بعدش چی؟! (گفت و شنود)
گفت: چه خبر؟!
گفتم: روزنامه اعتماد نوشته است به جای تنش با رژیم صهیونیستی، باید با آمریکا مذاکره کنیم و میوههای برجام را بچینیم!
گفت: پیشنهادی راهبردی و هوشمندانه است! یعنی از این بهتر نمیشه! فقط باید مراقب بود که دشمنان این مغز را ندزدند!
گفتم: مرد حسابی! اولاً؛ آمریکا غیر از خونریزی و غارتگری علیه ایران و همه ملتهای مسلمان چه ویژگی دیگری داشته است؟! تازهترین نمونه آن قتلعام و شهادت ۳۴ هزار انسان مظلوم در غزه است که با دستور و حمایت مستقیم آمریکا صورت گرفته است و ثانیاً؛ برجام غیر از دوبرابر کردن تحریمها و بر باد دادن دارائیها و امکانات کشورمان چه میوه دیگری داشته است که برویم و بچینیم؟!
گفت: این جماعت مدعی اصلاحات باید از فاجعهای که با برجام بر سر ملت آوار کردهاند شرمنده باشد! ولی آنچنان با برجام گره خوردهاند که انگار یک روح در دو بدن هستند!
گفتم: بازرس بهداشت در بازدید از تیمارستان یکی از بیماران را دید که خیلی عادی حرف میزند. به رئیس تیمارستان گفت؛ چرا او را مرخص نمیکنید؟ رئیس گفت؛ دیوانه است و از بیمار پرسید؛ اگر مرخص شوی چه میکنی؟ گفت؛ شیشه منزل مردم را میشکنم! سال بعد بازرس احساس کرد حال بیمار بهتر شده. پرسید اگر مرخص شوی چه میکنی؟ گفت؛ برای تفریح به دل طبیعت میروم. بازرس با خوشحالی گفت؛ آفرین! بعد چه میکنی؟ گفت؛ سنگهای قشنگ را جمع میکنم و شیشه منزل مردم را میشکنم!... سال بعد پرسید مرخص شوی چه میکنی؟ گفت؛ دوچرخه میخرم و به دل جاده میزنم. پرسید؛ بعدش چی؟ گفت؛ با کش لاستیک دوچرخه تیر کمان درست میکنم و میزنم شیشه خانه مردم را میشکنم!