سالگرد خلاصی امام از زندان رژیم شاه
روزی که امام(ره)از حبس و حصر درآمد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
اواخر شبی در میانه فروردین 1343، حضرت امام خمینی را با اتومبیل شورولت سیاهرنگ که توسط چند ماشین دیگر اسکورت میشد، به قم آوردند. امام را در سحرگاه پانزده خرداد 1342 ربوده و به زندان و حبس و حصر برده بودند و اینک پس از گذشته بیش از 10 ماه، ایشان را به قم باز میگرداندند. حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان از یاران امام در خاطراتش از آن تاریخ میگوید:
«... آن شب، شب عجیبی در قم بود. خاصه در مدرسه فیضیه، از شادی و خوشحالی آزادی امام. در حالی که تا چندی پیش نشانی از این قضیه نبود و حتی در اوایل کار مطرح بود که میخواستند امام را محاکمه صحرایی بکنند، بحث اعدام حضرت امام به میان آمد، اما شبی که امام آزاد شده بودند در فیضیه واقعا غوغایی بود از شادی و انتظار سنگین برای لحظه دیدار حضرت امام که قرار بود فردا صبح انجام گردد....»1
امام را در میدان نکویی قم که بیش از صد متر با منزلشان در محله قاضییخچال فاصله داشت، پیاده کردند و مردمی که روزها انتظار بازگشت ایشان را میکشیدند سر از پا نشناخته به استقبالشان رفتند. لحظاتی نگذشته بود كه خبر آزادی امام خمینی در شهر پیچید، عدهای بیاختیار فریاد میكشیدند و خبر آزادی امام را تكرار میكردند و عدهای نیز با ناباوری آن را شایعه میدانستند، ولی بسیاری به سوی منزل امام حركت كردند. طبق گزارش شهربانی قم: «پس از ورود آیتالله خمینی به قم و اطلاع مردم، دستهدسته طلاب و كسبه جهت دیدار مشارالیه به منزلش رفتند.»
استقبال پرشور و پرشکوه
حجتالاسلام رحیمیان درباره وضعیت استقبال و دیدار با امام اظهار داشته است:
«... ما در اولین ساعات روز یعنی بعد از نماز صبح حرکت کردیم و رفتیم به منزل حضرت امام. ایشان شب را در خانه یکی از بستگانشان که مقابل منزل خودشان بود، بیتوته کرده بودند. وقتی خورشید چهره نورانی حضرت امام در آن صبحگاه طلوع کرد، از آن طرف تا این طرف کوچه که درب خانه حضرت امام بود و شاید 4-5 متر بیشتر فاصله نداشت، بیش از 10 دقیقه به طول انجامید تا در آن ازدحام خارقالعاده جمعیت که آمیخته با شادی و صلوات و گریه شوق بود، توانستند راه را باز کنند و امام وارد منزلشان شوند و ما بعد از حدود 10 ماه به دیدار امام نائل شدیم...»2
خبر استخلاص حضرت امام ظرف مدتی کوتاه به سراسر ایران رسید و سیل جمعیت از اطراف و اکناف ایران به سوی قم سرازیر شد. مردم مسلمان با برپایی اجتماعات عظیم در مقابل منزل حضرت امام، مراتب وفاداری خودشان را نسبت به معظمله ابراز میکردند. 3 روز جشن در مدرسه فیضیه برقرار شد که در پایان آن مراسم قطعنامه پرشوری خوانده شد و بعدا چاپ و پخش گردید که اثر عمیقی در ادامه روند مبارزات گذارد.
حاج شیخ حسین انصاریان که خود در آن روزها در قم حضور داشت، درباره ورود حضرت امام به قم نقل کرده است:
«... شبانه امام را آوردند به قم، تا 3 روز بعد در فیضیه جشن بسیار با عظمتی برپا بود که بنده هم که در آن روزها طلبه جوانی بودم، از ابتدای آن جلسات شرکت داشتم، نزدیک امام نشستم، مراجع هم شرکت داشتند، در آن روز دو نفر سخنرانی خیلی مهمی داشتند؛ یکی آقای خزعلی بود که منبرشان را با گفتن «الف تا یا» شروع کردند و بعد فرمودند اینکه سخنرانیم را با الف شروع کردم، میخواهم به حکومت بگویم که جنگ ما با شما تازه در شروع و اول کار است. ما تا نابودی و از بین بردن شما از پا نخواهیم نشست. قطعنامه آن جشن را هم مرحوم علی حجتی کرمانی خواندند...»3
اولین سخنرانی برای دانشجویان دانشگاه تهران
حضرت امام اولین نطق خودشان پس از آزادی را در روز 21 فروردین 1343 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران که با دستههای گل خدمت ایشان رسیده بودند، ایراد کردند. در این نطق تاریخی بار دیگر موضع انقلابی و تزلزلناپذیر خودشان را مشخص کرده و راه هرگونه ابهام را بر اذهان مردم به کلی مسدود ساختند. امام در آن سخنرانی فرمودند:
«... خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمیشود اصلاحات کرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد. نمیخواهند این مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمیخواهند مملکت آباد شود...»
اشاره امام به مطلب کذب و دروغی بود که به هنگام آزادی ایشان از زندان، در روزنامه اطلاعات از قول مقامات رژیم شاه انتشار یافته بود که گویا در زندان با امام و دیگر روحانیون محبوس دیدار داشته و تفاهم کردهاند که دیگر روحانیت در سیاست دخالت نکند.
حجتالاسلام والمسلمین سید حمید روحانی از مبارزان قدیمی و از شاگردان حضرت امام درباره آن سخنرانی میگوید:
«... در این سخنرانی بخشی از آنچه که در زندان بین ایشان و مقامات دولتی رد و بدل شده بود را بازگو کردند، از جمله این مطلب که یکی از مقامات به ایشان گفته سیاست یعنی دروغ، سیاست یعنی کلک، سیاست یعنی حقهبازی، سیاست یعنی پشت هم اندازی و خلاصه سیاست یعنی
پدرسوختگی و شما در سیاست دخالت نکنید. امام فرمودند من در زندان صلاح ندانستم به او جواب بدهم. فقط گفتم ما در این سیاستی که اینگونه تعریف میکنید، هیچ وقت وارد نبودیم. الان میگویم که سیاست ملهم از اسلام است، اسلام جدای از سیاست نیست. سیاست به جهت تدبیر امور و انجام گشایش در امور مردم، از اصول اسلام بوده و هست...»
توصیه به دانشگاهیان
امام بر شناساندن اسلام به مردم تاکید کردند و در بخشی از سخنان خودشان گفتند:
«... آقایان سعی کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید؛ تبلیغات مذهبی بکنید؛ مسجد بسازید؛ اجتماعاً نماز بخوانید؛ وحدت مذهبی لازم است. وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد میکند. اگر علاقه به استقلال ایران دارید، وحدت مذهبی داشته باشید....»
همچنین در مورد آزادی خود اظهار داشتند:
«... بعد از رسواییها، وقتی دیدند دیگر نمیتوانند هیچ جایی پایی بگذارند و تمام ملتها، دولتهای خارجی با آنها نظر خوشی ندارند، و مخصوصاً دیدند اکنون ایّام حج و محرّم است و معلوم نیست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرّم چه خواهد شد، ما را آزاد کردند؛ ولی بعداً به خیال سمپاشی افتادند. فکر کردند با مطبوعات میتوانند ما را در نظر مردم خوار کنند؛ خیال کردند میتوانند بین مردم و روحانیت جدایی ایجاد کنند...»
ایران یكپارچه شور و احساسات نیروهای مذهبی بود. گروهی در تكاپوی راه انداختن كاروانهای زیارتی برای دیدار رهبرشان بودند. دستهای به چراغانی و آذینبندی پرداختند. مساجد، حسینیهها، منزل علما با برقراری جشنهای باشكوه همبستگی خود را نشان میدادند. درواقع طی سال 1342 و وقایعی که در همین یک سال بر نهضت امام گذشته بود، چنان عشقی از امام را در جانها دمیده شده و تحولی عمیق در بین مردم ایجاد کرده بود كه سابقه نداشت.
روحانیون و علمای شهرها نیز حمایت خود را از رهبری نهضت به عمل آوردند. سخنرانیهای افشاگرانه، تشكیل مجالس جشن و اعلام شادمانی مردم ادامه داشت. به گزارش ساواك تا سه روز بعد از آزادی «از طرف اكثر روحانیون تلگرافهای تبریكی به آیتالله خمینی مخابره شده و در آن به مشارالیه تبریك گفتهاند»
دقت امام در سخن گفتن با مردم
حجتالاسلام سید حمید روحانی از ادامه فعالیتهای حضرت امام پس از آزادی چنین نقل میکند:
«... سخنرانی بعدی حضرت امام در تاریخ 26 فروردین 1343 در مسجد اعظم قم صورت گرفت. در آنجا هم باز بخشی از مطالبی را که میان ایشان و مقامات دولتی در زندان رد و بدل شده بود، برای مردم بازگو کردند. نکتهای که در این سخنرانی وجود داشت که نشان از صداقت و راستی و درستی امام با مردم بود، این بود که گفتند در زندان یکی از مقامات از کابینه حسنعلی منصور که تازه به قدرت رسیده بود، نزد من آمد و گفت که دولت گذشته (منظورش دولت امیر اسدالله علم) با شما بد کرد، اما الحمدلله آن رفت و الان دولتی به قدرت رسیده که بسیاری از اعضای کابینه آن از خانواده روحانی هستند. امام در پاسخ وی فرموده بودند که ما نه با آن دولت پدرکشتگی داشتیم و نه با شما برادر خواندگی. ما ناظر اعمال شما هستیم، اگر اعمال شما تکرار همان اعمال آنها باشد، به همان نحو که آنها رفتند و روسیاه شدند، شما هم خواهید رفت. اما اگر در روشتان تجدید نظر کردید، به قوانین اسلام احترام گذاشتید، قوانین ضد اسلامی را ملغی کردید... امام در اینجا مکثی کردند و فرمودند این جمله آخر را در اینجا میگویم و آنجا به آن شخص نگفتم. یعنی امام تا این حد دقت داشتند که با مردم با راستی و درستی سخن بگویند یک جملهای را که در آنجا نگفته بودند و در اینجا از کلامشان بیرون آمده بود، برگشتند و اصلاح کردند...»
پس از آن حضرت امام برای علمای مختلف نامه مینوشتند، پیدرپی به منزلشان میرفتند، با آنها به مذاکره و گفتوگو میپرداختند و مسئولیتها و وظایف سنگینشان را گوشزد کرده و آنها را به ادامه مبارزه تشویق میکردند.
با فرارسیدن محرم 1343، حضرت امام با بهوجود آوردن سازماندهی نوینی در میان مدرسین انقلابی و طلاب مبارز حوزه علمیه قم، فصل جدیدی از مبارزات را در نهضت گشودند. به طوری به مناسبت فرارسیدن اولین سالگرد پانزده خرداد، اعلامیهای از سوی امام همراه با امضای سایر مراجع تقلید صادر گردید که گامی تازه از سوی رهبری نهضت در جهت اتحاد و اتفاق میان جامعه روحانیت بود.
___________________________________
1- مجموعه مستند «راز یک نقش»، قسمت سیزدهم، شبکه خبر، خرداد 1388. 2- همان. 3- همان