kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۷۳۸۶
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۰
دیدگاه اساتید

دانشجــو، تفکر اسلامی و کتاب‌های شهید مطهری

 
 
 
 حجت‌الاسلام جواد محدثی
برخی از عواملی که در قلم متعهد، ارزش آفرینند، عبارتند از: غنای محتوایی و اتقان مفاهیم. توجه به نیازهای زمان و ضرورت‌ها. شیوایی قلم و استواری نثر. پاسخ گویی به شبهات و دفع و رفع تحریف‌ها. تبیین صحیح باورهای متعالی و معارف والای مکتب
اینها همه در آثار شهید مطهری، موج می‌زنند. خود آن استاد می‌نویسد: اگر قرار است من زندگی خود را در راه جلوگیری از انحراف در اسلام از دست بدهم، بگذار چنین باشد که این، بهترین شیوة مردن است و از این سخن، می‌توان هدف مقدس به‌کارگیری قلم در میدان «تبیین حق» و «رد باطل» و «افشای تحریفات» و «پاسخ به شبهات» را به خوبی دریافت.
از این رو، دانشجوی تشنه معارف و جویای حقایق را اولویتی بالاتر از آشنایی با آثار و اندیشه‌های اسلام شناسی بزرگ و عمیق و ژرف‌اندیش همچون استاد شهید مطهری نیست. 
امام راحل در پیام تسلیت به مناسبت شهادت استاد، فرمود: «تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجروی‌ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم، کم‌نظیر بود.»
از آنجا که اندیشه‌های نورانی و استوار و متقن آن شهید، بداندیشان و کج اندیشان را رسوا می‌ساخت، توطئة کنار گذاشتن آثار قلمی او از سوی مغرضان و ضدانقلاب در دستور کار قرار گرفت و امام راحل، با شناخت این توطئه و برای خنثی‌سازی آن و توجه همگان، به ویژه دانشجویان به آثار و افکار استاد مطهری، در پیام خود به مناسبت سالگرد شهادتش فرمود: «اکنون شنیده می‌شود که مخالفین اسلام و گروه‌های ضدانقلاب، درصدد هستند که با تبلیغات اسلام‌شکن خود، دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقیه، کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقة روشنفکران متعهد توصیه می‌کنم که کتاب‌های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه‌های غیر‌اسلامی فراموش شود.»
از ویژگی‌های شهید مطهری، حضور مؤثر و کارآمد و بموقع در عرصه‌های ضروری فکری و فرهنگی بود. از این رو، تنوع آثار و موضوعات مختلف، از ویژگی‌های قلمی آن شهید به شمار می‌رود. وی برای هر قشری و در هر سطحی و پیرامون هر موضوعی، «غذای سالم فکری» داشت و این نکته ما را به استفاده از آثار قلمی او تشویق می‌کند. سال‌ها پیش، در مقاله‌ای ادبی دربارة آثار او نوشته بود:‌ ای معلم اسلام! وقتی دیدگاه مان به جهان‌بینی توحیدی تو افتاد و دریچه «انسان و ایمان» را به رویمان گشودی و چهره «انسان در قرآن» را به ما نمایاندی، از «وحی و نبوت» تو توشه‌هایی برگرفتیم و با سنت‌های «جامعه و تاریخ» آشنا شدیم و پرواز کنان به سوی «زندگی جاوید» شتافتیم؛ تا شاید دوستی «پیامبر امی» را فراهم‌آوریم و پیوند «ولاها و ولایت‌ها» را استوار سازیم. در عصری که زنان ما را از درون پوک می‌کردند و به پوچی می‌کشاندند، برای دفاع از این قشر بی‌دفاع جامعه، «نظام حقوق زن» را مطرح ساختی و «مسئله حجاب» را به عنوان ارزش و اصالتی برای زن، بیان کردی؛ تا اساس جامعه استوار بماند...
به عنوان یک انسان متعهد، به «انسان و سرنوشت» می‌اندیشیدی و به عنوان یک عالم شیعی مسئول، برای کاشتن بذر ایمان در ذهن نسل نوپا و‌گریزان از مذهب، «علل گرایش به مادی‌گری» را برشمردی و با «گفتارهای معنوی» روح معنویت و تقوا و عرفان را در ما دمیدی. برای یادآوری گذشتة پرشگوه فرهنگ و تمدن ما، «خدمات متقابل اسلام و ایران» را بازگو کردی. با تحلیل‌های دقیقت، «احیای تفکر اسلامی» را در نظر داشتی و نسل جوان و تشنة ما را با «علوم اسلامی»، آشنا کردی و به خاطر دمیدن روح حرکت و شور انقلاب در امت اسلامی، «نهضت‌های اسلامی در صدسالة اخیر» را برایمان تبیین و تحلیل کردی؛ تا امت مسلمان به‌پا برخاسته، «انقلاب اسلامی» را پی‌ریزی کنند و زمینه‌ساز «قیام و انقلاب مهدی» گردند و از «شهید» دادن نهراسند...»
 استقلال و خودکفایی، تنها در زمینة اقتصاد و تولید نیست؛ بلکه میدان فکر و اندیشه هم عرصة نوآوری و خلاقیت، تولید علم و رفع نیازهای جامعه است.
شهید مطهری می‌نویسد: «این که ما از فرهنگ‌های دیگر، مثلاً از فرهنگ مارکسیستی یا اگزیستانسیالیستی و امثال اینها قسمت‌هایی را التقاط کنیم و روکشی از اسلام بر روی آنها بکشیم، برای این که نهضت ما را در مسیر اسلامی هدایت کند، کافی نیست. ما باید فلسفة اخلاق، فلسفة سیاسی، فلسفه تاریخ، فلسفة اقتصادی، فلسفة دین و فلسفه الهی خود را که از متن تعلیمات اسلام، الهام می‌گیرد، تدوین کنیم و در اختیار افراد خودمان قرار دهیم.»
استاد شهید، خودش در این میدان پیش قدم بود و حتی برای کودکان جامعة ما، «داستان راستان» نوشت؛ تا آنان با فرهنگ دینی در قالب حکایت شیرین، آشنا شوند.
برای فلسفه دوستان، «روش رئالیسم» را با بیانی زیبا و روشن و قابل فهم عموم، نگاشت و برای علی دوستان، «جاذبه و دافعه علی» را نوشت؛ تا علی شناس‌تر شوند. برای شیفتگان کلام ماندگار حضرت علی علیه‌السلام «سیری در نهج‌البلاغه» را عرضه کرد؛ تا در گلشن معطر آن، به سیر و سیاحت روحی بپردازند.
برای شبهه‌زدایی از اذهان در مورد مباحث کلامی و توحیدی، «عدل الهی» را نوشت و برای آشنایی امت با سیرة پیامبر خدا صلی الله علیه وآله، «سیره نبوی» را تألیف کرد و در تبیین نصرت‌های الهی از جبهه حق، «امدادهای الهی» را نگاشت.
رهآورد تأملات استاد در مسائل اجتماعی اسلام معاصر، کتاب‌هایی مانند «اقتصاد اسلامی»، «اسلام و مقتضیات زمان»، «امامت و رهبری»، «ماتریالیسم در ایران» و «خورشید دین هرگز غروب نمی‌کند» بوده است. 
وی با نوشتن «اخلاق جنسی» به تحلیل این مسئله در زندگی جوانان پرداخت و با آثاری همچون «انسان از دیدگاه مارکسیسم و اسلام»، «مسئلة بردگی»، «آشنایی با قرآن» و «مسئله شناخت و نظریه‌های آن»، به رد شبهات پیرامون دین پرداخت. کتاب‌های تفسیر و شرح منظومه و آثار دیگری که حاصل تدوین سخنرانی‌های استاد شهید بوده، بخش دیگری از منظومة فکری و اندیشه اسلامی او را نشان می‌دهد.
برای دانشجوی امروز، «آشنایی با تفکر اسلامی» از دیدگاهی که آن استاد شهید مطرح کرده، ضروری است. کسی که با آثار او آشنا باشد، پاسخ بسیاری از «شبهات» را که مغرضان اسلام‌ستیز، ضد اسلام مطرح و پخش می‌کنند، خواهد یافت. آشنایی با «منظومة فکری استاد مطهری»، نگاهی مدون و منطقی و روش‌مند و عمیق نسبت به اسلام، به جوان ما می‌دهد. 
بی‌جهت نیست که سطحی‌اندیشان و عوام فریبان و دکانداران، به دلایل مختلف، با نشر اندیشه‌های او مخالفند و بی‌جهت نیست کسانی که درباره حادثه عاشورا و نهضت حسینی- به اتکا برخی حرف‌های عوامانه و بی‌اساس- بازار گرمی دارند، با کتاب سه جلدی «حماسه حسینی» استاد، مقابله می‌کنند.
کلام امام امت را از یاد نبریم که فرمود: «طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه‌ها، باید دقیقاً روی مبانی اسلام، مطالعه کنند و شعارهای گروه‌های منحرف را کنار بگذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج اندیشی‌ها نمایند. اسلام، خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاج به ضمیمه کردن از مکاتب دیگر به آن نیست و همه باید بدانند که التقاطی فکر کردن، خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمرة این نوع تفکر، در سال‌های آینده روشن می‌گردد.»
پایان کلام، خطاب به آن باغبان اندیشه‌های نسل نو و روح مطهر جاری در «کوثر دین» است. ‌ای چراغ بیداری و ‌ای دو چشم فروزان! در محلة کوران و در انبوه دیده‌های کور سو، به دیدبانی خط ایمان ایستادی و نگهبانی برج شرف و شریعت را گردن نهادی و به مرزبانی دین پرداختی.
در سنگر «بیان»، برای هر یورشی از سوی اجانب، پاسخی دندان شکن داشتی و راه هر نفوذی را به پایگاه عقاید می‌بستی و هر هجومی را به کشور معارف وحی، با سلاح قلم و با گلولة کلمات، جواب می‌دادی.
با حضور مسلحانه، قلمی‌ات در هر صحنه‌ای که دشمن به تاخت و تاز و دروغ و جعل و تحریف و افساد می‌پرداخت، نقاب‌ها را از چهره‌ها کنار می‌زدی و اندیشه‌های شیطانی را از پشت صورتک‌ها بیرون می‌کشیدی و طشت رسوایی‌شان را بر زمین می‌انداختی.
این است که ما به فکر تو، به کتاب‌هایت، به سخنرانی‌هایت، به درس‌هایت، به اخلاق علمی است، به طهارت روحی است، به شهامت حق‌گویی است و به باطل‌ستیزی‌ات، نیازمندیم. باشد که همیشه ما «شاگرد» باشیم و تو «استاد».