شلیک به مغز انقلاب اسلامی
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
این جملات بخشی از یک سخنرانی استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری است در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ قمری که در مسجد جامع نارمک تهران ایراد شد.
و به راستی که استاد شهید در همیشه زندگیش همچون شمع بود، سوخت و قطره قطره آب شد تا محفلهای خاموش استعمار زده را روشن سازد، خفتگان را از خواب طولانی بیدار کند و به وعده صبح ظهور آنها را به حرکت و جنبش درآورد.
استاد با کلاسها و مجالس سخنرانیاش، با کتابها و مقالاتش و با بحثها و روشنگریهایش در دانشگاه و حوزه و انجمنهای پزشکان و مهندسین و مساجد مختلف، نقشی اساسی در پدید آوردن یک زیرساخت عمیق ایدئولوژیک و تربیت و پرورش صدها و هزاران مسلمان آگاه مبارز برای نهضت امام و انقلاب اسلامی داشت. خودش میگفت:
«.... این بنده از حدود... 1332 شمسی که قلم به دسـت گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشتههای این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.»1
معلم ایدئولوژی انقلاب
از این رو میتوان اسـتاد شهید مطهری را معلم ایدئولوژی انقلاب برای جوانان و سایر مردم دانست. تعداد 1052 نوار کاسـت باقیمانده از سخنرانیهای استاد در مساجد و حسینیهها همچون حسینیه ارشاد (که خود، پایهگذارش بود) و مساجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی، ۶۴ عنوان کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سالهای حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایلهای صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.
جهاد انقلابی در کنار جهاد علمی
هوشمندی استاد مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشـت اما کمتر کسی از آن آگاه بود. چنانکه بسیاری از انقلابیون تصور میکردند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شـاید تا سالها بعد، هیچ کس متوجه نشـد، مرتضی مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی بود و از سال 1347 وکیل تامالاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم شد.
چنانکه حجتالاسلام شهید دکتر باهنر درباره ایشان گفته است:
«... من برای بعضی برادران و خواهرانی که ممکن است درست از حضور ایشان در صحنه مبارزه اطلاع نداشته باشند، این را عرض کنم؛ دقیقاً در تنظیم اعلامیههای ده سال قبل و پانزده سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف میرسید، در تهیه بعضی از پیامهای مخفیانهای که بعدها مردم نمیدانستند که از کجا این پیامهای مبارزاتی صادر شد و ظاهراً تصور نمیکردند که مثلاً مرحوم مطهری این طور حضور داشته باشد، اینها پشت پرده توسط ایشان تهیه و به افرادی داده میشد، یا در تنظیم راهپیماییها، در انتخاب به عنوان اولین عضو شورای انقلاب که توسط امام بزرگوار انتخاب شد و تماس با نجف و تماس با پاریس...»2
اگرچـه در برخی موارد هم، اسـتاد مطهری، این فعالیتها (همچون کمک به فلسـطینیها) را علنی کرد تا حدی که شـک و تردیدهای سـاواک در مورد ابعاد مبارزاتیاش به یقین مبدل گشـت. چنانکه در اسـناد متعددی از سـاواک به این ابعاد اشاره شـده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشت، اغلب سخنرانیها و کتابهایش به عنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداریاش از امام تلقی گردید، ممنوع المنبر و ممنوع التدریس شد، چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.
دفاع علنی از فلسطین
در تنها موردی که استاد مطهری، مبارزهاش را علنی ساخت، دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. شهید مطهری در عاشورای 1348 و در اوج نفوذ صهیونیستها و عوامل اسرائیل در ارکان رژیم شاه، درباره فلسطین سخنرانی کرد و گفت:
«... واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است...»
استاد مطهری در همان شرایط برای حمایت از مبارزان فلسطینی به همراه علامه طباطبایی
و آیتالله زنجانی، حساب ویژهای باز نمود که مورد هجوم ساواک قرار گرفت و همه فعالیتهایش در دانشگاه و همچنین سخنرانی در مساجد و محافل دانشگاهی زیر ذرهبین و تعقیب و مراقبت دقیق ساواک قرار گرفت.
به دنبال همین موضعگیریها بود که سخنرانیهای استاد مطهری، مساجدی مانند هدایت و جاوید و الجواد را به کانون نهضت امام تبدیل نمود و همین امر موجب تعطیلی آن مراکز از سوی ساواک و دستگیری مجدد استاد گردید که این بار وی را مدتی در بازداشت انفرادی نگه داشتند. با تعطیلی مسجد جاوید در آذرماه ۱۳۵۳، استاد مطهری نیز تا زمان پیروزی انقلاب ممنوع المنبر شد. سرانجام امریه ساواک در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۴، ظاهرا به تمامی فعالیتهای استاد مطهری خاتمه داد.
اوج نهضت امام و نقش محوری استاد
در سـالهایی که نهضت امام اوج میگرفت و مردم مسـلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگریها و آموزشهای امثال استاد مطهری با اهداف و آرمانهای اسلام و نهضت آشنایی پیدا میکردند، ایشان به همراه روحانیون مبارزی مانند دکتر بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سالهای 56 و 57 در داخل کشور محسوب میشد.
اعتماد امام به اسـتاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما استاد مطهری در ساعت 23 یازدهمین روز از اردیبهشت 1358 در حالی که فقط دو ماه
و ۲۰ روز از پیروزی انقلاب میگذشت، با گلولهای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار بر خاک افتاد.
احسان طبري (یکي از چند نظریه پرداز بلندآوازه مارکسیسم، از اعضای مرکزی حزب منحله توده و عضو برجسته آکادمي علمي شوروي) بارها و به مناسبتهاي مختلف از استاد شهید مرتضي مطهري یاد کرد و با قاطعیت گفت که ترور ایشان نمیتواند کار یک گروه بي شعور نظیر گروه فرقان باشـد. طبري به جد ّمعتقد بود (و براي این اعتقاد خود نیز دلایل و شـواهد فراواني ميآورد) که ترور استاد مطهري، طرح و برنامه سـازمان سیا و موساد بوده و صرفا ً با هدف خشک کردن یکي از چشمههاي جوشان معارف اسلامي صورت پذیرفته است.3
اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی آمریکا
طرفه آنکه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، از این مرکز شیطانی، اسنادی به دست آمد که نظر فوق را تایید کرده و حکایت از حضور مستقیم کانونهای استعماری و امپریالیستی در پشت صحنه ترور استاد مطهری داشت.
یکی از دانشـجویانی که در زمان تسـخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش نوشت:
«...تکان دهندهترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت میکنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان میداد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»4
یکی از آن اسـناد که در تاریخ ۱۲ اسفند 1358 افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:
«محرمانه
از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحثهای ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (میگوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار میکرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفتهای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کردهاند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تام ست» برقرار میشد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقههای ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان به شمار میرفت.5
ساعت ۲ نیمه شب ۱۲ اردیبهشت 1358، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری میگذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا بر ِدوست.
_______________________________
1- عدل الهی- مرتضی مطهری- انتشـارات صدرا- صفحات۸- ۱۰ 2- محمد حسین واثقی راد – انتشارات صدرا – ۱۳۹۱- صفحه ۳۶ 3- حسـین شریعتمداری- نگاه طبری به پشت صحنه فرقان- نشریه یادآور (شماره ۶،۷و۸)- ویژه بازکاوی اندیشه و عمل گروه فرقان- صفحات 163 تا 165 4- معصومه ابتکار- تسـخیر- انتشـارات اطلاعات- صفحه ۱۴۶- چاپ اول- 1379 5- تکاندهندهترین اسناد، مربوط به فرقان بود- مهدی علوی- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی