«اميـــنالله» عالیترین و معتبرترین زیارتنامه
استاد شهيد مطهرى
در ميان زياراتى كه ما براى ائمه داريم، زيارت امينالله شايد- و بعيد هم نيست- معتبرترين زيارات باشد، هم از نظر سند (يعنى به اصطلاح خيلى پدر و مادردار است و سند قطعى دارد كه به ائمه مىرسد و چيزى نيست كه مثلًا بگوييد در يك كتابى نوشته شده) و هم از نظر مضمون كه از اين نظر هم جزو عالىترين زيارات است و شايد عالىترين زيارات باشد.
زيارت كوتاهى است و در كتاب مفاتيح و غيره جزو زيارات اميرالمؤمنين(ع) نقل شده و جزو زيارات مطلقه است؛ يعنى زيارت مخصوصه نيست كه مربوط به يك روز معين يا ايام خاص باشد، در هر وقت مىشود اميرالمؤمنين را با آن زيارت كرد و از مختصات اميرالمؤمنين هم نيست، هر امامى را با اين زيارت مىتوان زيارت كرد، با اين تفاوت كه آن يك كلمه «السّلام عليك يا اميرالمؤمنين» در زيارت غير اميرالمؤمنين برداشته مىشود [و بهجاى آن، عبارت مناسب گذاشته مىشود.]
بعد از آن چند جمله مختصر كه سلام و اظهار ارادت به امام و شهادت به اين است كه من شهادت مىدهم كه تو در راه خدا آن جهادى را كه شايسته و لازم بوده انجام دادى و خلاصه من گواهى مىدهم كه تو وظيفه خودت را آنچنانکه بايد انجام دادى.
سيزده جمله دارد كه اين سيزده جمله دعاست؛ يعنى بعد از اينكه امام را زيارت میكنيم، در حضور و در مشهد امام از خداى متعال اين چيزها را مىخواهيم.
شاهد من، دو جمله- از سيزده جمله این دعاست- که مىخوانيم:
فاجْعَلْ نَفْسى... مُحِبَّهْ لِصَفْوَه اوْلِيائِكَ، مَحْبوبَهْ فى ارْضِكَ وَ سَمائِكَ، خدايا من مىخواهم هم محبّ باشم هم محبوب؛ هم دوست بدارم، هم مرا دوست بدارند.
اما چه كسى را دوست بدارم؟
- «مُحِبَّهْ لِصَفْوَهْ اوْلِيائِكَ»: دوستدار آن برگزيدگانِ از اولياى تو باشم، خُلَّص اولياى تو.
محبت خُلَّص اولياست كه مثل مغناطيس، انسان را میکشد. اين غير از مسئله تفكر و محاسبه نفس است.
اينها يك كارهاى فكرى است و البته لازم هم هست [اما تأثير محبت اوليا به مراتب بيشتر است.]
اگر انسان بخواهد فقط با تكيه به تفكر و تذكر و محاسبه نفس و مراقبه و غيره، اخلاق سوء را يك يك با سرانگشت فكر و حساب از خود بزدايد و خود را اصلاح ننمايد، البته عملى است اما مثل- این- است كه انسان بخواهد برادههاى آهن را يك يك جمع كند.
ولى اگر انسان اين توفيق را پيدا كند كه- فرد -كاملى پيدا بشود و او شيفته آن كامل گردد، مىبيند كارى كه او در ظرف چند سال انجام مىداد، اين در ظرف يك روز انجام مىدهد:
- «مَحْبوبَهْ فى ارْضِكَ وَ سَمائِكَ»؛ خودم نيز، هم در زمين، محبوب باشم و هم در آسمان؛ در زمين محبوب باشم [به اينكه] مردم مرا دوست داشته باشند.
اين از قدس و تقوا نيست كه من جورى باشم كه مردم مرا دشمن داشته باشند. روش ملامتيان از متصوّفه چنين بود. يك فرقه از فِرَق متصوّفه به نام «ملامتیه» يا «ملامتيان» معروفند.
راهى كه اينها براى جهاد با نفس به خيال خودشان انتخاب كرده بودند، اين بود كه كارى بكنند كه مردم از اينها تنفر داشته باشند و به اينها ظنّ بد ببرند.
نه، مَحْبوبَةً فى ارْضِكَ وَ سَمائِكَ: خدايا كارى بكن كه در زمين (يعنى پيش خلق تو) و در آسمان محبوب باشم، هر دو جا (اگر انسان در زمين محبوب باشد و در آسمان ملعون كه ديگر خيلى بد مىشود، مىشود يك آدم رياكار و متظاهر)، با حقيقت باشم كه تو مرا دوست داشته باشى و حقيقت داشتن من را مردم هم بشناسند كه مردم نيز مرا دوست داشته باشند.
* تعليم و تربيت در اسلام، ج22،
ص: 941-937-
با تلخیص و ویرایش جزئی