نگاهی به فیلم «تمساحخونی»
پیشــتاز در تکنیک متزلزل در داستانگویی
علی امیرسیافی
در نخستین برخورد با اولین ساخته سینمایی «جواد عزتی» وجه سرگرمکنندگی، مخاطب را مجذوب میکند. این همراهسازی عامدانه از سوی فیلمساز، مدیون حضور دو مؤلفه ممتاز در اثر است. تا حدی که عدم حضور آنها میتوانست «تمساحخونی» را تا سطح تلهفیلمهای طنزآمیز تقلیل دهد!
اول: ضرباهنگ و ریتم؛ پرداخت به داستانِ «قرارگیری در موقعیت پرتنش» برای دو کاراکتر کمدی داستان (اشاره به بازی پوکر و لوکیشن کازینو) از یکسو و سرعت مناسب بازگوسازی خردهروایتها از سوی دیگر، ریتم منسجم و پرضرباهنگی را تشکیل داده است. در این میان تدوینِ عماد خدابخش و موسیقیمتنِ مسعود سخاوتدوست نیز، از ساختار ریتم پیروی کرده و تأثیرشان در ساخت موقعیتهای کمدی-اکشن مثبت و آشکار است.
دوم: ترکیب مطلوب و مطمئن دو کاراکتر اصلی؛ در اینجا عمده بار اصلیِ طنز بر دوش «جواد عزتی» و «عباس جمشیدیفر» است. حضور عزتی به عنوان کاراکتر اصلی با همان سبکِ بازی دلنشینِ همیشگی و مختص به خود، کافی است تا تمساحخونی تبدیل به یک کمدی عامهپسند شود.
فیلم اما یک ضعف عمده را همراه خود دارد فیلمنامهاش!
با وجود آنکه میل به حرکت در الگوی سهپردهای برای نگارش فیلمنامه احساس میشود اما متن نهائی چیز دیگری از آب درآمده است. گسست چشمگیری از میانه داستان و درست از جایی که دو شخصیت از یکدیگر جدا میشوند به وجود میآید. اگرچه تدوین موازی سعی در پوشاندن این نقص دارد اما بیبرنامه بودن و عدم ایده مناسب برای پیشبرد هر یک از شخصیتها، خیلی زود ذهن ما را درگیر خود میکند.(توجه کنید به کشدادن بیدلیل سکانسهای تعقیب وگریز، ورود بیمنطق کاراکتر عزتی به عروسی، مواجهه آنی او با کاراکتر «الناز حبیبی» و همچنین داستان صرفاً وقتپرکُن «کلانتری»)
اگرچه فیلمنامه دارای داستانهای فرعی نامرتبط است و در نگاه کلی غیرخلاقانه به نظر میرسد اما عدم پیروی از الگویهای رایج سینمای شبهکمدی ایران و دوری از پرداخت به شوخیهای مبتذل از سوی نگارنده متن و فیلمساز قابل تحسین است.