kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۸۳۸۰
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۰

انواع ظلم و آثـار آن

 

 سیدمجید کمالیان
ظلم می‌تواند به خدا، خود و خلق باشد. هر یک از اینها آثاری دارد که قرآن به آنها توجه داده تا از گرایش به ظلم بازدارد و اجازه ندهد تا انسان دنیا و آخرتش را با ظلم‌های سه گانه تباه سازد. نویسنده در این مطلب مصادیقی از ظلم‌های سه گانه و آثار آن را بیان کرده است. 
***
انواع و مراتب ظلم و ستم
خروج از مدار عدالت و گرایش به ظلم و ستم دارای انواع و مراتبی در شدت و ضعف همانند ایمان و تقوا و کفر و فجور است.
از نظر قرآن ظلم دارای انواع گوناگونی است که دست کم می‌توان به سه گونه: ظلم به خدا مانند شرک(کهف، آیه 14)، ظلم به خود مانند نسیان و غفلت(حشر، آیه 19؛ صافات، آیه 113؛ نحل، آیه 28) و ظلم به خلق مانند ظلم به زن خویش(بقره، آیه 231) اشاره کرد. 
البته ظلم به خدا و خلق به ظلم به خود باز می‌گردد(همان)؛ زیرا اگر ظلمی به خلق روا داشته می‌شود، خود شخص ظالم آسیب می‌بیند و ظلم به خدا به یک معنا بی‌معنا است؛ زیرا هیچ کس نمی‌تواند به خدا ظلمی روا دارد، بلکه آنچه اتفاق می‌افتد ظلم به خود است؛ زیرا حتی اگر ظلمی نسبت به دین مانند بدعت و تحریفگری یا کفر و مانند آنها از سوی ظالم روا داشته می‌شود بر جامه کبریایی خدا گردی نمی‌نشیند و هیچ تاثیری در آن ندارد. بنابراین، اگر از ظلم به خدا سخن به میان می‌آید، مراد همان ظلمی است که انسان به سبب ترک عبودیت نسبت به خدا و حرکت بر خلاف اهداف و فلسفه آفرینش خود انجام می‌دهد که این نیز چیزی جز ظلم به خویش نیست. از همین رو خدا می‌فرماید: الذین نسوا الله فانساهم انفسهم؛ کسانی که خدا را فراموش کرده باشند، در حقیقت خود را فراموش کرده اند(حشر، آیه 19)؛ زیرا حقیقت وجودی انسان همان مظهریت از خدا و انوار اسمایی اوست و کسی که ملکوت خویش یعنی خدا را نمی‌بیند و این‌گونه ظلم روا می‌دارد، به حقیقت وجودی خود ظلم روا داشته و در جهل علمی و عملی نسبت به آن به سر می‌برد که آثار بسیار خطرناکی دارد. بنابراین، وقتی خدا افرادی چون افتراء زنندگان به خدا(انعام، آیه 21)، یا تکذیب کنندگان آیاتش(همان)، یا بدعت گذاران دینش(همان)، یا 
کتمان‌کنندگان معارف و حقایق دینی(همان، آیات 20 و 21)، یا بازدارندگان از ذکر خدا در مساجد(بقره، آیه 114) را به عنوان ظالم‌ترین افراد معرفی می‌کند، این ظلم نسبت به خدا نیست، بلکه ظلم به خودشان است که این‌گونه از مسیر رشد  وتمامیت کمال باز می‌ایستند و گرفتار سفاهت شده و از انسانیت به درجه چارپایان یا پست‌تر از آن سقوط می‌کنند.(بقره، آیات 7 تا 15 و 130؛ اعراف، آیه 179)
ظلم همانند دیگر عناوین معنوی همچون ایمان و کفر و تقوا و فجور دارای مراتب شدت و ضعف است. از همین رو از مصادیق پیشین به عنوان ظالم‌ترین افراد یاد می‌کند.(انعام، آیه 21)
مصادیق و آثار ظلم به خدا
کفر و شرک از مهم‌ترین مصادیق ظلم به خدا است.(کهف، آیه 14؛ بقره، آیات 51 و 55 تا 57) همچنین افترا زنندگان به خدا(انعام، آیات 21 و 93 و 144)، انتخاب خدایان و معبودهای دروغین و الهه(کهف، آیه 15)، بت‌پرستی(نوح، آیات 23 تا 27)، ادعای الوهیت و خدایی(انبیاء، آیه 29)، انکار پروردگاری خدا(رعد، آیات 5 و 6)، تکذیب آیات الهی(انعام، آیه 21)، بدعت در دین و انتساب احکام دروغین به خدا(همان)، اعراض از دین و احکام و آیات الهی(کهف، آیه 57)، بستن راه بر نمازگزاران و اهل عبادت و مسجد(بقره، آیه 114)، ادعای دروغین نبوت و رسالت و دریافت وحی(انعام، آیه 93)، کتمان حقایق و معارف دینی و خودداری از ارائه آن به دیگران(بقره، آیه 140)، کتمان حقانیت نبوت و رسالت پیامبر اکرم(انعام، آیات 20 و 21)، دعوت به کفر(حشر، آیات 16 و 17)، از جمله مهم‌ترین مصادیق ظلم به خدا است که از نظر قرآن، چنین ستمگرانی در بدترین مراتب ظلم قرار می‌گیرند.
کسانی که به خدا ظلم روا می‌دارند، در حقیقت به خود ظلم کرده و راه رشد و تکامل را بر خویش بسته اند؛ زیرا هدف از عبودیت خدا و عبادتش در چارچوب دین استوار و صراط مستقیم معارف و احکام الهی‌، دستیابی به رستگاری ابدی افزون بر آرامش و امنیت و آسایش و رفاه در دنیا به سبب تقوای الهی در زندگی است؛ اما کسی که عبودیت و عبادت خدا را کنار می‌گذارد و کفر و شرک می‌ورزد به عنوان بدترین طغیانگران و مجرمان از رستگاری محروم می‌شود و در دنیا به هلاکت و در آخرت به عذاب دوزخ گرفتار می‌آید.(انعام، آیه 21؛ یونس، آیه 17) خدا از این افراد به سختی در دنیا و آخرت انتقام می‌گیرد(سجده، آیه 22) و خواری و عذاب عظیم را برای آنان رقم می‌زند(بقره، آیه 114)
برای ظالمان به خدا هیچ شفیع و یاوری نیست، چنان‌که جایی برای معامله هم نیست تا بتوانند جبران کنند و از خسران ابدی برهند. پس برای این افراد نه جای رابطه است و نه جای معامله.(بقره، آیه 254)
مصادیق ظلم به خلق و آثار آن
از آنجا که ظلم به خدا و خلق همان ظلم به خود نیز است، وقتی مصادیق و آثار آنها بیان شود، در حقیقت به نوعی مصادیق ظلم به خود و آثار آن نیز بیان شده است.
ظلم‌های اجتماعی از جمله رواج ظلم و فساد در جامعه(اعراف، آیات 47 و 150)، آواره سازی مردم از وطن(حج، آیات 39 و 40)، اختلاف افکنی(بقره، آیه 213)، فتنه‌گری(توبه، آیه 47)، استثمار و بهره‌کشی 
از دیگران(دخان، آیات 18 و 19)، استکبار نسبت به مستضعفین(سباء، آیه 31)، تمسخر مؤمنان(حجرات، آیه 11)، القاب زشت دادن(همان)، افراط در انتقام (حج، آیه 60)، پذیرایی ناشایسته از مهمان(نساء، آیه 148؛ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 283، حدیث 296)، تحقیر دیگران(هود، آیه 31)، تخلفات اقتصادی و عدم رعایت عدل و انصاف در وزن و پیمانه(هود، آیات 84 تا 94)، تضییع حقوق زن مطلقه(بقره، آیات 229 و 231)، جنگ علیه حق (آل عمران، آیات 123 تا 128)، غصب و تصرف نامشروع و باطل در اموال دیگران (نساء، آیات 10 و 29 و 30)، قتل بی‌گناهان(همان)، خیانت در گواهی دادن(مائده، آیه 107)، دخترکشی(نحل، آیات 58 تا 61)، دزدی (مائده، آیات 38 و 39)، راهزنی و بستن راه‌ها(عنکبوت، آیات 29 و 31)، رباخواری(بقره، آیات 278 و 279)، روابط نامشروع جنسی با دیگران و شکستن حریم حرمت عفت (یوسف، آیه 23)، لواط و همجنس گرایی(هود، آیات 78 و 83)، قضاوت باطل(مائده، آیه 25) و مانند آنها از مهم‌ترین مصادیق ظلم به خلق و دیگران است که آثار آن در دنیا و آخرت در قالب هلاکت و عذاب‌های عظیم اخروی خودنمایی می‌کند.
مصادیق ظلم به خود و آثار آن
هواپرستی و پیروی از آرا و قوانین مبتنی بر خواسته‌های نفسانی بر خلاف عقل فطری و نقل وحیانی(بقره، آیه 145؛ جاثیه، آیات 17 تا 23)، نفاق و دورویی(حشر، آیات 11 تا 17؛ نور، آیات 47 و 50)، تمرد از فرمان الهی و ارتکاب گناه و فحشاء(اعراف، آیه 23؛ نحل، آیات 18 و 19)، فسق(اعراف، آیات 163 و 165)، سنگدلی و عدم تضرع به درگاه خدا(حج، آیه 53)، غفلت از گناه(کهف، آیات 57 و 59)، فراموشی خدا(حشر، آیه 19)، گمراهی از راه هدایت(انعام، آیه 82؛ نوح، آیه 24)، طغیان در برابر خدا(مریم، آیات 61 و 72)، شرک و کفر(بقره، آیات 51 و 92 و 165)، دنیاطلبی(یونس، آیات 23 و 24)، خودکشی(نساء، آیات 29 و 30)، خودخواهی(نساء، آیه 135)، بی‌تقوایی(مریم، آیه 72) و مانند آنها از مهم‌ترین مصادیق ظلم به خویش است. البته چنان‌که گفته شد، ظلم به خدا و خلق چیزی جز ظلم به خود نیست؛ زیرا پیامدها و آثار آن به نفس باز می‌گردد و شخص باید متحمل پیامدهای زیانبار ظلم‌هایی باشد که در حق خدا و دین خدا و خلق خدا داشته است و دارد.
کسانی که مرتکب ظلم‌های سه گانه می‌شوند، از نظر نفسانی گرفتار مهر خوردگی قلب(یونس، آیه 74)، لعنت الهی(مائده، آیه 78)، خسران نفس و از دست رفتن سرمایه‌های وجودی آن(اعراف، آیه 9)، ترس و هراس از مرگ(بقره، آیه 95؛ جمعه، آیه 7)، حسرت(انعام، آیات 21 و 27)، غفلت(انبیاء، آیه 97)، گمراهی(آل عمران، آیه 86) و مانند آنها می‌شوند که از جمله آثار این امور از دست رفتن توانایی‌های فطری نفس در شناخت حقایق و گرایش به آن و سقوط از سطح انسانیت به چارپایان و پست‌تر از آن است.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 15) پس چنین افرادی به جای رشد عقلی و کمالی‌، گرفتار سفاهت می‌شوند و دریچه‌های ادراکی و شناختی و گرایشی آنان درقلب بسته می‌شود.(بقره، آیات 7 تا 15 و 130)
ظالمان از نظر اجتماعی نیز گرفتار اختلاف و تفرقه اجتماعی(آل عمران، آیه 19)، محرومیت از نعمت‌های حلال و طیب(نساء، آیه 160)، عذاب‌های آسمانی (بقره، آیه 59)، محرومت از ولایت الهی(هود، آیات 18 و 19)، محرومیت از مقام امامت (بقره، آیه 124)، محرومیت از هدایت الهی(آل عمران، آیه 86)، محرومیت از نصرت الهی(حج، آیه 71) و مانند آنها می‌شوند و آثار شوم برخی از ظلم‌های اجتماعی در دنیا حتی‌گریبانگیر دیگران شده و اجتماع به نابودی کشیده می‌شود.(انفال، آیه 35؛ کهف، آیه 59؛ انعام، آیه 45) البته اینها تنها برخی از آثار اجتماعی ظلم‌های سه گانه است که ظالمان در دنیا بدان گرفتار می‌آیند. همچنین ظالمان در آخرت نیز گرفتار مرگ جانکاه و سخت(نحل، آیات 28 و 29)، جاودانگی عذاب در آتش دوزخ(نساء، آیات 14 و 168 و 169؛ شوری، آیه 45)، قرارگیری به عنوان سوخت دوزخ و دوزخیان همچون هیزم خشک(جن، آیات 14 و 15)، شقاوت بسیار(حج، آیه 53)، محرومیت از آمرزش و مغفرت(نساء، آیه 168)، محرومیت از رحمت(نحل، آیه 85)، محرومیت از رستگاری(انعام، آیه 21)، محرومیت از شفاعت(غافر، آیه 18)، محرومیت از امنیت و ترس جانکاه و خوارکننده(ابراهیم، آیات 42 و 43؛ شوری، آیات 44 و 45) و مانند آنها می‌شوند که بسیار خسران عظیم و عذاب دردناک است.