مـرز بحـران در چین و دریای چین جنوبی
امینالاسلام تهرانی
چین به لحاظ مجموعهاي از عوامل، پتانسیل یک قدرت بزرگ را دارد. این عوامل دربرگیرنده مؤلفههاي متعددي مثل اقتصاد بسیار قوي، جمعیت زیاد، سرزمین وسیع، آهنگ توسعه بینظیر، سلاح هسـتهاي، حق وتو در شوراي امنیت سازمان ملل و موقعیت ژئوپولیتیکی است. با وجود چنین قابلیتهایی، برخی از کارشناسان میگویند که هنوز نمیتوان در قیاس با آمریکا و یا اتحاد شوروي در دوره جنـگ سـرد، از چـین بـه عنـوان یـک ابرقدرت جهانی یاد کرد و برای این ادعا شواهد و نمونههاي میآورند؛ از جملـه این موانع و مشکلات میتوان به مسائل جامعه داخلی چین؛ مثل فقر در چـین، مشکلات ناشی از آلودگی محیط زیست اشاره داشت. از سوي دیگر، از لحاظ منطقهاي و بینالمللی نیز گفته میشود که چین قادر به حل بسـیاري از منازعـات پیرامـون خـود نیست، این کشور هنوز نقش محوري در دستورکارهاي جهـانی نـدارد، در نهادهـاي بینالمللـی کشـور چین عمدتاً وضعیت همراهی یا حداکثر موضعی بـیطرفانـه یـا خنثـی را در مـدیریت بحرانهاي بینالمللی اتخاذ میکند و کمتر دیده شـده است کـه ایـن کشور فعالانـه طـراح الگوهـاي مدیریت امنیت جهانی باشد. اما گویا مسئولان آمریکایی نظری دیگر دارند. چندی پیش «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا، در حالی که بار دیگر در مورد تایوان هشدار داد، تأکید کرد: «من فکر میکنم آنچه که چین به دنبال آن است این است که از لحاظ نظامی، اقتصادی و دیپلماسی قدرت مسلط در جهان باشد.» در واقع آمریکا با تفسیری که از رشد چین دارد و با واکنشی که نسبت به این تصور نشان میدهد، به گونهای به رشد چین جهت میدهد، چرا که چین هم نسبت به واکنشهای آمریکا، واکنش از خود نشان میدهد. به نظر میرسد که برآیند این واکنشها به گونهای به نظامیتر شدن چین انجامیده است.
تمرکز بر روی چین سیاستِ کلی آمریکا و مطابق با استراتژی امنیت ملی این کشور است و با رفت و آمد و رؤسای جمهور تغییری نمیکند؛ چرا که سرعت پیشرفت چین در سالهای اخیر غرب (با محوریت آمریکا) را شدیداً نگران کرده است، از آن رو که پیشرفت چین را مساوی با افول خود تفسیر میکنند. کارشناسان بارها یادآوری کردهاند، چین و آمریکا قطعاً در یک رویارویی تندِ «اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی» هستند. یکی از محورهای رویارویی پکن-واشنگتن که چند سال اخیر است ابعاد تازهای پیدا کرده است و شدت فراوانی یافته، مسئله جزیره تایوان و آبهای مورد مناقشه اطراف آن است. چنانکه در خبرها دیروز و امروز خواندید که «سفیر چین در واشنگتن در هشداری تند به آمریکا درخصوص حمایتش از استقلال تایوان، گفت تداوم چنین سیاستی میتواند منجر به درگیری نظامی بین پکن و واشنگتن شود... او مسئله تایوان را مهمترین وضعیت خطرناک بین چین و آمریکا توصیف کرد.» البته اصل ماجرا فراتر از مسئله تایوان است. باید بر دریای چین جنوبی تمرکز کرد.
بیشک چین در مسیر تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان است. مسئله تنها اقصاد نیست؛ چین یک قدرت فراگیر خواهد بود و آمریکا از آن احساس خطر میکند. آمریکا چین را تهدیدی در برابر سلطه جهانیاش میداند و تمام تلاشش را برای کاهش سرعت چین حتی در صورت امکان برای متوقف کردن آن بهکار میگیرد. چینیها هم این موضوع را میدانند. چین در حال ارتقاء زرادخانه هستهای خود است. بهزودی میتواند به جای 400 کلاهک، 1000 یا 1500 کلاهک داشته باشد. سرعت چین برای توسعه تسلیحات هستهای به نیاز این کشور به قابلیتهای ضدحمله برمیگردد؛ مانند توانایی پاسخگویی به یک حمله هستهای با یک حمله متقابل. چینیها میدانند که آمریکا میخواهد این توانایی را از آنها بگیرد. از سوی دیگر آمریکا احساس میکند که بدون توانایی بازدارندگی هستهای، چین احتمالاً در جنگ متعارف بر سر تایوان پیروز خواهد شد. پس آنها میخواهند چین را با یک حمله هستهای تهدید کنند و این یعنی فضای مساعد برای ایجاد یک جنگ سرد.
در فضای جنگ سرد منافع بسیاری در دریای جنوبی چین [که تایوان هم در آن قرار دارد] وجود دارد، نه بهخاطر آزادیِ دریانوردی که هیچوقت مسئلهای بغرنج نبوده است، بلکه بهخاطر جنگ زیردریاییها. دیدگاه چین این است: «بیایید فرض کنیم که حریف من میتواند هر کدام از زیردریاییهای هستهای مجهز به سلاحهای بالستیک ما را موقعیتیابی کند. بعد من تعداد کلاهکها را از 500 به 1000 شاید حتی تا 1500 افزایش میدهم، چون حتی اگر طرف مقابل 95 درصد آنها را نابود کند، همچنان تعدادی برای پاسخگویی برایم باقی مانده است. در این میان، زیر شهرهایم تونل میسازم همانطور که چین در دهه 60 و 70 میلادی انجام داد، زمانی که لئونید برژنف، رهبر شوروی چین، را تهدید کرد. این موضوع واکنش چین را توضیح میدهد.» این دقیقاً یعنی نظامیتر شدن بیش از پیش در فضائی که به شدت شبیه فضای جنگ سرد در سالهای پس از جنگ جهانی دوم است. حالا با توجه به آنچه در بالا گفتیم، باید به این خبر توجه کنیم که «رقابت تسلیحاتی در زیر دریا در حال تشدید است و چین تولید نسل جدیدی از زیردریاییهای مجهز به سلاح هستهای را آغاز میکند که انتظار میرود برای اولین بار چالشی برای تلاشهای رو به رشد آمریکا و متحدانش برای ردیابی آنها باشد. تحلیلگران و وابستههای دفاعی منطقهای میگویند، شواهدی در حال پدیدار شدن است که چین در مسیر عملیاتی کردن زیردریایی مسلح به موشک بالستیک نوع ۰۹۶ خود تا پیش از پایان دهه جاری است و پیشرفتهایی با کمک بیسر-و-صدای فناوری روسیه صورت گرفته است.»
آمریکا بر اساس پیمان امنیتی 8 سپتامبر 1951 معروف به پیمان سانفرانسیسکو و پیمان بعدی 1960 متعهد به دفاع از تمامیت ارضی ژاپن است. بنا بر این بهطور طبیعی در دعاوی بین ژاپن با سایر کشورها مورد حمایت آمریکا قرار دارد. در مورد دعاوی کشورها در دریای چین جنوبی آمریکا تا سالهای اخیر از موضعگیری تند بنفع کشورهای منطقه پرهیز میکرد اما روز ۲۳ تیر 1399 وزیر خارجه وقت آمریکا طی بیانیه شدیداللحنی اعلام کرد که دولت ایالات متحده ادعاهای پکن درباره دریای چین جنوبی را غیرقانونی میداند. مایک پمپئو، وزیر وقت خارجه آمریکا، با اعلام اینکه ایالات متحده از اقیانوس هندوپاسفیک آزاد و باز پشتیبانی میکند، گفت: امروز ما سیاست آمریکا را در بخش حیاتی منطقه مورد اختلاف دریای چین جنوبی، توسعه میدهیم. ما کاملا شفاف اعلام میداریم که ادعاهای پکن درباره منابع فراساحل در سرتاسر بخش عمدهای از دریای چین جنوبی، که با زورگویی قصد دارد آنها را کنترل کند، کاملا غیرقانونی است و ادعای چین مبنی بر حاکمیت آبهای فراتر از محدوده ۱۲ مایلی این کشور از جمله آبهای مناطقی در سواحل، اندونزی، ویتنام، برونئی و مالزی را نمیپذیرد. پمپئو همچنین گفت که آمریکا در حال همسو کردن موضع خود با تصمیمی است که در یک داوری مدنی بینالمللی در سال ۲۰۱۶ (بهدرخواست فیلیپین) گرفته شد و ادعاهای چین را بدون پایه و اساس قانونی خواند و آن را رد کرد. او افزود دنیا اجازه نخواهد داد که پکن با دریای چین جنوبی به مثابه امپراتوری دریایی خود برخورد کند. بیانیه اخیر آمریکا نشانه این بود که واشنگتن اکنون موضع تقابلجویانهتری را دنبال میکند.
نویسنده وال استریت ژورنال نوشته بود، در روزهای اخیر علیرغم آن که چشمان جهان به وحشت آشکار ایجاد شده ناشی از جنگ اخیر در خاورمیانه دوخته شده چین مشغول اعمال فشار در دریای چین جنوبی بوده است. در آبهای بینالمللی مورد ادعای چین در اطراف جزایر اسپراتلی، یک کشتی گارد ساحلی چین و یک کشتی چینی دیگر به سوی یک قایق و یک کشتی گارد ساحلی فیلیپین یورش بردند. وزارت خارجه آمریکا واکنشی شدید نسبت به این موضوع نشان داد و اعلام کرد اقدامات چین قوانین بینالمللی را نقض میکند، اما به نظر میرسد پکن تحت تاثیر این هشدار و اعتراض قرار نگرفته است. همان گونه که خوانندگان این ستون میدانند مهمترین تحول بینالمللی تحت نظر بایدن رئیسجمهور ایالات متحده فرسوده شدن بازدارندگی آمریکا بوده است. توجه واشنگتن به طور قابل درکی معطوف به تهدید یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه است. تلفات انسانی و اقتصادی قابل توجه خواهد بود و ممکن است ایالات متحده وارد درگیری شود. با این وجود، اگر فرسایش قدرت بازدارندگی آمریکا، چین و کره شمالی را به سوی جنگ در خاور دور سوق دهد فاجعه بزرگتری در راه خواهد بود. من در دو هفته گذشته در حال سفر به نقاط مختلف در آن منطقه بودم از پرلهاربر توکیو گرفته تا سئول در کره جنوبی و با مقامهای آمریکایی، ژاپنی و کرهای دیدارهایی داشتم. در جریان این دیدارها دائما دو فکر در سرم در جریان بود. نخست آن که جنگ بر سر تایوان برای اقتصاد جهانی بسیار جدیتر از جنگ اوکراین یا حتی یک جنگ منطقهای گستردهتر در خاورمیانه خواهد بود و دوم آن که حاشیه امن ما در حال کاهش است. واقعیت آن است که قدرت بازدارندگی آمریکا در خاور دور در حال کاهش است. دستکم برای چند سال آینده چین و کرهشمالی احتمالا دلایل بیشتری برای آزمایش اراده و قدرت ایالات متحده و متحدانش خواهند داشت. اگر چین تصمیم اتحاد اجباری با تایوان را اتخاذ کند دو گزینه اصلی پیشرو دارد. نخست آن که میتواند به طور مستقیم به آن جزیره حمله کند و دوم آن که تلاش کند آن جزیره را محاصره نماید. تایوان که ۹۷ درصد انرژی خود را از طریق واردات تامین میکند و همچنین به واردات مواد غذایی وابسته است در برابر چنین محاصرهای آسیب پذیر خواهد بود. علاوه بر آن، تایوان تنها کشوری نخواهد بود که تحت تاثیر قرار میگیرد. چه چین به تایوان حمله کند و چه آن جزیره را محاصره نماید پیامدهای منطقهای و جهانی چنین اقداماتی بزرگترین شوک به اقتصاد جهانی از زمان جنگ جهانی دوم به این سو خواهند بود.
«مائو نینگ»، سخنگوی وزارت امور خارجه چین در زمینه وضعیت کنونی دریای جنوب چین، چندی پیش اظهار داشت که جزایر «نانشا» جزو قلمروی ما است و پکن هرگونه اقدام برای حفظ حاکمیت ارضی و حقوق دریایی در این منطقه انجام خواهد داد. وی با بیان اینکه تشدید اوضاع کنونی دریای جنوب چین ارتباط تنگاتنگی با مداخله آمریکا دارد، اضافه کرد که اگر واشنگتن صادقانه به صلح و ثبات در این منطقه تمرکز دارد، باید از دامن زدن به تنشها و ایجاد تقابل دست بردارد. مانیل ادعا میکند که پکن در بخشهایی از دریای جنوبی چین که محل مناقشه برای حاکمیت میان فیلیپین، ویتنام، مالزی، برونئی و اندونزی است، جزیرههای مصنوعی ساخته است. از سوی دیگر مقامات چینی بارها اعلام کردهاند که کشورشان حق حاکمیت غیر قابل بحث بر جزایر «نانشا» شامل جزیره «رِنآی» و آبهای اطراف آن دارد و رفتار مانیل تجاوز به حق تمامیت ارضی سرزمین چین و برخلاف «بیانیه عملیات طرفهای دریای جنوبی» و همچنین تعهدات این کشور است.
مائو نینگ سخنگوی وزارت خارجه چین در رابطه با آزادی دریانوردی در دریای جنوب چین، اظهار داشت: این محدودیتی برای دریانوردی در این منطقه وجود ندارد. وی با بیان اینکه با تلاش پکن و کشورهای عضو آسه آن (اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا)، صلح و ثبات در دریای جنوب چین حفظ شده است، افزود: برخی از کشورهای خارج از منطقه با رهبری آمریکا تلاش میکند تا با تشکیل حلقههای کوچک در این منطقه تحت عناوین همکاری و صلح، تقابل بین اردوگاهها ایجاد کند. مائو در همین راستا تصریح کرد: مداخله هیچ نیروی خارجی بر عزم و اراده چین برای حفاظت از حاکمیت ارضی و حقوق دریایی و منافع خود تأثیری نخواهد گذاشت.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی چین در ارتباط با گزارش «شاخص اعتماد سرمایهگذاری مستقیم خارجی» شرکت خدمات حرفهای «کرنی» (Kearney) در سال ۲۰۲۴ مبنی بر اینکه رتبه هفتم پکن در سال گذشته به رتبه سوم رسیده است، اظهار داشت: چین در سالهای اخیر با اجرای قوانین جدید سرمایهگذاری خارجی، ارتقای سیستم حقوقی اتباع خارجی و گسترش حمایت از حقوق مالکیت معنوی، تلاش کرده است تا محیط سرمایهگذاری باثباتتر، شفافتر و قابل پیشبینیتر شود. وی با بیان اینکه پکن به همسویی با قوانین اقتصادی و تجاری بینالمللی در سطح بالا ادامه میدهد، افزود: سرمایهگذاری در چین سرمایهگذاری در آینده است. مائو نینگ همچنین تاکید کرد: پکن به بهینهسازی محیط کسب و کار خود، توسعه نیروهای مولد جدید، گسترش فضای همکاری برد- برد، تقسیم سود بازار و توسعه چین با جهان ادامه خواهد داد.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.