kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۱۵۱
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۶
نگاهی به سریال «درس‌های شیمی»

فمینیست شیمیدانی که آشپز شد!

 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
در حال حاضر، رقابت بسیار شدیدی بین شبکه‌های مختلفِ جدید اینترنتی، در آمریکا برقرار است و هر چند که شبکه نتفلیکس در صدر این رقابت، گوی سبقت و برنامه سازی را از بقیه رقیبانش ربوده است، ولی بقیه شبکه‌ها در این میان سعی می‌کنند تا با ساخت فیلم‌ها و سریال‌های جدید و متنوع، جایگاه خود را بین مخاطبین، در حد و اندازه خود، پیدا کنند.
شبکه اپل‌تی‌وی، یکی از این شبکه‌هاست و با اینکه تنها چهار سال است شروع به کار کرده، توانسته تا حدودی با ساخته‌های پر ستاره‌ای مانند سریال‌های «دفاع از جیکوب»، «دیدن» و «برنامه صبح‌گاهی»، بخشی از مخاطبین را پای برنامه‌های خود بنشاند.
البته اپل‌تی‌وی در اوایل شروع فعالیتش، حقوق بین‌المللی پخش سریال «تهران» را در خارج از اسرائیل خریداری کرد. در سریال «تهران» هیچ ستاره ‌هالیوودی بازی نمی‌کند و تمام عوامل آن اسرائیلی هستند. موضوع این سریال جنگ بین نیروهای اطلاعاتی اسرائیل و سپاه پاسداران ایران است. 
جالب است که این سریال با وجود پرداخت ضعیف و محتوای پر از اشکالش، بدون اینکه مخاطبین استقبالی از آن بکنند، به فصل سوم رسیده است و به عنوان تنها سریال اپل تی وی که همچنان ساختش بدون استقبال مخاطبین ادامه دارد، معروف است.
سریال «درس‌های شیمی» ساخته «لی آیزنبرگ» محصول سال 2023 شبکه اپل تی وی آمریکاست. این سریال با اقتباس از کتابی با همین نام نوشته «بانی گرموس» ساخته شده است و در مورد وضعیت زنان فمینیست، در دهه پنجاه آمریکا است.
داستان شیمیدانی در برنامه آشپزی
داستان سریال «درس‌های شیمی»، درباره زنی به نام «الیزابت زات» است که تکنیسین آزمایشگاه است و آروز دارد روزی به عنوان یک شیمی دان شناخته شود. 
الیزابت که در دوران دانشجویی دقیقا چند قدم مانده به گرفتن دکترای شیمی، به خاطر مقابله با تجاوز استادش از دانشگاه اخراج می‌شود، کار خود را در آزمایشگاهی به عنوان یک تکنیسین شروع می‌کند.
بعد از مدتی در آزمایشگاه، او با استاد نابغه‌ای به نام «کلوین ایوانز» آشنا می‌شود. کلوین که در پرورشگاه و تحت شرایط سختی بزرگ شده است، کم‌کم به الیزابت علاقه‌مند می‌شود و در نهایت با او همخانه می‌شود. در یک روز عادی که کلوین سگشان را برای پیاده‌روی بیرون برده بود، تصادفی باعث مرگ کلوین می‌شود و همین نقطه شروع مشکلات بی‌پایان الیزابت است، مخصوصا که الیزابت کمی بعد می‌فهمد باردار است....
الیزابت بعد از کش و قوس‌های بسیار زیاد، موفق می‌شود با کمک همسایه سیاه پوست خود، دخترش را بزرگ کند و به صورت کاملا اتفاقی در یک برنامه آشپزی به عنوان یک آشپز استخدام می‌شود... برنامه الیزابت به خاطر متفاوت بودن و استفاده او از واژه‌های تخصصی شیمی، خیلی سریع معروف می‌شود و در نهایت الیزابت موفق می‌شود پس از سختی‌های بسیار، به شغل اصلی خود یعنی شیمی بپردازد و در این بین هم دختر الیزابت، راز زندگی پدرش در پرورشگاه را کشف و خانواده واقعی او را پیدا می‌کند.
دهه پنجاه فانتزی
سریال درس‌های شیمی، با اقتباس از یکی از کتاب‌های فمینیستی چند سال اخیر ساخته شده است و هر چند که تغییرات زیادی در داستان اتفاق افتاده ولی در کل می‌توان گفت که این سریال‌، اقتباس قابل قبولی از کتابش است.
البته در کتاب الیزابت، نه تنها به عنوان زنی که به ازدواج و بچه دار شدن علاقه‌مند نیست معرفی می‌شود که تقاضای ازدواج کلوین را هم رد می‌کند ولی این اتفاق در سریال طوری می‌افتد که گویی کلوین فرصتی برای بیان پیشنهادش نداشته است... این تغییر کاملا منطقی است چرا که زنان آمریکایی از این تیپ اروپایی بازی‌ها که در آن زن حاضر به ازدواج با مرد مورد اعتماد و مورد علاقه‌اش نیست، خوششان نمی‌آید و تنها دلیل منطقی برای عدم ازدواج این دو باید نداشتن فرصت کلوین، برای خواستگاری عنوان شود تا مخاطب آمریکایی سریال را پس نزند.
در آمریکا بر خلاف اروپا، زنان به شدت علاقه‌مند به ازدواج و بچه‌دار شدن هستند و به خاطر همین هم انجمن‌های بسیاری در این کشور فعالیت می‌کند که در آن زنانی که خود را فمینیست خانواده معرفی می‌کنند، فعالیت دارند! جدای از اینکه چیزی به عنوان فمینیست و خانواده به معنای واقعی کلمه در کنار هم جای نمی‌گیرند، باید این نکته را در نظر گرفت که تفاوت‌های زنان در آمریکا و کشورهای اروپای غربی، در آثار فرهنگی‌شان کاملا مشخص است و معمولا ورژن آمریکایی زنان فمینیست، به شدت به داشتن خانواده و فرزند اهمیت می‌دهند.
در سریال درس‌های شیمی، مخاطبین می‌بینند که شخصیت الیزابت، به هیچ وجه شباهتی به زنان هم سن و سالش ندارد و به شدت به دنبال استقلال مالی و شخصیتی است و به خاطر گذشته خانوادگی سختی که داشته، هیچ اعتمادی به مردان ندارد. 
در ادامه‌، با حذف خود به خودی شخصیت مرد، در حالی که وظیفه اصلی‌اش که از نظر فمینیست‌ها تولید مثل است را انجام داده، داستان وارد فاز دیگری می‌شود و الیزابت که دیگر حامله است، چند باری برای سقط خود به خودی تلاش می‌کند که موفق نمی‌شود و بعد از آن سعی می‌کند به راه خود به همراه دخترش ادامه بدهد.
در سال‌های اخیر کلیشه زن فمینیستی که در خارج از رابطه زناشویی حامله شده است و به تنهائی می‌خواهد فرزندش را که حتما هم دختر است، بزرگ کند، بسیار متداول شده است.
در این سریال هم از همین نسخه پیروی شده و زن ماجرا در نهایت موفق می‌شود نه تنها مشکلات را کنار بزند که دیدگاه مردم را هم نسبت به وضعیت خودش و فرزندش عوض کند.
این مسئله با توجه به اینکه زمان داستان سریال، به دهه پنجاه و قبل از شروع انقلاب جنسی در آمریکا می‌رسد، قابل توجه است چرا که در آن زمان و حتی مدت‌ها بعد از آن، مسئله بچه‌ای که پدر مشخصی ندارد و از فامیل مادرش استفاده می‌کند، به شدت از نظر جامعه غیرقابل پذیرش بوده است و مدت‌ها طول کشید تا وضعیت به زمان حال برسد و بچه‌های حرامزاده در جامعه‌ای مانند آمریکا، قابل قبول باشند... به خاطر همین هم این نوع نگاه سازنده کاملا فانتزی است و باعث شده تا اثرش بیشتر شبیه یک دروغ پر رنگ لعاب باشد تا واقعیتی که در آن دوره رواج داشته است.
از طرف دیگر در سریال «درس‌های شیمی»، انتخاب هنرپیشه‌ای مانند «بری لارسون» که برنده اسکار است و در چند سال اخیر، به عنوان کاپیتان مارول و یک فمینیست دو آتشه شناخته می‌شود، جالب توجه است و همین انتخاب باعث شد تا مخاطبین زیادی به خاطر این هنرپیشه، پای روایت درس‌های شیمی بنشینند.
نژادپرستی لطیف!
یکی از دروغ‌های بزرگ در سریال درس‌های شیمی، در نشان دادن رابطه بسیار دوستانه و صمیمانه سیاه‌پوستان و سفید‌پوستان در این سریال است.
البته که در کتاب هرگز چنین چیزی وجود ندارد و کاملا مشخص است که اپل تی وی سعی کرده تا در حرکتی دستوری، با اضافه کردن این دوستی غیر واقعی، طبق دستورالعمل چند سال اخیر، تاریخ را به شکلی که می‌خواهد سانسور کند.
در ابتدای ماجرا اینکه یک سفید‌پوست نابغه مانند کلوین ایوانز، در محله‌ای سیاه‌پوست خانه بخرد به شدت غیرواقعی است، چرا که سفید‌پوستان ثروتمند، با ‌شأن اجتماعی بالا هرگز، حتی به محله‌های سیاه‌پوستان رفت و آمد هم نمی‌کردند چه برسد به خانه خریدن! در ضمن در سریال سعی کرده‌اند سیاه‌پوستان این محله خیالی را جزو دسته سیاه‌پوستان رده بالا و متمول نشان بدهند که این هم دروغ بزرگی است چرا که هرگز چیزی به عنوان محله سیاه پوستان ثروتمند در دهه 50 در آمریکا وجود نداشته است. البته چنین چیزی حتی همین حالا هم وجود ندارد چه برسد به آن زمان، چرا که معمولا سیاه‌پوستان جزو افراد فقیر در جامعه آمریکا محسوب می‌شوند و افراد موفق در بین‌شان هم از محله‌های سیاه‌پوستان می‌روند و در آنجا نمی‌مانند....
در سریال «درس‌های شیمی»، مخاطبین می‌بینند که زن سیاه‌پوست و همسایه کلوین، برای یک دعوای بی‌سر و ته، سر احداث بزرگراه با شهرداری، سال‌ها مبارزه می‌کند و در نهایت به خاطر باختش ناراحت است. حال این سؤال به وجود می‌آید که آیا واقعا در دهه 50 که اوج تبعیض‌ها، در آمریکا علیه سیاه‌پوستان وجود داشت، می‌شود دغدغه یک زن سیاه‌پوست، احداث یا عدم احداث یک بزرگراه باشد؟!
دروغ‌های سریال به قدری در مورد زندگی سیاه‌پوستان بزرگ است که مخاطبین از همان ابتدای ماجرا با فضائی تخیلی مواجه می‌شوند که در آن سیاه‌پوستان بر خلاف واقعیت، در بهشتی کنار فرشتگان سفید پوست زندگی می‌کنند و سال‌ها خونریزی و مبارزه سیاه‌پوستان بر علیه تبعیض‌های نژادی در آمریکا هم به صورت جوکی بی‌سر و ته در می‌آید!
شبیه شبکه‌های دیگر
در سریال «درس‌های شیمی»، مخاطبین می‌بینند که به تقلید از دیگر ساخته‌های این روزهای‌هالیوود، روی مسائلی مانند تجاوز و آزار زنان در دانشگاه، محیط کار یا... مانورهای زیادی داده می‌شود و رسما شخصیت الیزابت، قربانی جنسیتش می‌شود. او گاهی با این نگاه می‌جنگد و گاهی هم تسلیم این دیدگاه می‌شود.
از طرف دیگر در سریال، روی شخصیت فرعی برادر الیزابت که متعلق به گذشته‌های اوست و به خاطر همجنس‌گرایی‌اش از طرف پدرشان طرد می‌شود و در نهایت خودکشی می‌کند، مانورهای زیادی داده می‌شود و خشونت پدر خانواده علیه این پسر به شکل اغراق شده‌ای که در کتاب وجود ندارد، نشان داده می‌شود. 
شبکه اپل تی وی در طول مدت فعالیت چهار ساله خود با توجه به ساخته‌هایش، مشخص است که هم دوست دارد با استفاده از به کار گرفتن چهره‌های معروف در ساخته‌هایش، سریع‌تر دیده شود و توجه مخاطبین را به سمت ساخته‌های خود جلب کند و هم می‌خواهد مانند شبکه‌ای مثل نتفلیکس، از سیاست‌های روز در ساخته‌هایش بهره بگیرد و جایگاه خود را در بین شبکه‌های اینترنتی پیدا کند.