به بهانه سریال «اکازیون» / نمایش خانگی
دهههای60 و 70 از نگاه فیلمفارسی!
مهدی امیدی
سریال «اکازیون» مانند خیلی از آثار طنزآمیز سالهای اخیر، بر اساس الگوهای فیلمفارسی ساخته شده است. اتفاقات غیرمنطقی و بی مبنا، عشقهای ناگهانی و کوچه بازاری ، تیپسازیهای سطحی و کلیشهای ، رقص و آواز، بازیهای ضعیف و بداهه پردازی بهجای بازیگردانی، تکیه بر شوخیهای پیش پا افتاده کلامی و ضعف در ایجاد کمدی موقعیت از عناصر اصلی فیلمفارسی است که در اکازیون هم به چشم میخورد. همه اتفاقات در این سریال، بیاساس و باری به هر جهت است، به طور مثال رحیم یک نخبه علمی معرفی میشود که از دانشگاهی در کانادا پذیرش گرفته اما نه شخصیت و رفتارش شباهتی به نخبه دارد و نه هیچ گاه مشغول درس خواندن و کار علمی است! اینکه دایی محسن همیشه و در هر حالتی خرابکار است و دچار نحسی ذاتی است هم هیچ منطقی حتی در چارچوب طنز ندارد. در واقع طرح چنین روایتی بیش از آنکه طنزآمیز باشد نوعی ابله نگاری است. درمجموع، مسعود اطیابی با اینکه در تولید سینمایی رشد کرده اما در سریال سازی به شدت ضعیف است. دلیلش هم این است که برخلاف فیلم سینمایی، برای تولید سریال باید وقت و انرژی بیشتری صرف کرد، اما اطیابی آنقدر سرش شلوغ است و پی در پی کار میکند که برای ساخت چند قسمت سریال، فرصت کافی ندارد و به همین خاطر نیز همه سریالهایی که ساخته، بساز بندازی بوده!
فیلمفارسی علیه دهههای 60 و 70
نگاه به دهه ۶۰ و ۷۰ در آثار کمدی بیشتر جنبه نوستالژیک و خاطره انگیز دارد، اما به شدت سطحی است و به ظواهر متمرکز است. در این آثار بیشتر روی شکل لباس و موی افراد مانور داده میشود و کمتر به مناسبات اجتماعی و فرهنگی و اتفاقات مهم آن دوران توجه میشود. این درحالی است که وقتی یک دهه یا مقطع خاص در تاریخ برای روایت یک داستان یا فیلم انتخاب میشود بابد نقاط عطف آن دوران هم مورد توجه قرار بگیرد. البته در فسیل تاحدودی به بعضی موضوعات سیاسی و اجتماعی توجه شده بود، اما در اغلب این آثار ازجمله اکازیون، جنبه تاریخنگاری بسیار ضعیف است و بیشتر سراغ موضوعاتی رفتهاند که ظرفیت شوخی دارد یا به نسل جدید تفاوتها را یادآوری میکند. مثل موضوع گیر دادن مامورها به دختر و پسرها در پارکها یا نوع خاص لباس و ...
لزوم روایت ناگفته های دو دهه
دورههایی چون دهه ۶۰ و ۷۰ ناگفتهها و جنبههای مختلفی دارد که هنوز جا دارد فیلم و سریالهایی درباره آنها ساخته شود، اما متاسفانه اغلب فیلمسازانی که سراغ این مقاطع میروند، سوژههایی تکراری را انتخاب میکنند و همه چیز کلیشهای به نظر میرسد. شاید موفقیت گیشهای فیلم فسیل باعث شده تا دیگران هم به تکرار نقشمایههای فسیل دست بزنند، مثل اتفاقی که در اکازیون رخ داده و تقریبا همه عناصر و موتیفهای این سریال شبیه فسیل است، اما این شباهت باعث شکست شده و آثار بعدی هم که دست به تکرار و کپی برداری بزنند، احتمالا شکست خواهند خورد و موجب دلزدگی مخاطبانشان میشوند.