kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۴۶۸۰
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۶
رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان:

خوزستان سنگر مقدم و قلب مقاومت ملت ایران در دفاع مقدس است

متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان که در تاریخ ‌شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ برگزار شده بود، روز پنجشنبه 17 اسفند در محل برگزاری همایش در اهواز منتشر شد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاهًْ و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّهًْ‌الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مسئولان محترم استان، علمای بزرگوار و عزیز. تبریک عرض می‌کنم عید سعید و بسیار بزرگ ولادت حضرت بقیّه‌ًْالله (ارواحنا فداه) را و ان‌شاءالله تقارن این دیدار با این روز بزرگ تاریخی و بسیار مهم، مایه‌ برکت به تلاش‌های جمع شما خواهد بود که بعضی از آن تلاش‌ها را ذکر کردند، نمونه‌هایی از فعالیّت‌های هنری و غیره را هم که انجام گرفته ما اینجا مشاهده کردیم. خب بحمدالله یاد شهیدان عزیز فضای حسینیّه‌ ما را سرشار کرده است؛ بالخصوص، به خانواده‌های شهیدان عزیز خوشامد عرض می‌کنم.
یاد شهدا، هم درس است و هم انگیزه‌بخش
یاد شهدا، هم درس است، هم انگیزه‌بخش است، هم ادای حق است. حقّ شهدا بر جامعه‌ ایرانی و ملّت ایران حقّ بسیار بزرگی است. کمترین کاری که می‌شود کرد همین است که یاد این بزرگواران را گرامی بداریم. کارتان، یعنی این برنامه‌ریزی برای [گرامیداشت] یاد ۲۴هزار شهید خوزستان که رقم بسیار بالا و مهمّی است، کار بسیار بجا و بموقعی است.
یک کلمه درباره‌ خوزستان عرض کنم. در دفاع مقدّس ـ که این هشت سال یک امتحان بزرگ ملّت ایران بود ـ خوزستان نقش سنگر مقدّم را ایفا کرد؛ این خیلی مهم است. حقّاً و انصافاً [خوزستان] سنگر مقدّم و مقاوم بود؛ خرّمشهر یک جور، آبادان یک جور، دزفول یک جور، اهواز یک جور. مقاومت شهرهای مختلف [مانند] شادگان، حمیدیّه، سوسنگرد و بقیّه‌ جاهایی که ما بعضی‌ها را از نزدیک دیده‌ایم، بعضی‌ها را هم شنیده‌ایم، حقّاً و انصافاً یک پدیده‌ کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر در تاریخی که ما می‌شناسیم به حساب می‌آید. عشایر عرب، عشایر بختیاری، و لُر، حقّاً و انصافاً نقش آفریدند؛ یا مردم دزفول، زیر آن بمباران‌های عجیب! دزفول یک جور، آبادان یک جور، اهواز یک جور، خرّمشهر هم که خب مرکز مقاومت و قلب مقاومت خوزستان بود. این جانفشانی‌ها نام این شهرها را و نام خوزستان را جاودانی کرد و سرنوشت این امتحان بزرگ ملّت ایران را همین مقاومت‌ها تعیین کرد.
قبلاً عرض کرده‌ایم، صدّام توهّم کرد که حالا [چون] بخشی از مردم خوزستان عرب هستند، با آغوش باز از آنها استقبال خواهند کرد؛ بالعکس شد؛ خانواده‌های عرب، چه در داخل شهرها، چه در روستاها، [این کار را نکردند.] در یکی از این عملیّات‌ها، حدود ظهر رفتیم در یک روستایی که آنجا وضو بگیریم و نماز بخوانیم، دو سه خانواده‌ عرب بیشتر نبودند که آنجا زندگی می‌کردند؛ در این بیابان، در این منطقه‌ خطرناک، بین نیروهای دشمن، اینها به نفع جمهوری اسلامی شعار می‌دادند و زنشان، مردشان، کودکشان، از ما که رفتیم وضو بگیریم و نماز بخوانیم استقبال می‌کردند. خوزستان این‌جوری عمل کرد در این منطقه. سرداران شجاع، اُمرای باارزش ارتش، شهید جهان‌آرا، شهید علی‌ هاشمی، شهید سیّدحسین علم‌الهدی، هر کدام یک جور، با انواع و اقسام فعّالیّت‌ها، با مقاومت‌شان، با ایستادگی‌شان در آنجا، جزو چهره‌های ملّی شدند.
خوزستان مظهر همبستگی ملّت ایران شد
یک نکته‌ دیگر در باب خوزستان که قبلاً هم عرض کرده‌ایم، این است که خوزستان مظهر همبستگی ملّت ایران شد؛ یعنی از همه‌ جای کشور، جان‌ها، دل‌ها، تن‌ها، اراده‌ها، در خوزستان در هم گره خوردند برای دفاع از ایران اسلامی. البتّه منطقه‌ جنگ از شمال تا جنوب گسترده بود، لکن عمده‌ هدف دشمن و عمده‌ میدان جنگ همین منطقه‌ حسّاس و مهمّ خوزستان بود؛ اینجا ملّت ایران خودش را نشان داد، خوزستان مظهر بُروز و ظهور برجستگی‌های ملّت ایران شد؛ درس یعنی این.‌ این گره خوردن دست‌ها در هم، دل‌ها با هم، فعّالیّت‌ها و تلاش‌ها و فکرها و اراده‌ها با هم، آن نتایج بزرگ دفاع مقدّس را به همراه دارد؛ این درس امروز ما هم هست، درس فرداهای ما هم هست. در همه‌ قضایای مهم، اراده‌ها باید در کنار هم قرار بگیرند، دست‌ها باید در هم فشرده بشوند، جسم‌ها و جان‌ها باید در کنار هم قرار بگیرند؛ درس یعنی این. همه‌ استان‌های کشور بهترین جوان‌هایشان را فرستادند در خوزستان؛ جوان‌های برجسته‌ ملّت ایران در خوزستان عروج کردند.
خب، این اتّفاقات در خوزستان در طول سال‌های جنگ و قبل از آن و بعد از آن تا امروز اتّفاق افتاده است. من می‌خواهم عرض بکنم خوزستان همچنان که منبع ثروت‌های طبیعی است ـ خوزستان، منبع تولید کشاورزی است،‌ منبع تولید نفت است، منبع تولید صنعتی است ـ
به خاطر این سابقه‌ بسیار مهم، منبع تولید فرهنگی است؛ منبع تولید درس‌های فراموش‌نشدنی فرهنگی و هویّتی برای ملّت ایران است. در هر کدام از این مناطق که بعضی‌ها را ما از نزدیک دیدیم، بعضی‌ها را هم شنیدیم ـ از شمال خوزستان، از منطقه‌ دشت عبّاس تا خرّمشهر و بعد از خرّمشهر ـ حوادث گوناگونی اتّفاق افتاده که می‌تواند دستمایه‌ صدها مستند، صدها فیلم، صدها سریال، صدها کتاب خواندنی قرار بگیرد و اینها باید در تاریخ ثبت بشود. حالا دوستان آنجا هم گفتند، اینجا هم اشاره کردند که چهار فیلم تهیّه شده؛ خیلی خوب است، [منتها] چهارصد فیلم باید تهیّه بشود؛ و می‌شود، ممکن است. شما هر چه غُور کنید در حوادث خوزستان، انسان وقتی جزئیّات را مطّلع بشود، احساس می‌کند که اینجا جای یک حرکت بزرگ فرهنگی خالی است که باید انجام بگیرد و صورت بگیرد. این حوادثی که در خوزستان اتّفاق افتاده، این عملیّات‌های بزرگ ـ عملیّات فتح‌المبین، بیت‌المقدّس، خیبر و بقیّه‌ عملیّات‌های عظیمی که اتّفاق افتاده ـ از پشت صحنه‌های این عملیّات، تا متن این عملیّات، تا نتایج این عملیّات، هر کدام از اینها می‌تواند دستمایه‌ کارهای بزرگ فرهنگی و هنری باشد. این یک نکته.
امام، هم جمهور را می‌شناخت و هم اسلام را
یک نکته‌ اساسی و مهمّ دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آنچه در خوزستان اتّفاق افتاد، ترکیبی از همّت مردمی و ایمان اسلامی بود؛ یعنی پشتوانه‌ اراده‌های مردم، شجاعت‌های جوان‌ها، گذشت پدران و مادران و همسران
ـ که اینها همه در خوزستان تبلور پیدا کرد ـ ایمان اسلامی بود؛ یعنی آن چیزی که حوادث برجسته‌ خوزستان را به عنوان یک نمونه از کلّ کشور به‌وجود آورد، ترکیبی بود از اسلام و مردم، از ایمان اسلامی و اراده‌ مردمی و همّت مردمی. انسان با مشاهده‌ این واقعیّت، با دقّت نظر امام بزرگوارمان در انتخاب تعبیر «جمهوری اسلامی» آشنا می‌شود؛ امام، هم جمهور را می‌شناخت، هم اسلام را می‌شناخت، هم جمهورِ ملّتِ ایران را به طور روشن می‌شناخت.
ما در بین بزرگان ـ چه در دوره‌ خودمان، چه در دوره‌های نزدیک به خودمان ـ ندیدیم کسی را که مثل امام بزرگوار ما اعتماد به ملّت و شناخت ملّت را به طور دقیق حس کرده باشد و دانسته باشد و تشخیص داده باشد. از همان روزهای اوّل انقلاب، امام بزرگوار به ملّت ایران اشاره می‌کرد. در سال ۴۱ که شروع نهضت بود، امام با دستشان به طرف صحراهای جنوب قم اشاره می‌کردند و می‌فرمودند اگر ما به مردم ایران بگوییم، ملّت ایران این صحرای قم را پُر خواهند کرد؛ مردم را می‌شناخت. همان روز کسانی بودند که می‌گفتند «به این مردم نمی‌شود اعتماد کرد»، [در حالی که] امام به مردم اعتماد داشت. این، شناخت مردم بود. و شناخت اسلام؛ امام اسلام را با یک نگاه جامع، کامل و مترقّی شناخت؛ امام به اسلام به ‌عنوان یک مکتبی نگاه می‌کرد که می‌تواند روح انسان را جلا بدهد و اعتلا بدهد و می‌تواند جامعه‌ بشری را بزرگ کند، پیش ببرد، جلا بدهد و اعتلا بدهد؛ اسلام را برای اداره‌ جوامع بشری کافی می‌دانست؛ اسلام را فقط برای اذان گفتن در مأذنه‌ها و عبادت کردن در معبدها و مساجد و تعمیر درون قلب اشخاص نمی‌دانست؛ اسلام را در صحنه‌ سیاست، در صحنه‌ اداره، در صحنه‌ مدیریّت مردم، در صحنه‌ هدایت عمومی بشریّت، فعّال و کارآمد می‌دانست؛ نگاه امام این بود: «جمهوری اسلامی».
تفکّرِ جمعِ بینِ «جمهور» و «اسلام»
توانسته جمهوری اسلامی را پایدار کند
ببینید! این نگاه، نگاه دقیقی است؛ این است که در خوزستان این معجزات را به‌وجود آورد و در کلّ کشور هم این حرکت عظیم را، حرکت نظام جمهوری اسلامی را، پیشرفت جمهوری اسلامی را تدارک دید و زمینه‌سازی کرد. و این ادامه دارد؛ این تفکّرِ جمعِ بینِ «جمهور» و «اسلام» توانسته جمهوری اسلامی را پایدار کند؛ این تفکّر، جمهوری اسلامی را پایدار کرده، نگه داشته، حفظ کرده، روزبه‌روز آن را قوی‌تر کرده. مشکل دشمنان جمهوری اسلامی این است که آن را نمی‌شناسند؛ نه جمهورِ مردم را می‌شناسند، نه اسلام را می‌شناسند. علیه جمهوری اسلامی و علیه ملّت ایران توطئه کردند، دسیسه‌چینی کردند، نقشه کشیدند و پیش‌بینی کردند، پیشگویی کردند، گفتند «جمهوری اسلامی چهل‌سالگی خودش را نمی‌بیند.  آمریکایی‌ها گفتند دیگر؛ خاطرجمع بودند از اینکه این نقشه‌ها و توطئه‌ها عمل خواهد کرد. به کوری چشم آنها، پیشرفت جمهوری اسلامی متوقّف نشد، پیشرفت کشور متوقّف نشد، ایران اسلامی تسلیم زورگویی نشد، تسلیم خدعه‌ها نشد و سربلند به راه خودش ادامه داد، بر بسیاری از موانع غلبه کردیم و به حول و قوّه‌ الهی، ملّت ایران بر بسیاری دیگر از موانعی هم که الان وجود دارد غلبه خواهد کرد.
امروز دنیای اسلام به معنای واقعی کلمه
برای غزّه عزادار است
یک مطلب در باب غزّه عرض بکنیم. امروز دنیای اسلام به معنای واقعی کلمه برای غزّه عزادار است. فجایعی را که در غزّه به دست رژیم غاصب خبیث صهیونیستی، این سگ‌ هار، انجام می‌گیرد، همه می‌دانند. دو مطلب را این حوادث نشان داد: یکی قوّت ایمان اسلامی را. این مقاومتی که نیروهای مقاومت در داخل غزّه انجام دادند و دشمن را مأیوس کردند از اینکه بتواند آنها را از بین ببرد، ناشی از نیروی اسلام بود. این صبری که مردم مظلوم غزّه بر این بمباران‌ها و بر این فشارها از خودشان نشان دادند، ناشی از ایمان اسلامی بود. پس ایمان اسلامی اینجا بارز شد؛ جوری شد که طبق خبرهایی که دادند و قاعدتاً شنیده‌اید، در کشورهای غربی، در خود آمریکا، در خود اروپا، بسیاری از جوان‌ها رفتند دنبال قرآن که ببینند چه چیزی در این قرآن هست که موجب می‌شود مردم معتقد به آن، این‌جور در مقابل این مشکلات دهشتناک و عظیم بتوانند مقاومت کنند. اسلام خودش را نشان داد.
تمدّن غرب با ریاکاری و دروغگویی
از حقوق بشر دَم می‌زند
دوّمین چیز این است که تمدّن غرب خودش را نشان داد. تمدّن غرب، تمدّنی که با ریاکاری، با نفاق، با دروغگویی، دائم از بشر و حقوق بشر و حقوق انسان و از این حرف‌ها دَم می‌زند و با اعدام یک مجرم مخالفند ـ یک نفر یک جرمی کرده، فرض کنید چند نفر را کشته، می‌خواهند قصاصش کنند، اعدامش کنند، سروصدایشان بلند می‌شود که «آقا! اعدام، اعدام» ـ سی هزار نفر در طول سه چهار ماه به دست رژیم صهیونیستی اعدام می‌شوند، اینها چشم‌هایشان را می‌بندند، کأنّه اتّفاقی نیفتاده! بعضی‌هایشان ـ همه‌ هم نه ـ در زبان می‌گویند که چرا مثلاً اسرائیل چنین می‌کند، کشتار می‌کند؛ زبانی یک چیزی می‌گویند، امّا در عمل پشتیبانی می‌کنند، اسلحه می‌دهند، کالاهای مورد نیازش را می‌دهند و آمریکا با وقاحت تمام، برای بار چندم، قطعنامه‌ قطع بمباران مردم را وتو می‌کند! این‌جا تمدّن غرب خودش را نشان داد؛ تمدّن غرب این است. فرهنگ غرب، تمدّن غرب، این ظاهرهای اتوکشیده‌ سیاستمداران غربی، باطنش این است؛ ظاهر یک ظاهر با لبخند، باطن یک سگ‌ هار، یک گرگ خونخوار. این تمدّن غرب است؛ این لیبرال‌دموکراسی غرب است؛ نه لیبرالند، نه دموکراتند، دروغ می‌گویند و با نفاق دارند کار خودشان را پیش می‌برند.
امیدواریم که ان‌شاءالله مردم دنیا، در این حوادث گوناگون، حقایق را بیشتر درک کنند، هم اسلام را بهتر بشناسند، هم غرب را درست بشناسند. و ما مطمئنّیم که این تمدّن غربی، این بار کج، به منزل نخواهد رسید، ادامه و تداومی نخواهد داشت و ان‌شاءالله فرهنگ حق و منطق درست اسلام بر همه‌ اینها فائق خواهد شد؛ آن روز ان‌شاءالله دیر نخواهد بود.