تفاوت سیره عملی معصومین(ع) چالش یا فرصت(2) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا چهارده سیره عملی معصومین(ع) که قول و فعل و تقریر آنان برای ما حجت است و با یکدیگر متفاوت و بعضا متضاد میباشد، برای پیروان آن بزرگواران، سبک زندگی مشقتبار و آشفتهای را رقم خواهد زد یا اینکه فرصتی است برای برون رفت از چالشها و مقتضیات متفاوت زمانه که سبک زندگی و نظام اسلامی را هیچگاه با بنبست و انسداد مواجه نخواهد کرد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به مباحثی همچون: مقایسه کلیشهای چالش سیره معصومین(ع) و طرح شبهه تقیه شیعیان، جامعیت در مقایسه با اهل سنت،نقطه چالش برانگیز و تهدید، و نمونه رفتارهای متفاوت معصومین(ع) پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
لزوم اجتهاد در سیرههای متفاوت معصومین(ع)
الحق باید گفت که اگر روی این روشها و سیرههای به ظاهر مخالف و متضاد معصومین(ع) تحلیل و تحقیق و اجتهاد کاملی نشود،احتمال همین برداشتهای منفی وجود دارد، چه آنکه ما چند پیشوای مختلف الطریقه داشته باشیم و یا آنکه پیشوایان ما همه بر یک طریق باشند ولی در ظاهر اختلافی ببینیم و حتی اینکه یک پیشوا داشته باشیم ولی در مواطن مختلف روشهای مختلف را از او ببینیم و نتوانیم اختلافها را در چارچوب اصل یا اصول معینی حل کنیم و به وحدت برسیم. همین تشتت فکری و هرج و مرج و آشفتگی و حیرت ممکن است برای پیروان به وجود آید؟!
نقطه قوت و فرصت در سیرههای متفاوت معصومین(ع)
ما اگر یک پیشوای معصوم داشته باشیم که 20 یا 30 سال در میان ما باشد، در این مدت کوتاه آن قدر تحولات و فراز و فرودها و تغییرات و موضوعات مختلف پیش نمیآید که برای یک پیشوایی که 250 سال در میان ما باشد و طرز مواجهه آن پیشوا را با صورتها و اشکال مختلف موضوعات ببینیم و در نتیجه توانمندی و مهارت پیدا کنیم که ما هم در این دنیای متغیر چگونه میتوانیم اصول کلی دین را با موضوعات مختلف و متغیر تطبیق دهیم. بنابراین پیشوای 250 ساله معصوم که با انواع و اقسام تغییر و تحولات و فراز و فرودها و صورتهای قضایا مواجه میشود و طریق حل آن قضایا و چالشها را به ما نشان میدهد، و ما را بهتر به روح تعلیمات دین آشنا میکند و از جمود و تصلب ما را نجات میدهد، به طور قطع برای ما بهتر خواهد بود.
مقتضیات زمان، علت سیره متفاوت معصومین(ع)
در سیره پیشوایان دین شک نیست که آن بزرگواران هم هر کدام در زمانی بودهاند و زمان و محیط آنها اقتضائاتی داشته است و هر فردی ناچار است که از مقتضیات زمان خود پیروی کند. یعنی دین نسبت به مقتضیات زمان، مردم را آزاد گذاشته است. حال در زمینه تعدد پیشوای معصوم و یا طول عمر یک پیشوا انسان بهتر میتواند روح تعلیمات دینی را از آنچه که مربوط به مقتضیات عصر و زمان است تشخیص دهد، روح را بگیرد و امور مربوط به مقتضیات زمان را رها کند. ممکن است پیامبر اکرم(ص) یک عملی را انجام دهد به حکم اینکه روح دین اقتضا میکند و ممکن است یک عملی را هم انجام دهد که حکم مقتضیات زمان است مانند همان زندگی فقیرانه پیامبر(ص) و امام علی(ع) با زندگانی پیشوایان دیگر مانند: امام حسن(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و... که در آن شرایط فقر زندگی نمیکردند. بنابراین حکم مقتضیات زمان دائمی و همیشگی نیست برخلاف حکم دین و روح دین که جاویدان و ابدی است تا روز قیامت. روح تعلیمات و آموزههای وحیانی اسلام، دستورهای کلی الهی است. اینها به هیچ وجه قابل تغییر و تبدیل نیست و ناشی از مصالح کلی و عالی بشریت است. تا انسان روی این کره خاکی هست این اوامر و نواهی هم جاری و ساری است.
نمونههای سیره معصومین(ع) منطبق با حکم مقتضیات زمان
1- در حدیث معرفی درکافی و تحفالعقول آمده است که سفیان ثوری آمد خدمت امام صادق(ع) و نسبت به اینکه امام لباس لطیفی پوشیده بود اعتراض کرد که پیغمبر چنین لباسی نمیپوشید. حضرت فرمود: تو خیال میکنی چون پیامبر(ص) چنان بود مردم تا ابد باید آن طور باشند؟! تو نمیدانی این جزء دستور اسلام نیست؟! تو باید این قدر عقل و اجتهاد داشته باشی که مقتضیات آن عصر و زمان و آن منطقه را در نظر بگیری، در آن زمان زندگانی متوسط همان بود که پیامبر(ص) داشت و حکم مقتضیات زمان هم همان سیره پیامبر(ص) بود. روح اسلام حکم مواسات و مساوات است. باید دید اکثریت مردم در آن زمان چگونه زندگی میکردند. برای پبامبر(ص) همه جور زندگی فراهم بود ولی حضرت براساس حکم و دستور اسلام که همدردی، مواسات و مساوات، عدل و انصاف و روش نرم و ملایم است تعامل میکرد تا در روح فقرا تولید عقده ننماید و به آنها آرامش و بردباری بیشتری دهد.
2- در زمان امام صادق(ع) خشکسالی پیدا شد. حضرت به ناظر خرج خود فرمود: برو ذخیره گندم ما را در بازار بفروش از این پس نان خود را به طور روزانه از بازار تهیه میکنیم و نان بازار از گندم و جو با هم تهیه میشد. آری اسلام نمیگوید نان گندم بخور یا نان جو و یا گندم و جو را با هم مخلوط کن، بلکه میگوید: روش تو باید در میان مردم مقرون به انصاف و عدالت و احسان باشد.