نگاهی به فیلم «پیمان»
وعده ناصادق آمریکا به مترجمین افغان
فاطمه قاسمآبادی
هالیوود از زمان حمله آمریکا به افغانستان و عراق، تا بعد از خروج نیروهایش از افغانستان، همیشه فیلمها و سریالهایی در مورد ارتشیهای آمریکایی و چالشهای آنها در غرب آسیا ساخته است.
در این ساختهها که توسط سازندگان مختلف تولید شدهاند، معمولا تصویر سربازان آمریکایی سانسور میشود یا با دلایل مختلف جنایتهایشان توجیه میشود.
آنچه مشخص است در طول مدت اشغال، وعدههایی از طرف آمریکاییها به مردم این کشورها داده شد و در ازای این وعدهها، قولهای زیادی هم رد و بدل شد اما در زمان عمل به این قول و قرارها،طرف آمریکایی در واقعیت سر حرفش نماند و به خصوص در افغانستان، صحنههای فرار در ویتنام تکرار شد و بیشتر خائنین جا ماندند!
فیلم «پیمان» به نویسندگی و کارگردانی «گای ریچی» محصول سال 2023 آمریکاست. این فیلم در مورد مترجم افغانستانی است که با کمک به افسری آمریکایی، امیدوار است بتواند ویزای آمریکا را بگیرد و از افغانستان فرار کند.
داستان پر فراز و نشیب فرار
داستان فیلم پیمان، در مورد افسر آمریکایی به نام «جان کینلی» است که در افغانستان خدمت میکند و زمانی که قدرت نیروهای طالبان اوج میگیرد، این سرباز با مترجمی به نام «احمد» آشنا میشود.
احمد به خاطر گرفتن ویزای آمریکا، در تکاپو است، به خاطر همین هم با تمام وجودش به نیروهای آمریکایی خدمت میکند تا در نهایت بتواند مجوز خروج خودش و خانوادهاش را از افغانستان به مقصد آمریکا بگیرد.
او در این راه، جان افسر کینلی را بعد از تعقیب وگریز فراوان از دست نیروهای طالبان نجات و خودش را در معرض خطر قرار میدهد.
وقتی کینلی نجات پیدا میکند و میفهمد هنوز ویزای احمد و خانوادهاش صادر نشده است، با پیگیری و خرج از جیب خودش، کار احمد را راه میاندازد و برای نجات او و خانوادهاش شخصا به افغانستان میرود تا آنها را از آنجا خارج کند.
طبق بیان فیلم، قرار بر این بود که مترجمهای افغان، برای حفظ جانشان و بابت همکاریشان با ارتش آمریکا، بتوانند به راحتی و با ویزای صادره از سوی دولت آمریکا، به آمریکا بروند و ادامهی زندگیشان را در آنجا بگذرانند ولی در واقعیت، این اتفاق برای عده بسیار کمی افتاد و بقیه جا ماندند....
پاداش خیانت
در فیلم پیمان، از ابتدا سازنده به سراغ موضوع اصلی میرود و در چند خط بیان میکند که به خاطر واقعه 11 سپتامبر، آمریکا به افغانستان آمد و طی مدت زمان 20 سال برای راحتی نیروهایش تعداد زیادی مترجم افغان را استخدام کرد.
این شروع کنجکاوی مخاطبین را برای دیدن سرنوشت این مترجمین بر انگیخته میکند و در ادامه بینندگان شاهد داستان مترجمی به نام احمد میشوند و میبینند که سرباز آمریکایی خودش را به آب و آتش میزند که دِین خود را به احمد که جانش را نجات داده، ادا کند.
جالب است که طی یک داستان پر آب و تاب، در نهایت کینلی موفق میشود ویزای احمد و خانوادهاش را درست کند و آنها را با هواپیمای اختصاصی به آمریکا ببرد....
جدای از تخیلی بودن وقایع داستان، در انتهای فیلم سازنده به صورت کاملا مختصر و در دو خط، عنوان میکند که سرنوشت بقیه مترجمین و خدمتگزاران افغانِ ارتش آمریکا، چقدر دردناک بوده است و حدود 300 نفر از آنها به دست نیروهای طالبان به عنوان خائن کشته شدند و هزاران مترجم دیگر هم بعد از رفتن آمریکاییها مخفی شدند و زندگی پنهانی در افغانستان را انتخاب کردند.
این چند خط در واقع برای مخاطب آگاه، خلاصه اصل واقعیتی است که اتفاق افتاد.
سرنوشت واقعی خدمتگزاران آمریکاییها در افغانستان، یا جا ماندن از هواپیماهای فرار بود و زندگی در ترس، یا آویزان شدن از همان هواپیماهای کذایی و مرگ دردناک.
در بهترین حالت هم عدهای که توانستند سوار هواپیماهای فرار آمریکایی بشوند، جزو خدمتگزاران درجه یک به حساب میآمدند و حتی آنها هم نه با جایگاه اختصاصی، که کف هواپیما نشستند، در حالی که سگهای آمریکایی در همان هواپیما، صندلی اختصاصی داشتند!
این تصاویر که در زمان خودش مدتها در اینترنت حاشیه ساز شد، خود سربازان آمریکایی به اشتراک گذاشتند و در حقیقت، هیچ شکی باقی نگذاشتند که وعده آمریکایی یعنی چه. حالا با این حساب، جالب است که هنوز هم هالیوود سعی دارد با وجود این حقایق تلخ که خاطرهاش هنوز در ذهن مردم دنیا تازه و خون آلود است، روی دیگر و تخیلی از همان داستان را به مخاطبین ارائه دهد و طوری دیگری داستانسرایی کند.
متجاوز مهربان!
در فیلم پیمان، مخاطبین با همان تصویر کلیشهای از سرباز وطندوست، نجیب و خانواده محور آمریکایی روبهرو میشوند که وجدان بسیار پاکی دارد و دلسوز مردمی است که به خاک کشورشان تجاوز کرده است!
در فیلم هیچ خبری از سربازانی که سالها باعث رنج و مرگ و فقر مردم افغان شدند، وجود ندارد و تصاویر با واقعیتی که مردم این کشور با آن روبهرو بودند، فرق دارد.
بعد از پیشروی طالبان و طرفدارانشان در افغانستان، این تفکر به وجود آمد که اگر واقعا آمریکاییها در مدت دو دهه تسلط بر افغانستان، به دنبال خدمت و ساختن افغانستان و بالابردن کیفیت مردم و به خصوص زنان افغان که خیلی مانورش را میدادند بودند، چرا باید افغانستانیها از دولت تمام آمریکایی خود در آن زمان دفاع نکنند و اجازه بدهند که طالبان و نیروهایش پیشروی کنند؟
حقیقت این است که تصاویر زیبا، تنها متعلق به فیلمها سریالهاست و در واقعیت آمریکاییها در غرب آسیا، هرگز به دنبال سازندگی و به اصطلاح خودشان نجات مردم نبودهاند، وگرنه بعد از این همه سال، تنها نفرت درو نمیکردند.
زمانی وقتی در مستندها از سربازان آمریکایی در مورد علت تجاوز وحشیانهشان به دختران و زنان عراقی سؤال میکردند، در جواب میگفتند: «ما اصلا فکر نمیکردیم اینها انسان باشند!»
حالا در فیلمهایشان در مورد سربازانشان در عراق و افغانستان انسانهایی را به تصویر میکشند که چند پله با فرشتگان فاصله دارند و آن سربازان متجاوز و معتاد به الکل و مواد مخدری که به همقطاران زن خود هم رحم نمیکردند، اصلا وجود خارجی ندارند!
در فیلم پیمان، کارگردان سعی کرده تحقیر و فرار سربازان آمریکایی و عده کمی از متحدانشان از افغانستان را به صورت داستانی حماسی و پر از فداکاری به خورد مردم بدهد.
این تصاویر شاید برای خود آمریکاییها جالب باشد ولی برای مردم غرب آسیا که سالها با ظلم آنها در کشورهای خود روبهرو بودهاند، خریداری ندارد.
مردم واقعی کجا هستند؟
در فیلم پیمان، مخاطبین هیچ تصویر درستی از مردم افغانستان نمیبینند. این مردم از نظر سازنده، به مترجمین و خدمتگزاران آمریکا، یا دشمنان و تروریستهای طالبان محدود میشوند و چیزی به عنوان مردم عادی که از خودشان نظر دارند و موافقت یا مخالفتشان دلایلی دارد، وجود ندارد.
در پیمان تنها نماینده زن افغان، همسر احمد است که هیچ شباهتی به یک زن مسلمان و افغان معمولی ندارد.
او به هیچ عنوان اعتقادی به حجاب ندارد و در یک کلام ظاهر و اعتقاداتش، بیشتر شبیه یک آمریکایی دورگه است.
در فیلم میبینیم که نیروهای طالبان، به صورت همان نیروهایی به تصویر کشیده میشوند که تنها هدفشان آزار و کشتن مردم عادی است و هیچ دلیلی هم عنوان نمیشود که اگر این مسئله واقعیت دارد، چرا مردم افغانستان آنها را به نیروهای آمریکایی ترجیح میدهند؟
فیلم سعی کرده با بازیگران معروف و داستان تکراریاش، ادامه دهنده همان فیلمهای قبل از خودش در مورد افغانستان و نیروهای آمریکایی باشد و هیچ حرف جدیدی برای مخاطبینش ندارد.