حقیقت رضا و تسلیم (پرسش و پاسخ)
پرسش:
مفهوم رضا و تسلیم در چه صورتی میتواند یک خلق بد و ضدا رزش تلقی شود و آثار منفی و ضد تکاملی داشته باشد؟
پاسخ:
اصل رضا و تسلیم
یکی از مفاهیم اخلاقی و مذهبی که در اصل آن نمیتوان تردید کرد، مفهوم رضا و تسلیم است. در سه چهار آیه از قرآن کریم راجع به مؤمنین تعبیر این است که بنده مؤمن از خدا راضی است و خدا نیز از او راضی میباشد «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیهًْ مرضیهًْ» ای نفس مطمئن (غیرمضطرب)! بازگردد به سوی پروردگارت در حالی که تو از او راضی هستی و او از تو راضی است.(فجر، 30-27) راجع به تسلیم هم این آیه آمده است «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد» کار خود را به خدا تسلیم و تفویض میکنم و او بینای به بندگان است.(غافر-44)
دوگانه مفهوم رضا و تسلیم
مفهوم رضا و تسلیم اگر درست مورد تفسیر و تبیین قرار نگیرد به جای اینکه یک خلق ارزشی و خوب به حساب آید، یک خلق بد و ضد ارزش خواهد بود و آثار سوء و سلبی و ضد تکاملی نیز به همراه خواهد داشت. به طور کلی هر خلقی که انسان را از حرکت و پویایی بازدارد و راکد کند، بد و ضد ارزش است و عامل انحطاط به حساب میآید، و بالعکس هر خلق و صفتی که در انسان ایجاد تحرک و تلاش و پویایی بیشتر کند، عامل ترقی و پیشرفت و تکامل تلقی میشود. همیشه خیرها و مصلحتها از منشأ نارضایتیها شروع میشود و افرادی که از وضع موجود و جامعه خودشان ناراضی بودهاند، با انجام فعالیتها و تلاشها و حرکتهای اصلاحی توانستهاند اوضاع خود را سامان داده و اصلاح نمایند. حتی خود نهضتهای انبیاء و اولیای الهی براساس نارضایتی از وضع موجود جامعه خود بوده است. قرآن کریم از زبان حضرت شعیب میفرماید: «ان ارید الاصلاح ما استطعت» فقط میخواهم تا جایی که بتوانم اصلاحتان کنم.(هود-88)
دعا و اصل رضا
وقتی که ما دعا میکنیم و از خدای متعال مطالباتی را داریم، بهطور مسلم نارضایتی خود را به نوعی در این خواستههای خود به خداوند اعلام میداریم. مثلا در دعا وسعت رزق و روزی و طول عمر باعزت و عافیت و صحت برای خود و فرزندان میخواهیم. آیا خود این خواستهها در مقام دعا برخلاف اصل رضا نیست؟ زیرا بیان این خواستهها و مطالبات در واقع نوعی اعلام نارضایتی از وضع موجودمان است که آنچه را داریم از آن راضی نیستیم و این برخلاف آن خلق رضا و تسلیم است.
برخی تکالیف اسلامی و اصل رضا
بسیاری از اقداماتی که شرعاً واجب است و جزو تکالیف اسلامی است آیا میتواند مصداق رضا و تسلیم باشد. مثلا اگر ما یا فرزندانمان مریض شدیم به خصوص اگر مرض خطرناکی هم باشد در اینجا شرعاً معالجه کردن بر ما واجب است و این تکلیف وجوبی هم هست. اگر این کار را نکنیم مسئول جان خود و فرزندانمان هستیم. آیا این کار برخلاف اصل رضا و تسلیم است؟ آیا رضا و تسلیم اقتضاء میکند که تسلیم بیماری شویم و به آن رضایت دهیم؟ پس این تکلیف شرعی برای رفع بیماری چیست؟
اجتماع مردم در رضا و سخط
امام علی(ع) در خطبه 199 نهجالبلاغه میفرماید: «ایها الناس انما یجمع الناس الرضا و السخط» ای مردم! مردم را فقط خشنودی و رضا و ناخشنودی و غضب یکجا جمع میکند. یعنی افرادی که همه مثل هم از یک جریانهایی راضی هستند و مثل هم از یک جریانهایی ناراضی هستند. اینها در نزد خدا یک گروه را تشکیل میدهند. این چیزی که ما اسمش را هممسلکی، همفکری و هماندیشی و هماحساسی میگذاریم. بعد امام علی(ع)میفرماید: ناقه ثمود را یک نفر کشت ولی خدا تمام قوم را عذاب کرد، چون تمام قوم راضی بودند به عمل او و قرآن هم میفرماید: فعقروها و نفرمود: فعقرها یعنی فعل را به جمع نسبت میدهد. با اینکه مرتکب این کار یک نفر بوده است!
پاسخ اشکالات: ما در اسلام هرگز رضایت به این معنا نداریم که بشر تکلیفی نداشته باشد جز رضایت مطلق که این عمل با تکلیف و اعمال انسان ناسازگار است و در تعارض قرار دارد. جریان ما از آن جهت که منتسب به خداست باید مورد رضایت باشد و انسان از خدا در هر حال باید راضی باشد. و این رضایت از خدا منافات ندارد با این که از انسانها و کارهای آنان و از خودش ناراضی باشد.
تسلیم و رضای فکری و قلبی
رضا و تسلیم فکری معنایش این است که فکر انسان درباره نظام عالم هستی خوشبینانه باشد. به این معنا که هرچیزی را که خدا آفریده احسن است: «الذی احسن کل شئ خلقه»(سجده-7) همچنین هر موجودی را بعد از خلقت به سوی آنچه لازمه آفرینشش بوده هدایت کرده است «ربنا الذی اعطی کل شئ خلقه ثم هدی»(طه-50) اما رضا و تسلیم قلبی به این معناست که همان رضا و تسلیم فکری و معرفتی به قلب انسان تسری پیدا کند و انسان قلباً هم رضا و تسلیم در برابر ذات پروردگار عالم داشته باشد. این مقام رضا و تسلیم از رضای فکری بالاتر است چون تابع عشق و جذبه و محبت است و این هم برای سالکین درجه اول است.