به جای گفت و شنود
زیر برق شمشیرهای تیز و خونریز...
امروز با سالروز شهادت امام علیالنقی (امامهادی) علیهالسلام همزمان است، حضرت ایشان با شش تن از خلفای خونریز و ستمگر بنیعباس همزمان بودند و در طول عمر ۴۲ ساله خود نقش بسیار برجسته و ماندگاری در گسترش اسلام نابمحمدی(ص) و ترویج مکتب تشیع داشتهاند. ستون گفت و شنود امروز را به بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره آن حضرت اختصاص میدهیم.
«در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله کوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی بهدست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنیعباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل، روزبهروز وسعت پیدا کرد، قویتر شد.
حضرت هادی (علیهالسّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند، آن جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی میکردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را -با ترکهای خودمان، ترکهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود- که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمیشناختند و از اسلام سر در نمیآوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم میشدند و با عربها -مردم بغداد- اختلاف پیدا کردند.
در همین شهر سامرا عده قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان
امام هادی (علیهالسّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام -با نامهنگاری و...- برساند. این شبکههای شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبهروز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی همه این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علیرغم آنها انجام داده است.
ائمه ما در طول این دویستوپنجاه سال امامت -از روز رحلت نبی مکرم اسلام (صلّیاللهعلیهوآله) تا روز وفات حضرت عسکری، دویستوپنجاه سال است- خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم، مظلومیتشان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است، اما این مظلومها غلبه کردند... اگر اسلام انسانهای کمربسته نداشت، نمیتوانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی بهوجود بیاید، باید
یواش یواش از بین میرفت. اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین میرفت، تمام میشد و اصلاً هیچ چیزش نمیماند، اگر هم میماند، از معارف چیزی باقی نمیماند، مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلیشان تقریباً هیچچیز باقی نمانده است».