مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۱۰۷
وظیفه دولت حرکت به سمت علم نافع
سید یاسر جبرائیلی
آن معلوماتى که در جامعه حائز ارزش است، چیست؟ آیا فقط دانشِ دین از این ارزش بالا برخوردار است؟ یا خیر، غیر از دانشِ دین، بقیّه دانشها نیز همان اهمّیّت را دارند و باید در جامعه به آنها پرداخته شود؟ برخى تصوّر میکنند روایاتى که در فضیلت علم و دانش آمده، فقط مربوط به دانش دین است؛ یعنى مسائل دینى و احکام فقهى را دانستن.
متقابلاً عدّهى دیگرى هم خیال میکنند که آنچه از نظر اسلام ارزش است هر چیزِ دانستنى است؛ هرچه از هرجا به دست آمد، در هر مقولهاى و در هر بابتى، پرتاب کنیم داخل انبار حافظه و ذهن خودمان بدون اینکه حساب کنیم که آیا به این احتیاجى هست یا خیر، نظمش چطور باشد، کدام مقدّم است، کدام مؤخّر است. این هر دو تفکّر نادرست است.
همه دانشها ارزش دارند، امّا طبقهبندى ارزش دانشها خود یک حساب جداگانهاى است، که کدام دانش در جامعه مهم است. علاوهى بر دانش دین، همه علوم و معارفى که یک جامعه براى اداره خود به آنها احتیاج دارد، آموختن آن علوم براى مردم جامعه واجب کفایى است.
یعنى بر مردم واجب است که تا حدّى که پاسخ نیاز جامعه را ممکن است بدهد این دانشها را کسب کنند.
برنامهریزى دولت اسلامى است که معیّن خواهد کرد کدام دانشها در اولویّت قرار دارند و اهمّیّت بیشتر باید به آنها داده بشود و وسایل کدام بیشتر باید در میان مردم آماده و فراهم شود.1
وظیفهى دولت اسلامى، هدایت و جهت دادن به آموزشوپرورش است و رفتن به سمت علمى که براى جامعه سودمند
باشد.
نه آنچنانکه دستهاى استکبار جهانى خواستهاند که اشتغال علمى هم در جوامع دنیاى سوّم و کشورهاى عقبافتاده به یک وسیله سرگرمى یا به یک ابزارى براى نان خوردن و پر کردن کیسه بدل شود؛ بلکه هدایت آموزشوپرورش و دانش در جامعه به سمت آن چیزى که براى مردم نافع و لازم است.2
آن کسانى که تعلیم جدید را و آموزش سبک اروپایى را در ایران پایهگذارى کردند مقصودشان این نبود که ملّت ایران با این درسها که میخواند و با این شیوه آموزش به یک ملّت مستقل و بىنیاز از دیگران و ثروتمند مبدّل بشود بلکه بهعکس، مقصودشان این بود که یا ملّت ایران در بىسوادى و بىدانشى بماند و یا اگر هم چیزى یاد می گیرد آن یاد گرفتن در خدمت هدفهاى توسعهطلبانه قدرتهاى بزرگ باشد.
آن علمى را به ما یاد ندادند که با آن بتوانیم یک تکنولوژى پیشرفته خودکفایى براى خودمان درست کنیم.
آن علمى را به ما نیاموختند که ما با آن بتوانیم منابع عظیم زیرزمینیمان را استخراج کنیم و به اختیار خودمان و طبق صلاحدید دلسوزان این ملّت آن را براى کشور خرج کنیم. آن علمى را به ما یاد ندادند که ما روشهاى نوین اقتصادى را بتوانیم درست فرابگیریم و آنچه را که مناسب با وضع جغرافیایى و فرهنگى ملّت ما است انتخاب کنیم و در داخل جامعه خودمان آن را بهکار ببندیم؛ اینها را به ما یاد ندادند، اینها را براى ما سوغات نیاوردند.3
یکی دیگر از وظایف حکومت اسلامی در رابطه با مسئله علمآموزی، پاک کردن محیطهای آموزشی از رذایل اخلاقی است.
باید از هر چیزى که موجب رواج فساد در محیط تعلیم و تعلّم است جلوگیرى شود. این حقّى است که مردم و فرزندان مردم و دانشآموزان و دانشجویان بر گردن دولت اسلامى دارند و باید دولت اسلامى این حق را ادا کند.4
محیط دانشگاهها، باید محیط سالمى باشد. سلامت محیط دانشگاه به معناى این است که در آن هیچگونه عاملى براى انحراف اخلاقى و انحراف سیاسى دانشجویان و متخصّصین آینده وجود نداشته
باشد.5
وقتى نیروى انسانى کارآمد نبود، صالح نبود، مؤمن نبود، احساس وظیفه نکرد، وجدان او، او را به کار و خدمت تحریک نکرد، مثل این است که ما نیروى انسانى اصلاً نداشته باشیم.
فرقى نیست بین اینکه انسان طبیب نداشته باشد یا طبیبى داشته باشد که قصد کمک به مردم و خدمت به افراد جامعه در او بکلّى مرده باشد؛ وجدان زنده تحریککننده به خدمت در او نباشد یا خداىنکرده احیاناً قصد خیانت داشته باشد؛ که اگر متخصّص خائن در کشورى بهوجود آمد خطر آن از نبودن متخصّص بمراتب بیشتر است و همان دزدى است که با چراغ به دنبال کالا میگردد.6
بهعنوان یک سیاست قطعى فرهنگى وظیفهدولت و وظیفه مسئولان فرهنگى کشور این است که محیط دانشگاهها را یک محیط متناسب با اسلام و انقلاب بکنند.
آن کسى که در دانشگاه به پدیدهها و جلوههاى دین لبخند تمسخر میزند او مال دانشگاه نیست؛ او در دانشگاه وجودش زائد است؛ اگر دانشجو است غاصب است؛ اگر استاد است متخلّف است. این حرف به معناى این نیست که ما متخصّصان غیرمتعهّد را در دانشگاههایمان نمیخواهیم.
متخصّصان غیر متعهّد را هم ما در دانشگاهها و مراکز براى تدریس و غیره میخواهیم و از آنها استفاده میکنیم و آنها وظیفهشان است که بهخاطر دِینى که به این مردم دارند بیایند دانش خودشان را در معرض استفادهکنندگان قرار بدهند، امّا آن کسانى را که بخواهند موذیگرانه با نظام جمهورى اسلامى و با انقلاب و با مقدّسات مردم روبهرو بشوند، نه، آنها را ما نمیخواهیم و ملّت از آنها بىنیاز است.
نبادا تندرویها و بىسلیقگىها، گاهى افرادى را از دایره تعهّد و دایره ایمان و تقوا بازهم دورتر کند؛ برخوردها، برخوردهاى اسلامى باشد، مخصوصاً آن کسانى که آمادهاند براى جمهورى اسلامى کار کنند؛ با آغوش باز اینها را ما میپذیریم و باید بپذیریم؛ ما رد نمیکنیم. ببینید این سیره اسلامى است. از اوّل بعثت اسلام تا امروز اینجور بوده است.7
پانوشتها:
1- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 14/10/1363
2- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 17/12/1363
3- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 27/2/1364
4- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 17/12/1363
5- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 24/12/1363
6- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 27/2/1364
7- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 24/12/1363