تاریخیسازی از محتـوا تا ساختـار
هادی صداقتنژاد
در سالهای اخیر در کنار تلویزیون، سکوهای شبکه نمایش خانگی نیز تلاشهایی کردهاند برای تولید سریالهای تاریخی؛ تلاشهایی که همچنان ادامه دارد و چند سریال تاریخی در حال آمادهسازی برای پخش هستند. چه در سریالهای تاریخی اخیر تلویزیون و چه در سریالهای تاریخی اخیر شبکه خانگی، تبی را میبینیم در جهت سرگرمسازی هر چه بیشتر مخاطبان.
سرگرم کردن مخاطب ایرادی ندارد، اما اینکه کلا به سمتی برویم که هدف، وسیله را توجیه کند و گاهی حتی قرائن ساده تاریخی در سریالسازی رعایت نگردد چندان زیبنده نیست به خصوص اگر ببینیم این تب سرگرمیسازی تاریخی به تئاتر هم شیوع یافته و تئاترهایی در ظاهر تاریخی روی صحنه میروند که در باطن جز آوازخوانی و گهگاه روایت داستانهای عاشقانه سطح پایین ندارند.
تولید محصول تاریخی چه در سینما و چه در تئاتر و چه در تلویزیون به یک عقبه پژوهشی بالا برای نگارش فیلمنامه نیاز دارد و اگر میبینیم سریالهایی ماندگار نظیر هزاردستان، مختارنامه، یوسف، کیف انگلیسی و در چشم باد در تلویزیون تولید شدهاند به دلیل همین جدیت در پژوهش است و البته اینکه کارگردانان شاخص ورود کرده بودند به تاریخیسازی.
در ماههای اخیر سریالهای تاریخی مختلفی از شبکه خانگی تا تلویزیون داشتهایم؛ از نمونههایی مانند «جیران» و «رهایم نکن» که اساسا تاریخیسازی فقط و فقط برایشان اولویتی بوده برای استفاده از طراحی لباس و گریمهای خاص و کاملا به هدف دنبالهروی از سریالهای ترکیهای و بدیهی است که حتی سریال جیران حسن فتحی نمیتواند مخاطبانی را راضی کند که سالها پیش سریال پهلوانان نمیمیرند یا شب دهم را از همین کارگردان دیده بودند.
سریالهایی مانند «سووشون» یا «کلیدر» یا «داستان جاوید» نیز در مرحله ساخت یا در مرحله پژوهش هستند که نمیتوان از حالا درباره کیفیت نهائیشان قضاوت نمود ولی براساس منابع اقتباس احتمالا باز هم با نوعی تب ایرانگرایی منهای توجه به اسلامیت مواجه خواهیم بود نظیر «شهرزاد» و «خاتون» که نخواهند توانست مانند سریالی همچون «هزاردستان» به جانها نفوذ کنند.
در تلویزیون نیز نمونههای تاریخی تازهای داشتهایم از «بانوی عمارت» گرفته تا «عشق کوفی»، «رحیل»، «سرزمین مادری» و «مستوران». همه این سریالها در ساختار تلویزیون و منطبق با شئون رسانه ملی تولید شدهاند ولی به نظر میرسد در واکاوی تاریخ، مستوران، عشق کوفی و رحیل توانستهاند متفاوتتر باشند. «سرزمین مادری» هرچند از نظر سریالسازی تاریخی شاید بالاتر از «رهایم نکن» باشد ولی در ارائه عمق از همان وجه ایرانیت-اسلامیت در تحولات کاراکترها، نمیتواند گام تازهای باشد ولی سرگرم کنندگی دارد و مخاطب میتواند آن را پیگیری کند.
«بانوی عمارت» هم از نظر ساختار اثر شسته رفتهای بود ولی گرفتاری در عشقهای زمینی، شبیهش کرد به آثار پلتفرمی. در این میان سریال «عشق کوفی» با الگوبرداری از نمونههایی مثل «روز واقعه» و با داستانپردازی حول حماسه عاشورا، جلب توجه کرد و سریال «رحیل» نیز در تلاش بود برای داستانپردازی حول دورهای پرنوسان از تاریخ معاصر و گذار از قاجار به پهلوی که پر از داستانهای ناگفتنی است ولی کمتر شده به آن پرداخته گردد. همان طور که حماسه عاشورا پر از قصههای ناگفتنی است دوران گذار قاجار به پهلوی نیز هرچند در کتب تاریخی درسی به اختصار مرور شده ولی با کمی ریزهکاری میتوان دهها داستان جذاب از دل آن بیرون کشید و در سریال رحیل با ترکیبی از هر دو عنصر روبهروییم یعنی هم بخشهایی از ناگفتههای گذار روایت شده و هم در میانه داستان و به بهانه اجرای یک تعزیه به دل فرهنگ عاشورایی میرویم که فرهنگی است پربار و سراسر حماسه و ایثار.
از حیث تکنیکی همانطور که پیشتر ذکر شد چه در شبکه خانگی و چه در تلویزیون، پیشرفتهای قابل ملاحظهای در ترکیب نماهای رئال با تصویرسازی رایانهای را شاهد بودهایم و کشور استعدادپرور ایران، حالا گروههای سیجیآیکار (تصویرسازان رایانهای) دارد که گاهی از کشورهای اطراف نیز پیشنهادات خوب گرفته و کارهای قابل قبولی ارائه میدهند. از این لحاظ تصویرسازی سریالی مثل بانوی عمارت یا شهرزاد تصویرسازی قابل اعتنا بوده و در سریال رحیل نیز حتی هوش مصنوعی در بخشهایی از کار انتخاب شده بود برای تصویرسازی و اینها یعنی سریالسازی ما به لحاظ تکنیکی در حال پیشرفت و حرکت رو به جلو است.
آنچه سریال سازان باید بیش از اینها بر آن تمرکز کنند وجه اعتقادی مردمان ایران زمین است، ایرانیان از دیرباز مردمی اخلاق مدار، مؤمن و معتقد بودند که با روی باز اسلام را پذیرفتند و همواره حرمت گزار معصومین و ائمه اطهار بودهاند، این وجه را سالها پیش اکبر خواجویی در مجموعه «هشت بهشت» و آن هم در ساختاری کمهزینه ولی با درام گیرا به خوبی نشان داده بود و یکی از دلایل ماندگاری چنین مجموعهای همین تاکید بر ریشهها بود.