پاکی دل بیحجابها!! (شبهه ها و پاسخ ها)
* چرا بعضی از محجبهها گناه میکنند و اخلاقشان خوب نیست و حرمت حجاب را نگه نمیدارند؟ ولی بدحجابها علیرغم نداشتن حجاب اخلاقشان خوب و دلشان پاک است؟
- همه افراد از جهت اینکه انسان بوده و از عقل و اندیشه برخوردارند، یکسان هستند و در این حوزه نسبت به همدیگر برتری ندارند. چیزی که امتیاز و فرق را در میان افراد بشر بهوجود میآورد درستی اعتقادات و کمالات عملی است.
عمل و رفتار هر شخصی بستگی به انسانیت و مقدار بهرهگیری از عقل او دارد. به همین سبب انسانهایی در تاریخ بشر بودهاند که با بهرهگیری بهتر از موازین و معیارهای عقلی و فطری خود، رفتار و عملکرد شایسته داشتهاند هرچند به هیچ دینی پایبند نباشند اما این مطلب عمومیت ندارد و فقط در برخی که مطیع عقل و فطرت سلیم انسانی بودهاند منحصر میشود و اختصاص به بیدینها و بیخداها هم ندارد بلکه هر کسی میتواند چنین اطاعتی از عقل و فطرت خود داشته باشد، بنابراین خداباوران و خداناباوران در این حوزه با هم تفاوتی ندارند.
دینداران و خداباوران به خاطر دستورات دینی که در این باره دارند بهتر میتوانند با کمک از عقل و دین، روش و رفتار مسالمتآمیز و صحیح داشته باشند؛ زیرا افراد بیدین و بیخدا به هیچ قید و محدودیت دینی مقید نیستند و در صورت کمرنگ شدن نیروی عقل و فطرت، انجام هر کاری برخلاف موازین انسانی و عقلی برای آنان جایز و آسان خواهد بود. بنابراین رفتار درست برخی از بیدینان از بیدینی و بیخدایی و عدم پذیرش دین ناشی نمیشود. یعنی اینگونه نیست که چون بیخدا هستند و اعتقادی به خدا ندارند، از رفتار خوب برخوردارند تا نتیجه گرفته شود باید همه بیدین و بیخدا شوند تا رفتارها درست گردد؛ بلکه رفتار آنان از انسانیت و هدایتگر درونی که عبارت از عقل باشد نشأت میگیرد. بنابراین بیخدایی و بیدینی نهتنها در درستی رفتار و عمل هیچ نقشی ندارد بلکه به علت بیقیدی و عدم مبالات، آدمی را به سوی رفتارهای نادرست و غیرانسانی سوق میدهد و زمینه انحرافهای عملی را برای بشر آماده میکند.
حجاب داشتن و بیحجابی را نیز میتوان با همین معیار ارزیابی کرد. اینکه با قاطعیت گفته شود برخی محجبهها گناه مرتکب میشوند و بیحجابها دلشان پاک است، سخن غیرعلمی است و نمیتوان آن را ثابت کرد. بلکه با معیاری که بیان شد برخی بیحجابها که به دین و دستورات آن پایبند نیستند مانعی برای ارتکاب گناه ندارند و طبیعت قضیه اقتضا میکند میان آنان گناه بیشتر انجام بگیرد. اگر بیحجابیشان از مخالفت با دین ناشی شده باشد برای آنان اصلاً گناه معنایی ندارد تا گفته شود مرتکب گناه نمیشوند و دلشان پاک است.
افزون بر آن پاکی دل چیزی نیست که قابل اثبات باشد و همچنین عاملی که دل را پاک میکند در آنان وجود ندارد؛ زیرا پاکی دل با عمل به دستورات دینی و رعایت موازین اخلاقی امکانپذیر است.
افزون بر اینها بیحجابی آنان اگر در اثر مخالفت با دین و دستورات اخلاقی باشد، گناهی است که پیوسته با خود دارند.
علت رفتار نادرست بعضی خداباوران
برخی خداباوران که شامل مسلمانان و مسیحیان و یهودیان میشود، در رفتار و عملکرد خود مشکل دارند و رفتارهای غیرانسانی از آنها سر میزند؛ اما رفتار آنان به خاطر خداباوری و دینداری نیست بلکه مانند بیدینانی که رفتار درست ندارند، تسلیم هوی و هوس و خواستهای غیرانسانی شده و از عقل و فطرت بهره نگرفتهاند. چنین نیست که دین داشتن باعث رفتار نادرست آنها شده باشد. خصوصاً با توجه به اینکه دین اسلام بشر را به رفتار نیکو و عمل شایسته و دوری از رفتارهای نادرست و غیرانسانی دعوت میکند و حتی برای عملی شدن این دستورها مجازات دنیوی و اخروی قرار داده اما اینکه مسلمان از نظر رفتار مشکل دارد، عمل نکردن او به این دستورات است؛ درست مانند مریضی که به نسخه دکتر حاذق عمل نکرده و یا طبق دستور پزشک دارو را مصرف نمیکند و در نتیجه شفای مطلوب را به دست نمیآورد. پس نسخه پزشک نیست که ناتوان از شفای مریض باشد بلکه خود مریض در اثر استفاده نکردن و یا درست استفاده نکردن نسخه نخواسته شفا یابد. پس اسلام از هدایت و درست کردن رفتار انسانها ناتوان نیست بلکه دستورات بسیار ارزشمندی برای اصلاح آدمی دارد و اینکه مسلمانی رفتار و کردار اجتماعی و اخلاقیاش نادرست است، خودش نخواسته از دستورات اخلاقی و رفتاری دین اسلام استفاده کرده و عملش را طبق آن هماهنگ سازد.
بنابراین ارتکاب گناه در میان عدهای از محجبهها از حجاب و دینداری آنان ناشی نمیشود بلکه هوی و هوس و خواستههای حیوانی که در هر کسی وجود دارد باعث ارتکاب گناه در آنان میشود. میان محجبهها و چادریها به دلیل رعایت حجاب و محدودیت ارتباط با نامحرمان بهمراتب گناه کمتری وجود دارد. اما میان برخی بیحجابها که مانعی برای ارتباط آنان با نامحرمان وجود ندارد و به دستورات دینی هم اعتنایی ندارند، طبیعی است گناه فراگیر خواهد بود.