آثار و برکات دعا
در روايت وارد شده است كه دعا مخّ العباده؛ (بحار الأنوار:ج 93، ص 300)؛ مغز عبادت، يا به تعبير رايج ما ها، روح عبادت، دعاست. دعا يعنى چه؟ يعنى با خداى متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزديك خود احساس كردن و حرف دل را با او در ميان گذاشتن. دعا يا درخواست است، يا تمجيد و تحميد است، يا اظهار محبّت و ارادت است؛ همه اينها دعاست. دعا يكى از مهمترين كارهاى يك بنده مؤمن و يك انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهير روح چنين نقشى دارد.
آثار دعا
1. احياي ياد خدا در دل
وقتى ما با خدا سخن مىگوييم، او را نزديك خود احساس مىكنيم، مخاطب خود مىدانيم و با او حرف مىزنيم، اين دستاورد از جمله فوايد و عوايد دعاست. زنده نگهداشتن ياد خدا در دل، غفلت را - كه مادر همه انحرافها و كجىها و فسادهاى انسان، غفلت از خداست - مىزدايد. دعا غفلت را از دل انسان مىزدايد؛ انسان را به ياد خدا مىاندازد و ياد خدا را در دل زنده نگه مىدارد. بزرگترين خسارتى كه افراد محروم از دعا مبتلاى به آن مىشوند، اين است كه ياد خدا از دل آنها مىرود. نسيان و غفلت از خداى متعال براى بشر بسيار خسارتبار است. در قرآن چند آيه در اينباره ذكر شده و بحث مفصّلى دارد.
2. تقويت و استمرار ايمان در دل
دستاورد دوم دعا، تقويت و استقرار ايمان در دل است. خصوصيّت دعا اين است كه ايمان را در دل پايدار و مستقر مىكند. ايمانِ قابل زوال در مواجهه با حوادث عالم و سختىها، خوشىها، تنعمها و حالات گوناگون انسان، در خطر از بين رفتن است. مىشناسيد كسانى را كه ايمان داشتند؛ امّا در مواجهه با مال دنيا، با قدرت دنيا، با لذات جسمى و شهوات قلبى، ايمان از دست آنها رفت. اين، ايمان متزلزل و غيرمستقر است. خصوصيّت دعا اين است كه ايمان را در دل انسان مستقر و ثابت مىكند و خطر زوال ايمان با دعا و استمرار توجّه به خداى متعال از بين مىرود.
3. دميدن روح اخلاص در انسان
سومين دستاورد، دميدن روح اخلاص در انسان است. با خدا سخن گفتن و خود را نزديك او ديدن، به انسان روح اخلاص مىدهد. اخلاص يعنى كار را براى خدا انجام دادن. همه كارها را مىشود براى خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه كارهاى معمولىِ روزمره زندگى را هم با نيّت تقرّب به خدا انجام مىدهند و مىتوانند. بعضى هم هستند كه حتّى قربىترين و عبادىترين كارها - مثل نماز - را نمىتوانند براى خدا انجام دهند. بىاخلاصى، درد بزرگى براى انسان است. دعا روح اخلاص را در انسان مىدمد.
4. خودسازي و رشد فضايل اخلاقي در انسان
دستاورد چهارم دعا، خودسازى و رشد فضايل اخلاقى در انسان است. انسان با توجّه به خدا و با حرف زدن با خداى متعال، فضايل اخلاقى را در خود تقويت مىكند؛ اين خاصيت قهرى و طبيعى انس با پروردگار است؛ بنابراين دعا مىشود پلكان عروج انسان به سمت كمالات. متقابلاً دعا رذايل اخلاقى را از انسان مىزدايد؛ حرص و كبر و خودپرستى و دشمنى با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بىصبرى را از انسان دور مىكند.
5. ايجاد محبّت به خدا در دل
دستاورد پنجم دعا، ايجاد محبّت به خداى متعال است. دعا عشق به خداى متعال را در دل زنده مىكند. مظهر همه زيبايىها و خوبىها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تكلّم با خداى متعال، اين محبّت را در دل به وجود مىآورد.
6. دميدن روح اميد و مقاومت در انسان
دستاورد ششم دعا، دميدن روح اميد در انسان است. دعا به انسان قدرت مقاومت در مقابل چالشهاى زندگى را مىدهد. هر كس در دوران زندگى خود با حوادثى مواجه مىشود و چالشهايى پيدا مىكند. دعا به انسان توانايى و قدرت مىدهد و انسان را در مقابل حوادث مستحكم مىكند؛ لذا در روايت از «دعا» تعبير شده است به سلاح. از نبى مكرم نقل شده است كه فرمود: الا ادلّكم على سلاح ينجيكم من اعدائكم؛ اسلحه اى را به شما معرفى كنم كه مايه نجات شماست؛ تدعون ربّكم باللّيل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدعاء(شرح الكافي،مولي صالح مازندراني، ج 10، ص 206)؛ در مواجهه با حوادث، توجّه به خداى متعال، مثل سلاح برّندهای در دست انسان مؤمن است. لذا در ميدان جنگ، پيغمبر مكرم اسلام همه كارهاى لازم را انجام مىداد؛ سپاه را مىآراست، سربازان را به صف مىكرد، امكانات لازم را به آنها مىداد، توصيههاى لازم را به آنها مىكرد، اشراف فرماندهىِ خودش را اعمال مىكرد؛ امّا در همان وقت هم وسط ميدان زانو مىزد، دست به دعا بلند مىكرد، تضرّع مىكرد، با خداى متعال حرف مىزد و از او مىخواست. اين ارتباط با خدا، دل انسان را مستحكم مىكند.
7. برآورده شدن حاجات
دستاورد ديگر دعا، برآمدن حاجات است. يكى از دستاوردهاى دعا اين است كه حاجاتى كه انسان دارد، از خداى متعال مىخواهد و خدا آن حاجات را برآورده مىكند. البتّه همه خواص دعا اين نيست؛ اين هم يكى در كنار بقيه دستاوردهاى دعاست. فرمود: واسئلوا الله من فضله (نساء، آيه 32 )؛ از خداى متعال بخواهيد و نيازهاى خودتان را از او بطلبيد. در دعاى ابوحمزه ثمالى از قول امام سجّاد(ع) اينطور عرض مىشود: و ليس من صفاتك يا سيّدى أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطيّة و انت المنّان بالعطيّات على اهل مملكتك(اقبالالاعمال (ط القديمه)، ج 1، ص 68)؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهى كه از تو بخواهند، امّا بنا داشته باشى كه خواسته آنها را عملى نكنى؛ اين امكان ندارد. وقتى خداى متعال به من و شما امر مىكند كه از او بخواهيم و طلب كنيم، معنايش اين است كه خداى متعال تصميم دارد كه آنچه را مىخواهيم، به ما بدهد. لذا در روايت است كه: ما كان الله ليفتح علي عبد باب الدّعاء و يغلق عنه باب الأجابة والله اكرم من ذلك؛ خداى متعال كريمتر از آن است كه باب دعا را باز كند، امّا باب اجابت را ببندد.(نهجالبلاغه (صبحي صالح)، ص 553؛بحارالانوار(ط بيروت) ج 68، ص 54؛جامع الاحاديث الشيعه (بروجردي، ج 30، ص 504 )
* بیانات در خطبههاي نماز جمعه تهران - 29/7/1384