نیکوکاران دریـادل در قـرآن
مسعود خرسندی
مؤمنان به آخرت، مردمانی دریادل هستند که چون کشتزارهای گندم سرشار از برکات برای همگانند و مردمان بر سر سفرهشان مهمان هستند. آنان همانگونه که در برابر خدا به نماز میایستند و بندگی را در بهترین جلوههای نیایش و پرستش به نمایش میگذارند، همچنین با انفاق، صدقات مالی، عفو، گذشت، احسان، اطعام، تواضع بهترین سطح اکرام اجتماعی را در حق همگان، در جایگاه «امت وسط» و «قوامین بالقسط و شهداء لله» به ظهور میرسانند؛ از همین رو بهترین مردمان در حق همگان حتی محیط زیست، مؤمنان به خدا و آخرت و نمازگزاران خاضع و خاشع هستند که در قرآن به عنوان ابرار شناخته میشوند.
مؤمنان حقیقی کسانیاند که به خدا و روز آخرت و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران ایمان دارند؛ بنابراین، در ساحت ارتباط اجتماعی با دیگران، هرگز اهانتی به کتب آسمانی چون زبور، تورات، انجیل، صحف ابراهیم(ع) نمیکنند و هیچ فرقی درباره نبوت پیامبران قائل نیستند و به آنان ایمان دارند و همانگونه که به پیامبر اکرم(ص) ایمان دارند، سایر پیامبران را نیز پیامبرانی الهی میدانند و به آنان احترام میگذارند و تکریم میکنند و مقامشان را پاس میدارند.
همچنین مؤمنان حقیقی چون به آخرت ایمان دارند، بر اساس آموزههای وحیانی هرگز دنیا را بر آخرت ترجیح نمیدهند، بلکه آخرت را بر دنیا برمیگزیند.
بنابراین، برای نعمتهای دنیوی و زینتهای زندگی آن از جمله مال و فرزند و ثروت و قدرت، ارزشی ذاتی قائل نیستند و آنها را صرفا وسیلهای برای کمالیابی میدانند و اگر حسنات دنیوی را میخواهند از آن برای رسیدن به حسنات اخروی استفاده میکنند؛ یعنی آنها را باقیات صالحات آخرتی قرار میدهند. از همین رو به امور زندگی دنیوی به عنوان ابزار آخرت مینگرند و برای آن در همین حد و اندازه ارزش قائل هستند.
بنابراین، هیچ طمع و حرص نسبت به زینتهای زندگی دنیوی ندارند و بسادگی آن را برای آخرت فدا میکنند. اینگونه است که مال و جان خویش را برای آخرت میدهند تا رضایت خدا را بجویند و به مقام تقرب و قرب الهی برسند. اینگونه است که مؤمنان حقیقی «هلوع» (حریص) نیستند(معارج، آیات 19 تا 35) و همه چیز از جان و مال خویش را برای خدا و در راهش میدهند، بلکه در مقام مظهریت و خلافت الهی، مسئولیتهایی را در قبال دیگران به عهده میگیرند و به یاری دیگران میروند. آنان دریادلانی هستند که همه آلودگیهای خلقی را میگیرند و تصفیه میکنند و به همگان بخشش بیحساب میکنند و فروتنانه به دیگران میبخشند.(بقره، آیه 177)
ویژگیهای مؤمنان دریادل
خدا در قرآن، در سوره بقره آیه 177 و معارج، آیات 19 تا 35 به دریادلی مؤمنان نمازگزار اشاره دارد و صفات و ویژگیهای آنان را در ساحت اجتماعی مورد تاکید و توجه قرار داده که برخی از آنها عبارتند از:
1. انفاقات و صدقات مستحب: مؤمنان و معتقدان به خدا و غیب آخرت، به عنوان «ابرار» همان گونه که بر اقامه نماز در اوقات پنجگانه محافظت دارند(همان؛ بقره، آیه 2؛ معارج، آیه 34) اهل انفاق به دیگران هستند؛ یعنی هر چیزی که خدا به آنان هبه کرده و تفضل نموده را به گونهای مورد استفاده قرار میدهند تا دیگران نیز از آن بهرهمند شوند. آنان از مالی که خدا به آنان بخشیده، صادقانه به عنوان نمادی از صداقت و راستی در ایمان، به دیگران میبخشند و انفاق میکنند. از همین رو خدا آنان را به عنوان نیکوکارانی معرفی میکند که از مال خود به خویشان، درراه ماندگان، مساکین، فقیران، سائلان و مانند آنها میبخشند؛ یعنی چه درخواستی از سوی کسی مطرح باشد یا مطرح نباشد، بر خود وظیفه و تکلیف میدانند که از مالی که خدا به آنان داده، بخشی را به دیگران صدقه دهند.(بقره، آیه 177؛ معارج، آیه 26) خدا در قرآن بیان میکند که صدقات آنان به دیگران از مال در اختیار، به نشانه ایمان به آخرت و روز حسابرسی است؛ در حقیقت آنان با خدا معامله میکنند و پاداش و جزای اعمال خویش را در آخرت میجویند. صدقات مالی را صدقه گفتهاند که بیانگر تصدیق به آخرت و حسابرسی آن است.(معارج، آیه 26) به سخن دیگر، همان گونه که «صداق» در ازدواج از سوی مرد به زن داده میشود تا بیانگر صدق و راستی او در ازدواج باشد، همچنین صدقات مالی به دیگران که از سوی مؤمنان پرداخت میشود، نشانهای از صداقت و تصدیق آنان نسبت به آخرت و حسابرسی آن است. از نظر قرآن، همه انفاقات مالی مؤمنان که در قالب مستحب پرداخت میشود، نوعی صدقه است که بیانگر صدق و راستی آنان در اعتقاد به آخرت است.(معارج، آیه 26)
2. انفاقات واجب و پرداخت خمس و زکات: از دیگر ویژگیهای مؤمنان دریادل، انفاقات واجب مالی از خمس و زکات است. این نوع کمک مالی که در اختیار دولت اسلامی قرار میگیرد، غیر از صدقات مستحب است که شخص مستقیما به نیازمندان و خویشان و مساکین و فقیران و سائلان میدهد؛ مؤمنان با پرداخت واجب مالی دست دولت اسلامی را باز میگذارند تا بتواند تاثیرگذاری داشته باشد. پرداخت زکات از سوی مؤمنان به دولت اسلامی این قدرت را به آن میبخشد تا اقدامات تاثیرگذار در جامعه انجام دهد. افزون بر اینکه دولت اسلامی میتواند با بهرهگیری از اموالی که در اختیارش از طریق انفال و فیء و زکات و خمس قرار میگیرد، فعالیتهای اقتصادی داشته باشد و در زمینه جلب قلوب غیر مسلمانان نیز از آن بهره گیرد. به هر حال، از نظر قرآن، افزون بر صدقات و انفاقات مالی مستحب، نوعی از انفاقات است که به عنوان انفاق واجب جزو حقالله و حقالناس است که باید پرداخت شود. این انفاقات به عنوان خمس و زکات شناخته میشود و احکام خاص آن در فقه اسلامی با تمام جزئیات و مستحقان و مصارف آن بیان شده است. مؤمنان دریادل نسبت به این امر انفاقی آگاهی داشته و آن را به عنوان یک وظیفه و تکلیف الهی بهجا میآورند.(بقره، آیه 177)
3. وفای به عهد: عهد و پیمان به دو قسم عهد الهی که از آن به عهد الست نیز یاد میشود، و عهد با خلق تقسیم میشود. هر انسانی در «الست» متعهد شده تا «شهداء لله» باشد و شاهد ربوبیت و پروردگاری خدا باشد؛ یعنی به گونهای عمل کند که ربوبیت و پروردگاری خدا را به نمایش گذارد. این حقیقت جز با بندگی و عبودیت خدا بر اساس شریعت و دین الهی شدنی نیست اما بیشتر مردم با دفن فطرت و الهامات الهی، راه فجور را در پیش میگیرند و از حقیقتی که در ذات آنان نهادینه و سرشته شده، غافل میشوند؛ یعنی از چیزی که در وجودشان است و با تعقل و تفقه و تفکر میتوانند آن را در خود بیابند، غافل میشوند و اینگونه بندگی خدا را از دست میدهند.(اعراف، آیه 172؛ شمس، آیات 7 تا 10) از مصادیق عهد الهی پذیرش ولایت الهی پیامبران و معصومان(ع) و اطاعت از اولیالامر و امامت آنان است که کاملترین، آسانترین و بهترین شیوه رسیدن به بندگی خدا است. البته از نظر قرآن، انسانها در برابر یکدیگر تعهداتی دارند که آن نیز از مصادیق عهد الهی است؛ اما غیر از آن هر انسانی با دیگران پیمانی در قالب قول و قرار و عهد و معاهده و مانند آنها میبندد که باید بدان وفا کند حتی اگر مجازات ظاهری دنیوی مانند زندان و شلاق را به دنبال نداشته باشد. از نظر قرآن، مؤمنان دریادل چون خداترس هستند و نسبت به دوزخ خشم الهی دلنگران هستند، وقتی تعهدی میدهند بدان عمل میکنند حتی اگر به ضرر خودشان باشد.(بقره، آیه 177؛ معارج، آیات 19 تا 35)
4. صبر در سختی و ضرر: انسان در زندگی دنیوی گرفتار انواع سختی و زیان و جنگ و درگیری میشود. اینها مصیبتهایی است که بیشتر آنها در چارچوب سنت ابتلا و آزمون بر انسان وارد میشود. بسیاری از ابتلائات با شرور و مصیبتهای دردناک و ضرر و زیان همراه است.(انبیاء، آیه 35؛ بقره، آیات 155) صبر بر این امور ابتلایی به معنای پذیرش مشیت حکیمانه الهی؛ یعنی رضا به قضای الهی است. از نظر قرآن، مؤمنان هرگز جزع و فزع نمیکنند، بلکه صبر و استقامت در کار دارند و از صراط مستقیم اطاعت خارج نمیشوند؛ بنابراین در مسائل اجتماعی مانند جنگ حضور مییابند و در دفاع از امنیت مردم و مسلمانان وارد میدان نبرد میشوند و با صبر در این امور با توکل بر خدا به سلامت از آن عبور میکنند. درحقیقت برای مؤمنان دریادل همان گونه که از مال گذشتن آسان است، از جان گذشتن نیز آسان است.(بقره، آیه 177)
5. عفو و گذشت: از دیگر ویژگیهای مؤمنان دریادل، عفو و گذشت از خطا و گناه دیگران بهویژه قتل است.
مؤمنان نسبت به خطا و گناه دیگران عفو میکنند؛ زیرا خدا را «عَفُوّ» میدانند و درصدد هستند تا صفات الهی از جمله عفو را برای خویش ایجاد کنند و مظهر این صفت و اسم الهی شوند. از همین رو آنان حتی نسبت به قتل به جای قصاص عفو پیشه میکنند و اینگونه ابرار بودن خود را به نمایش میگذارند.(بقره، آیات 177 و 178)
6. عفت جنسی: مؤمنان نسبت به ناموس خویش و دیگران حساس هستند و بیغیرتی پیشه نمیکنند. بنابراین، در مسائل جنسی جز به حلال و طیب راضی نمیشوند؛ چنانکه در امر خوراکی و نوشیدنی یا امور دیگر بر آن هستند تا تنها از حلال و طیب استفاده کنند و دنبال خبیث و حرام نروند. از همین رو مؤمنان در زندگی اجتماعی، عفت جنسی را پیشه میکنند.(معارج، آیات 19 تا 35)
7. رعایت امانت: انسان مؤمن، انسانی با نفس معتدل و قلب سالم است. مؤمنان حقیقی به اصول اخلاقی که فطرت، آن را کشف میکند، از جمله صداقت، عدالت، امانت و مانند آنها عمل میکنند. مؤمنان در هیچ چیزی خیانت نمیکنند و اهل امانت در هر چیزی از جمله اموال و اسرار هستند و خیانت چشم و خیانت جنسی و مانند آنها ندارند.(همان)
8. گواهی به حق: مؤمنان براساس فطرت الهی، حقشناس و حقگرا هستند و هر گاه حقی را دیدند بدان گرایش داشته و از باطلگریزان هستند. بنابراین، اگر حقی را شناختند و دانستند به دفاع از آن میپردازند؛ خواه این دفاع در میدان عمل اجتماعی باشد یا در ساحت قضائی و به عنوان شاهد و گواهان حق برای اجرای عدالت.(همان) البته در قرآن ویژگیهای متعدد دیگری برای مؤمنان نمازگزار دریادل بیان شده که آنچه در اینجا بیان شد مشتی از خروار است.