kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۸۶۰۱
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۷
دلایل بی‌انگیزگی برای درس‌ خواندن و راهکارهای رفع آن-بخش نخست

تقلب، گره کور بر سر آینده تحصیلی و شغلی دانش‌آموزان

 
 
 
تارا وحیدی
فصل امتحانات که آغاز می‌شود، یک عده از دانش‌آموزان تازه از خواب غفلت بیدار می‌شوند! این دسته که جاماندگان از قافله درس‌ خواندن در طول سال تحصیلی هستند، ذهنشان محل رسوخ انواع و اقسام فکرهای منفی می‌شود. اضطراب مضاعفی را تجربه کرده و هر لحظه بیم آن می‌رود که فریب شیطان را خورده و خود را به ورطه هلاکت‌بار تقلب در اندازند. 
غرق ‌شدن در تقلب حتی اگر آنی پیامدهای آسیب‌زایش را نشان ندهد در درازمدت از دانش‌آموز یک فرد ناتوان تحصیلی می‌سازد. فردی که از ضعف خود در پایه‌های بالاتر دچار استیصال شده و شاید این ره که به هیچستان می‌رود، زمینه ترک تحصیل زودهنگام او را فراهم سازد. 
امتحان به شیوه کتاب‌باز
معلم بعد از گذشت دو سه دقیقه با لحنی جدی و صدای کلفت می‌گوید: «ورقه‌هایتان را زیر میز بگذارید. فقط پنج دقیقه کتاب را باز کنید و دوباره مشغول نوشتن پاسخ در ورقه امتحانی‌تان شوید.»
ما هم خوشحال کتاب را باز می‌کنیم و شروع می‌کنیم جواب سؤالات را از روی کتاب‌ خواندن!
حالا مشکل قضیه اینجاست که ما از فرط اضطراب زیاد هیچی متوجه نمی‌شویم و نمی‌توانیم حفظ کنیم، برای همین شروع به تقلب نوشتن می‌کنیم. 
تا دقیقه آخر می‌نویسیم تا اینکه معلم می‌گوید: «وقت تمام.»
ولی من هنوز دارم می‌نویسم که معلم می‌آید و کتابم را می‌گیرد و می‌گوید: «دخترم! گفتم که وقت تمام است.» و تقلب‌های من در آن گنجینه باارزش جا می‌ماند.
خلاصه برگه‌ها را برمی‌داریم و شروع می‌کنیم به نوشتن پاسخ سؤالات در برگه امتحانی. 
من که در جواب یکی، دو سؤال را از بغل‌دستی‌ام خواستار کمک مردمی می‌شوم!
او هم جواب یکی را که کوتاه است، شفاهی می‌گوید و جواب یکی دیگر را کتبی روی استیک نوت (از این برگه رنگی‌های چسباندنی) نوشته و به من می‌دهد؛ اما خواندن دستخطش خیلی سخت است. به کشف رمز می‌ماند.
خلاصه هر چه تلاش می‌کنم، می‌بینم نمی‌شود خواند. وقتم تمام می‌شود. چاره‌ای ندارم و همان برگه را می‌چسبانم به ورقه امتحانی‌ام!
با چهره مظلومی پیش معلمم می‌روم و می‌گویم: «خانم! من این سؤال را وقت نداشتم از چرک‌نویسم که از قبل داشتمش وارد برگه کنم، برای همین همین‌طوری چسباندمش، ایرادی ندارد؟!»
معلم نگاهی به من می‌کند که نگاهش گویای این است که کاملاً متوجه عملکردم سر جلسه بوده است. خیلی آرام می‌گوید: «چون راستش را گفتی، این‌بار اشکال ندارد.»
عوامل درونی و بیرونی افت تحصیلی
رضا مراد صحرایی، وزیر آموزش‌وپرورش پیش‌تر گفته بود که طی سه سال گذشته رکورد بیشترین افت تحصیلی را در کشور داشته‌ایم و میانگین مدل دانش‌آموزان متوسطه حتی به ۱۲ هم نمی‌رسد.
به گفته برخی معلمان و نیز والدین، بسیاری از دانش‌آموزان مقاطع مختلف، علاقه چندانی به ادامه تحصیل ندارند و تنها به‌خاطر فشار خانواده‌ها به درس ‌خواندن ادامه می‌دهند، زیرا ورود هرچه سریع‌تر به دنیای کار را عاقلانه‌تر می‌دانند. به عبارتی آنها عاقبت چندان خوشی برای تحصیل در مدارج بالا متصور نیستند و به قول خودشان همین که بتوانند دیپلم بگیرند برایشان کافی است. این مسئله در مورد استان‌های کم‌برخوردار بیشتر خودش را نشان می‌دهد، چرا که بسیاری از دانش‌آموزان در این استان حتی به مرحله اخذ دیپلم هم نمی‌رسند. کمبود امکانات آموزش از یک‌سو و نیز پایین ‌بودن توان اقتصادی خانواده‌ها از سوی دیگر، راه تحصیل را بر این دانش‌آموزان می‌بندد و آنها را وارد مشاغلی می‌کند که حتی در آینده هم نمی‌تواند کسب درآمدی پایدار و مناسب را تضمین کند. به نظر می‌رسد یکی از راه‌حل‌ها توسعه آموزش فنی و حرفه‌ای و سوق ‌دادن دانش‌آموزان به سمت مشاغل پایدار و بازار کار باشد. 
بسیاری از دانش‌آموزان گمان می‌کنند با وجود هوش مصنوعی دیگر نیازی به تحصیلات با آن‌همه مشکلات و سختی وجود ندارد. با این‌همه غالب آنها در جواب اینکه اگر هیچ‌کس تحصیل نکند، دیگر چطور می‌توان به پیشرفت تکنولوژی امیدوار بود و از ابزاری مثل هوش مصنوعی استفاده کرد؟ پاسخی ندارند. به نظر می‌رسد این گروه از دانش‌آموزان بیشتر به نتایج تحصیل و تلاش دیگران دل‌ خوش کرده‌اند تا این که خودشان بخواهند منشأ تغییرات مهم باشند. شاید در کنار تغییر رویکرد آموزشی بهتر باشد به این‌گونه مسائل روانی مهم نیز پرداخته شود تا تنها نمره ملاک و معیار پیشرفت تحصیلی محسوب نشود. 
رسول تقی‌زاده، کارشناس آموزشی می‌گوید: «مهم‌ترین علل افت تحصیلی دانش‌آموزان را می‌توان به دو دستۀ عوامل فردی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل فردی درواقع عواملی هستند که به خود دانش‌آموز، ویژگی‌های روحی و شخصیتی او مربوط می‌شود؛ بنابراین دانش‌آموز می‌تواند با ایجاد تغییراتی در شخصیت یا سبک زندگی خود، با این مشکلات مقابله کرده و به پیشرفت تحصیلی خود کمک کند.»
وی در ادامه می‌افزاید: «عوامل بیرونی که یکی دیگر از علل اصلی افت تحصیلی دانش‌آموزان نیز به شمار می‌روند، تحت کنترل شاگرد قرار ندارد، اما می‌توان با به‌کارگیری راهکارهای ارائه شده از سوی مشاور تحصیلی، تا حد زیادی به رفع این موانع یا کمتر کردن اثر آنها کمک کرد.»
وی در مورد برخی از فاکتورهای فردی افت تحصیلی دانش‌آموزان می‌گوید: «یکی از این عوامل، نداشتن انگیزه و هدف برای ادامه تحصیل است. به بیانی هر چقدر هم تمامی عوامل و شرایط بیرونی برای ادامه تحصیل شاگرد فراهم باشد، تا زمانی که خود دانش‌آموز انگیزه کافی برای یادگیری نداشته باشد، باز هم شاهد پیشرفت تحصیلی او نخواهید بود. دلایل مختلفی برای بی‌انگیزگی دانش‌آموزان برای یادگیری وجود دارد، اما یکی از مهم‌ترین آنها نداشتن هدف مشخص برای ادامه تحصیل است.»
 تقوی‌زاده با ذکر اینکه برخی از دانش‌آموزان در سال‌های اول تحصیل، برای جلب رضایت والدین و کسب تجربیات جدید، تلاش می‌کنند تا در مدرسه نتایج خوبی بگیرند، می‌گوید: «اما با عبور از این دوران و ورود به پایه‌های بالاتر، اشتیاق و علاقه بسیاری از آنها برای یادگیری، به میزان زیادی کاهش می‌یابد. مطالعه و یادگیری نه‌تنها برای آنها لذت‌بخش نیست، بلکه بسیار دشوار و خسته‌کننده است و به ‌مرور دچار افت درسی می‌شوند.»
وی می‌افزاید: «برخی از دانش‌آموزان دبیرستانی واقعاً نمی‌دانند که چرا درس می‌خوانند؟ این درس‌ها چه کاربردی برای آنها دارد؟ به چه رشته و شغلی علاقه‌مند هستند؟ استعداد تحصیلی و شغلی آنها چیست؟ و باید در چه مسیری حرکت کنند؟ بنابراین هدف مشخصی نیز برای ادامه تحصیل خود ندارند. همه این سؤالات و پیدا نکردن پاسخ مناسب برای آنها، به‌ مرور زمان منجر به افت درسی آنها می‌شود.»
به گفته وی، برای اینکه دانش‌آموز، عملکرد تحصیلی خوبی داشته باشد، داشتن هدف و انگیزه و مطالعه دروس، به‌تنهائی کافی نیست. بسیاری از ما دانش‌آموزان و دانشجویانی را مشاهده کرده‌ایم که با وجود داشتن هدف مشخص و مطالعه شبانه‌روزی درس‌ها، به هدف موردنظر خود دست پیدا نمی‌کنند و پیشرفت تحصیلی آنها با میزان تلاششان تناسبی ندارد.
 وی مشکلات روحی و روانی دانش‌آموزان را از دیگر عوامل افت تحصیلی دانش‌آموزان عنوان کرده و می‌گوید: «وجود برخی مشکلات در زندگی شخصی یا اجتماعی دانش‌آموز، ممکن است منجر به بروز اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب در دانش‌آموزان و غیره شود. در چنین شرایطی ویژگی‌های عمومی دانش‌آموز مانند اعتمادبه‌نفس و سطح انرژی، و همچنین توانمندی‌های تحصیلی او مانند تمرکز، حافظه و یادگیری تحت‌تأثیر این اختلالات قرار می‌گیرند. اصطلاح اختلال یادگیری معمولاً برای دانش‌آموزانی به کار می‌رود که ضریب هوشی متوسط یا بالاتر از متوسط دارند، اما در یادگیریِ برخی موضوعات و مفاهیم درسی، دچار مشکل هستند و از نظر درسی در سطحی که از آنها‌ انتظار می‌رود، قرار ندارند.»
عادت به تقلب
«هر کدام سرتان را برگردانید، برگه‌اش را پاره می‌کنم و نمره‌اش صفر می‌شود!» این فریاد یک مراقب امتحان است که نمی‌خواهد کسی تقلب کند.
از رضا نیک‌آیین یک فرهنگی می‌پرسم: «از من می‌پرسند چگونه مانع تقلب دانش‌آموزان و دانشجویان در زمان امتحان شویم؟» وی پاسخ می‌دهد: «قبل از اینکه به پاسخ این پرسش بپردازیم باید ببینیم اصلاً چرا تقلب به‌وجود می‌آید؟ و بعد بدانیم دانش‌آموزان چگونه تقلب می‌کنند؟ و بعد برویم به سراغ ممانعت از تقلب در امتحان. هرچند اگر ما عوامل تقلب و روش‌های آن را بشناسیم به‌صورت خودکار راهی برای مقابله با آن پیدا خواهیم کرد.
وقتی همه چیز به نمره ختم می‌شود، وقتی نشانه‌ هوش، اخلاق، جایگاه اجتماعی در مدرسه، مهارت‌های فردی و ... فقط نمره است، پس نمره خیلی باارزش می‌شود. نمره می‌شود یک گنج که برای به دست آوردن آن باید مثل دزدان دریایی دست به هر کاری زد. حتی تقلب و ضایع کردن حق دیگران. یادگیری مهم است نه نمره. نمره فقط به فقط یک ملاک سنجش یادگیری است که هیچ‌وقت به‌صورت صددرصد یادگیری را نشان نمی‌دهد. پس دانش‌آموزان و دانشجویان باید بدانند که نمره چیز مهمی است؛ ولی همه چیز نیست.»
این فرهنگی در ادامه می‌افزاید: «اشاره کرده‌ام که یاد دادن به آدم‌های بی‌انگیزه مثل دمیدن بر زغال‌های خاموش است. وقتی انگیزه یادگیری نباشد، پس یادگیری نیست، بدون یادگیری که نمی‌شود در امتحان نمره‌ خوب به دست آورد پس تنها گزینه‌ پیش‌رو کسب نمره با تقلب در امتحان است.
برخی از معلمان به دلایلی عجیب امتحان‌های خیلی سخت می‌گیرند. حتی چیزهایی در آزمون از دانش‌آموزان می‌خواهند که اصلاً نگفته‌اند و یا هیچ تأکیدی بر آن نکرده‌اند. توضیح این افراد این است که ما نگفتیم، ولی خودتان باید می‌خواندید؛ این اشتباه است. ما باید چیزی را مورد آزمون قرار دهیم که قرار بوده دانش‌آموزان یاد بگیرند. به نظر من چنین معلمانی یا دارند کم‌کاری می‌کنند یا می‌خواهند خودشان را خیلی مهم، دانا و حرفه‌ای جلوه دهند. البته بعضی مواقع در کلاس‌هایی که همه سطح بسیار بالایی دارند می‌توان این کار را انجام داد. یعنی در یک امتحان بیست نمره‌ای، یک نمره یا نیم نمره از جایی سؤال آورد که فقط دانش‌آموزان خیلی زرنگ به آن دقت می‌کنند، اما اگر قرار باشد حجم زیادی از سؤالات از نوع سؤالات حاشیه‌ای باشند روایی آزمون ما از بین خواهد رفت. روایی یعنی: آزمون آن چیزی را اندازه‌گیری کند که ما می‌خواهیم، نه چیز دیگری را.»
وی درباره عادت‌ کردن به تقلب در برخی از دانش‌آموزان توضیح می‌دهد: «برخی از دانش‌آموزان به تقلب عادت کرده‌اند. حتی شما اگر بهترین تدریس را هم داشته باشید و دانش‌آموز هم همه چیز را یاد داشته باشد، اما بازهم دوست دارد تقلب کند. یعنی از تقلب ‌کردن لذت می‌برد. این حالت را در دانش‌آموزان زرنگ و درسخوان هم می‌توان مشاهده کرد. به گفته‌ امام علی‌(ع): انسان به هر چیزی که از آن منع شود حریص‌تر می‌شود. شاید یکی از دلایل لذت‌ بردن از تقلب، همین ممنوع بودن آن باشد. یادم می‌آید در دوره‌ دبیرستان یکی از بهترین دوستانم به نام جواد که شاگرد اول هم بود به‌شدت به تقلب علاقه داشت. یک‌بار قبل از امتحان فیزیک از او خواستم که سؤالی را برای من توضیح دهد و خیلی خوب این کار را انجام داد. اتفاقاً امتحان فیزیک خیلی ساده بود و سؤال آخر، همان سؤالی بود که من پرسیده بودم، ولی سر جلسه‌ امتحان دیدم جواد با صدای آهسته صدا می‌زند: محمد، محمد جواب سؤال آخر چه می‌شود؟ راستش با تعجب جواب را به او گفتم. بعد از امتحان از او پرسیدم: جواد واقعاً سؤال آخر رو بلد نبودی؟ گفت: راستش حوصله‌ فکر کردن نداشتم و چون تو این امتحان تقلب نکرده بودم، کلاً حالم گرفته بود.»
چرا تقلب می‌کنیم؟ 
اگر افراد حس کنند که آنچه می‌آموزند به درد زندگی واقعی آنها نمی‌خورد، خیلی راحت از یادگیری آن صرف‌نظر می‌کنند و ترجیح می‌دهند نمره‌ آن درس را از طریق تقلب کسب کنند. 
لیلا فقیه نصیری که خود چندین دوره تجربه مراقب امتحانات نهائی بودن را در کارنامه دبیری خود دارد، به گزارشگر کیهان درباره اینکه چرا برخی دانش‌آموزان به تقلب رو می‌آورند؟ توضیح می‌دهد: «در هر محیطی مخاطبینی پیدا می‌شوند که به هیچ صراطی مستقیم نیستند و کار کردن و آموزش ‌دادن به آنها واقعاً سخت است. یعنی به‌اندازه‌ یک کلاس چهل‌نفره انرژی می‌برند. راستش برای این افراد که هیچ علاقه‌ای به درس ‌خواندن ندارند، پیشنهادی خاص دارم. پیشنهادی که گفتنش خیلی جرئت می‌خواهد. پیشنهاد من این است که این افراد عمر خود را با درس ‌خواندن تلف نکنند. اینها شاید مهارت‌های دیگری داشته باشند که بتوانند خیلی زودتر از همکلاسی‌هایشان به موفقیت برسند. جالب است بدانید برخی از نوابغ جزو همین گروه از دانش‌آموزان بوده‌اند.»
وی ادامه می‌دهد: «نباید آن‌قدر رقابت شدید باشد که به‌خاطر پشت سر گذاشتن دیگران دانش‌آموز مجبور شود تقلب کند. ترس از عواقب نمره‌ بد خیلی دردآور است، ترس از تحقیر شدن توسط همکلاسی‌ها و ترس‌هایی نظیر این باعث می‌شود تا احتمال تقلب افزایش پیدا کند. 
دانش‌آموزان به‌خصوص آنهایی که خلاق و باهوش هستند از حفظ ‌کردن فرار می‌کنند. اینها همان‌هایی هستند که در آینده کارآفرین می‌شوند نه کارمند.
برخی آن‌قدر از حفظ‌ کردن بدشان می‌آید که خیلی راحت ترجیح می‌دهند، نمره‌ مطالب حفظی را از راه تقلب کسب کنند. البته برخی هم تنبل هستند و چه حفظی و غیرحفظی ترجیح می‌دهند تقلب کنند! پس باید مطالب حفظی را با ترفندهایی مثل تصویرسازی و... ساده کنیم تا یادگیری آن ساده‌تر شود.»