلی بین احزاب و جریانات سیاسی این رژیم و همچنین فقدان اجماع بینالمللی در حمایت از این رژیم اقدامی کاملاً غیرعقلانی و خودکشی خواهد بود. نتانیاهو به خوبی میداند که با شروع جنگی تازه حزبالله نابود نخواهد شد، بلکه این زیرساختهای نظامی و اقتصادی اسرائیل خواهد بود که در این جنگ نابود شده و شاید دهها هزار شهرکنشین صهیونیست نیز زیر آتش موشکهای حزبالله کشته شوند. اگر در این جنگ اسرائیل غیر از حملات هوائی به تهاجم زمینی هم دست بزند تلفات ارتش در باتلاق شمال به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت و این کار در شرایطی که ارتش اسرائیل جنگ غزه با حماس را به سرانجام نرسانده کار غیرعقلانی به نظر میرسد. به نوشته اکونومیست در گزارشی که بیش از ۱۰۰ کارشناس و مقام پیشین اسرائیلی پاییز پارسال تهیه و به وسیله دانشگاه «رایشمن هرتزلیا» گردآوری شد، هشدار داده شده است که حزبالله ممکن است به مدت سه هفته ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ موشک در روز پرتاب کند که این نرخ پرتاب ۲۵ برابر راکتپراکنی سال ۲۰۰۶ و بزرگترین رگبار موشکی مداوم در تاریخ خواهد بود. حتی اگر ناوشکنهای آمریکایی موشکهای بزرگتر را منهدم کنند، پدافند هوائی اسرائیل در برابر فوج موشکها منکوب خواهد شد و تلفات سنگینی به بار خواهد آمد که بر اساس برخی برآوردها به دهها هزار نفر خواهد رسید.به نوشته آتلانتیک « شروع جنگ علیه حزبالله، میتواند به افزایش اعتبار حزبالله در عرصه جهان به عنوان یک جنبش مقاومت کمک کند، که به ضرر اسرائیل است. از سوی دیگر تلآویو باید بداند که حزبالله امروز با حزبالله گذشته فرق دارد. امروز این گروه بیش از ۱۵۰ هزار موشک و راکت در اختیار دارد که در میان آنها موشکهای بالستیک و موشکهای هدایتشونده دقیق وجود دارند. همچنین سربازان حزبالله در این سالها در چندین نبرد حضور داشته و تجارب زیادی اندوختهاند. علاوهبر این، جنگی طولانی در لبنان میتواند پای حامیان حزبالله در عراق و سوریه را هم به مناقشه باز کند و در بدترین حالت، ایران و آمریکا را هم درگیر کند.»
در این شرایط که اسرائیل توان شروع یک جنگ علیه حزبالله را ندارد و از سوی دیگر نمیتواند جبهه شمال را نیز با این وضعیت رها کند تنها اقدامی را که میتواند انجام دهد ترور فرماندهان حزبالله است. ولی همگان بهخوبی میدانند که ترور کارگزاران جبهه مقاومت تاثیری در ساختار جبهه مقاومت نخواهد گذاشت. این ایده که با ترور فرماندهان یا حذف نیروها میتوان یک گروه مقاومت را از بین برد راهبردی منسوخ شده است که کارشناسان به خوبی به آن واقفند. گروههای مقاومتی که با هدفی اخلاقی و انسانی علیه ظلم و اشغالگری میجنگند و نیروهای آنها کشته شدن در این راه را بالاترین سعادت و رسیدن به مقام شهید میدانند غیر ممکن است که با ابزار زور و ترور نابود شوند و هر فرماندهی که به شهادت میرسد پرچم او را نیروهای جوانتر به دست گرفته و مقاومت را به پیش میبرند.
مقامات حزبالله به صراحت در مقابل تهدیدهای اسرائیل نسبت به شروع جنگ تمام عیار علیه لبنان اعلام کردهاند که «جبهه لبنان و نوار غزه به هم مرتبط هستند و مقاومت به دنبال گسترش جنگ با رژیم اسرائیل نیست اما اگر چنین جنگی به مقاومت لبنان تحمیل شود، وارد آن خواهد شد و اجازه پیروزی به رژیم صهیونیستی داده نخواهد شد.» حزبالله اعلام کرده است که «توقف عملیاتها در شمال در گرو آتشبس کامل در نوار غزه است و تا زمانی که جنگ غزه متوقف نشود خبری از آتشبس در جبهه شمال نخواهد بود و اسرائیل نمیتواند بدون توقف جنگ غزه مسئله شمال را حل کند.»
نتانیاهو اگر میخواهد جبهه شمال آرام شود، باید جنگ غزه را متوقف کند. اما تن دادن به این مسئله از سوی وی که بهشدت و از همه طرف تحت فشار است بعید به نظر میرسد. او در پارادوکس و معادلهای دو سر باخت گیر کرده است که در نهایت ممکن است دست به حماقتی بزند که به نابودی خود وی و به بهای نابودی زیرساختهای اقتصادی و نظامی اسرائیل و کشته شدن هزاران صهیونیست منتهی شود. باید منتظر بود و دید که وی کدام راه را انتخاب میکند. شاید روزها و هفتههای آینده آبستن حوادث تازهای باشد.