به بهانه روز بزرگداشت سید جمال الدین اسدآبادی
سلسلهجنبان نهضتهای اصلاحی صد سال اخیر
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد... او مطرحکننده، به وجودآورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمیشود دست کم گرفت و سید جمال را نمیشود باکس دیگری مقایسه کرد...»
این جملات بخشی از گفتوگویی با مقام معظم رهبری در مورد سید جمال الدین اسدآبادی است که در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر گردید. ایشان در ادامه درباره نقش سید جمال در تاریخ مبارزات جهان اسلام گفتند:
«... در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سید جمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناختهشده نبود...»
برای بیداری مسلمانان، جهان را زیر پا گذارد
استاد شهید مرتضی مطهری نیز در سخنرانی ایراد نشده خود که بعدها به صورت کتاب و تحت عنوان «نهضتهای صدساله اخیر» انتشار یافت، این نکات را تایید نموده و نوشته است:
«...بدون تردید سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی صد ساله اخیر، سیدجمالالدین اسدآبادی است. او بود كه بیدارسازی را در كشورهای اسلامی آغاز كرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقعبینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چارهجویی را نشان داد. با اینكه درباره سیدجمال فراوان گفته و نوشته میشود، ولی راجع به تِز اصلاحی او كمتر سخن میرود و یا من كمتر دیده و شنیدهام. به هر حال خوب است بدانیم كه سیدجمال درد جامعه اسلامی را چه تشخیص میداده و راه چاره را چه میدانسته است و چه راههایی برای وصول به هدفهای اصلاحی خویش انتخاب میكرده است؟»
استاد مطهری ادامه داده است:
«...نهضت سیدجمال، هم فكری بود و هم اجتماعی. او میخواست رستاخیزی هم در اندیشه مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها. او در یك شهر و یك كشور و حتی در یك قاره توقف نكرد؛ هرچند وقتی در یك كشور به سر میبرد. آسیا و اروپا و آفریقا را زیر پا گذاشت. در هر كشور با گروههای مختلف در تماس بود. همچنانكه نوشتهاند در برخی كشورهای اسلامی عملاً وارد ارتش شد، برای اینكه در دل سپاهیان نفوذ نماید. مسافرت سید به كشورهای مختلف اسلامی و بازدید آنها از نزدیك سبب شد كه آن كشورها را از نزدیك بشناسد و ماهیت جریانها و شخصیتهای این كشورها را به دست آورد، همچنانكه جهانپیماییاش و مخصوصاً توقف نسبتاً طولانیش در كشورهای غربی او را به آنچه در جهان پیشرفته میگذشت و به ماهیت تمدن اروپا و نیت سردمداران آن تمدن آشنا ساخت. سیدجمال در نتیجه تحرك و پویایی، همزمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای كشورهای اسلامی كه داعیه علاج آنها را داشت، دقیقاً آشنا شد.»
استعمار؛ مهمترین درد جوامع اسلامی
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای نیز در همان گفتوگوی خود بر این جهاد و حرکت بینالمللی سید جمال تاکید نموده و به شناساندن استعمار برای ملل مختلف اشاره کرده و فرمودند:
«... او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلاً در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما میدانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود. چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلاً شناختهشده نبود و سید جمال اولین کسی بود که آن را شناساند. اینها را نمیشود دست کم گرفت. مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابلمقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حولوحوش کار سید جمال حرکت کردند نیست.»
شهید مطهری که در همان سخنرانی که برای مراسمی در مهرماه 1357 و در اوج نهضت حضرت امام تنظیم کرده بود، درباره ماهیت حرکت سید جمال الدین اسدآبادی گفت:
«...سیدجمال مهمترین و مزمنترین درد جامعه اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه كرد. آخر كار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او برای مبارزه با این دو عامل فلجكننده، آگاهی سیاسی و شركت فعالانه مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجد و عظمت از دسترفته مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان كه شایسته آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در كالبد نیمهمرده مسلمانان، فوری و حیاتی میدانست. بدعتزدایی و خرافهشویی را هم شرط آن بازگشت میشمرد. اتحاد اسلام را تبلیغ میكرد، دستهای مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاقافكنیهای مذهبی و غیرمذهبی میدید و رو میكرد...»
سید جمال الدین پس از شناخت دردهای جامعه اسلامی در کشورهای مختلف، تنها راه را مبارزهای مستمر و خستگیناپذیر با استبداد و استعمار دانست که از طریق آگاه ساختن مردم و تجهیز به علوم و فنون جدید محقق خواهد شد. اما سؤال مهمتر در اینجا مطرح میشود که متولیان و رهبران و هدایتگران این مبارزه چه کسانی هستند و کدام تفکر و اندیشه بایستی دستمایه و تئوری این مبارزه را به وجود آورد؟
استاد شهید مرتضی مطهری پاسخ این سؤالات را با طرح پرسشهایی، بدین گونه مطرح ساخته است:
«...این مبارزه را چه كسی باید انجام دهد؟ مردم. مردم را چگونه باید وارد میدان مبارزه كرد؟ آیا از این راه كه به حقوق پامال شدهشان آگاه گردند؟ بدون شك این كار لازم است اما كافی نیست. پس چه باید كرد؟ كار اساسی این است كه مردم ایمان پیدا كنند كه مبارزه سیاسی یك وظیفه شرعی و مذهبی است. تنها در این صورت است كه تا رسیدن به هدف از پای نخواهند نشست. مردم در غفلتند كه از نظر اسلام، سیاست از دین و دین از سیاست جدا نیست. پس همبستگی دین و سیاست را باید به مردم تفهیم كرد. اعلام همبستگی دین و سیاست و اعلام ضرورت شرعی آگاهی سیاسی برای فرد مسلمان و ضرورت دخالت او در سرنوشت سیاسی كشور خودش و جامعه اسلامی یكی از طرحهای سید برای چارهجویی دردهای موجود بود. خودِ سید عملاً با مستبدان زمان درگیری داشت، مریدان خود را به مبارزه تحریك میكرد، تا آنجا كه قتل ناصرالدین شاه به تحریك او منتسب شد....»1
رهبران مبارزه با استعمار در میان روحانیت
سید جمال الدین اسدآبادی به دلیل مطالعه عمیق و عملی برروی جوامع اسلامی به این نتیجه رسیده بود که روحانیت پیرو مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) برخلاف روحانیون سایر مذاهب اسلامی، همواره در طول تاریخ یک نهاد مستقل و یک قدرت ملی به شمار آمده که همیشه در کنار مردم و برعلیه حکمرانان خودکامه و ضد دین عمل نموده است. از همین روی سید جمال که خود یک روحانی آگاه و بصیر به شمار میآمد، روحانیون را بهترین پایگاه برای مبارزه با استبداد و استعمار تشخیص داد و به سراغ طبقه علماء و روحانیون رفت. نامههای متعددی برای علمای شهرهای مختلف نوشت و آنها را نسبت به اوضاع اسفبار جوامع اسلامی آگاهی داد که از جمله آن نامهها و مکاتبات با میرزای شیرازی بود.
روش سید جمال در تعامل با سایر روحانیون، تاثیر فراوانی در جنبشهای اصلاحی یکصد سال اخیر ایران داشت. چه در نهضت تنباکو که منحصرا توسط علما صورت گرفت و چه در نهضت عدالتخانه که بعدا به مشروطه منجر گشت و به رهبری و تایید علما و روحانیون صورت گرفت.
مرحوم محیط طباطبایی در کتاب «نقش سید جمال الدین در بیداری مشرق زمین» به تایید تاریخی نظر سید جمال الدین برای رهبری جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران توسط روحانیون و علما اشاره داشته و نوشته است:
«...در روزی که علمای بزرگ تهران و عتبات در صدر نهضت مشروطه قرار گرفته بودند، معلوم شد حسن ظن و حدس صائب سید جمال الدین درباره عنصر مشروطه ساز ایران به خطا نرفته بود و از حرکت تمّرد تنباکو تا مهاجرت به قم و پشتیبانی علما از مشروطهخواهان در برابر کودتای باغشاه، همه جا روح او راهنمای کسانی بود که هر یک در مقام مقتدی الانامی قرار دارند...»2
مبارزهای مکتبی به عنوان تکلیف شرعی
بدین ترتیب، پس از بررسی زمینههای تاریخی و اجتماعی جوامع اسلامی و نتایجی که سید جمال الدین اسدآبادی از آنها گرفت و راهی را که برای شعلهور ساختن مبارزه در این جوامع پیش گرفت، به این نتیجه رسید که مبارزهای مکتبی بهگونهای که به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی تلقی شود، تنها راه مبارزه عمیق و سازشناپذیر و نتیجهبخش در کشورهای اسلامی است و طبیعی است کسانی میتوانند آن وظیفه و تکلیف را بردوش مردم بگذارند که در زمره رهبران دینی جامعه باشند. یعنی تنها علما و مراجع دینی و روحانیون قادر به هدایت و رهبری چنان مبارزه و نهضتی خواهند بود.
این همان تجربهای است که در طول تاریخ معاصر این سرزمین اتفاق افتاد و تنها تجربه موفق ضداستعماری و ضداستبدادی است که در طول این تاریخ تحت عنوان انقلاب اسلامی به رهبری فقیهی مبارز و نستوه به نام امام خمینی (رحمه الله علیه) به موفقیت انجامید.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای طی بیاناتی در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر سال 1387 درباره روزگاری که سید جمال فعالیتهای گستردهای را برای روشنگری جهان اسلام انجام داد، فرمودند:
«...روزی بود که امت اسلام امیدی به آینده نداشت؛ متفکران جهان اسلام مینشستند و برای روز سیاه مسلمانان مرثیهسرائی میکردند. آثار ادبی مسلمانان برجسته و پیشرو امثال سید جمالالدین را در صد سال گذشته ببینید؛ نخبگانی از دنیای اسلام که دلهایشان بیدار شده بود، وضع مسلمانها را میدیدند و حقیقتاً برای مسلمانها مرثیهسرایی میکردند...»
________________________________
1- مرتضی مطهری- نهضتهای صد سال اخیر- انتشارات صدرا 2- همان