اخبار ویژه
رادیو فردا: اقدامات مقاومت یمن فشار مضاعف بر آمریکاست
رادیو فردا ارگان سازمان سیا، برخورد مقتدرانه مقاومت یمن با رژیم صهعیونیستی و حامیانش را «قلدری دریایی» خواند.
وبسایت رادیو فردا از قول «فابین هینتس»، محقق دفاعی و نظامی در انستیتوی بینالمللی مطالعات استراتژیک در برلین نوشت: اگر به آنچه محور مقاومت خوانده میشود نگاه کنیم، با یک مشکل خیلی جدی مواجه هستیم و باید کاری برای رسیدگی به آن کرد. چون اسرائیل در حال یک جنگ زمینی تمامعیار در نوار غزه است که میگوید برای نابودی حماس در جریان دارد. تمام ایدئولوژیای که این محور مقاومت پیرامون آن شکل گرفته، مبارزه با اسرائیل است. اما همزمان اقدام کردن ریسکهای بسیار زیادی دارد.
مثلاً حزبالله تواناییهای پیچیدهای دارد، اما اگر از این تواناییها استفاده کند، خطر افزایش شدید تنش را دارد که میتواند بر حزبالله و در مقیاس بزرگتر بر ایران تأثیر بگذارد. در نتیجه، ریسک افزایش تنش از لبنان بسیار بالاست. از طرف عراق شاید خطر کمتر باشد اما هنوز ریسکهایی وجود دارد. در سوریه توانایی بسیار کمتر است چون اسرائیل در آنجا دست باز دارد اما یمن، آنجایی است که وضعیت جالب است. چون وقتی حوثیها سطح تنش را افزایش دهند، ریسک جدیای آنها را تهدید نمیکند. من فکر نمیکنم سعودیها بخواهند که عملیات نظامی خود را علیه حوثیها به دلیل موشکپرانی آنها یا حمله به کشتیها از سر بگیرند.
تحلیلگر اروپایی همچنین به رادیو فردا گفت: مسلماً از لحاظ دکترین، بین شیعیان ایران و یمن، تفاوتهایی وجود دارد. اما همزمان ارتباطاتِ طولانی بین دو طرف وجود دارد. ایرانیها در نفوذ و تأثیر بر این گروهها بسیار خوب عمل کردهاند. حوثیها امروز بهنوعی میخواهند که خود را بهعنوان بخشی از محور مقاومت جلوه بدهند. ویدئوهای پروپاگاندای حوثیها را که این روزها ببینید، تصاویری از حزبالله و سلیمانی در آن گنجانده شده است. یا مثلاً رهبر حوثیها را میبینید که خیلی دوست دارد مدل حسن نصرالله رفتار کند؛ حتی در اصطلاحاتی که استفاده میکند.
اما همزمان این هم شاهدی قطعی برای این نیست که دستورات ایران را اجرا میکنند. و این تبعیت از دستورِ ایران اصلاً به چه معناست؟ یعنی هر دستوری که از سپاه یا خود خامنهای میآید را اجرا کنند؟ به نظرم در این مقطع میتوان آنها را عضوی بسیار فعال از محور مقاومت قلمداد کرد اما نمیدانیم این چقدر به معنای تبعیت تمام و کمال از دستورات تهران است.
فابین هینتس همچنین افزود:حوثیها عموماً به کشتیهایی که بهنوعی به اسرائیل ارتباط دارند، حمله کردهاند. این همان کاری است که ایرانیها هم انجام دادهاند. حمله با هلیکوپتر به کشتی متعلق به یک تاجر اسرائیلی چیزی است که ما پیشتر از ایرانیها در خلیجفارس دیدهایم.
همچنین سلاحهایی که حوثیها به نمایش گذاشتهاند، تقریباً همگی ساخت ایران یا توسط یمنیها در آن کشور و با کمک ایران ساخته شدهاند. مثلاً یکی از جزئیات جالبی که من دیدم این است که حوثیها اگرچه در یک تحریم نسبی در زمینۀ دریایی قرار دارند و نمیتوانند موشکهای ضدکشتی به دست آورند، اما میزان معتنابهی از این موشکها، مین و قایقهای تندرو را به نمایش گذاشتهاند.
در نتیجه، با چیزی که نشان دادهاند، یک توانایی چشمگیر برای عملیات ضد کشتیها دارند. ظن من این است که تلاشی از سوی ایران در جریان است که این مدل از «قلدری دریایی» را به یک راهآب بسیار حیاتی دیگر در یمن صادر کنند. چون اگر این میزان از موشک ضدکشتی را به جایی صادر میکنید، قاعدتاً نیتی در پسِ آن وجود دارد.
کارشناس اروپایی میگوید: میتوانید به این پدید به دو شکل نگاه کنید. از یکسو نقطهای برای افزایش رویارویی است. از سوی دیگر علیه اقدامات حوثیها برای افزایش تنش، بازدارندگی ایجاد میکند.
آمریکا تا همین حالا هم پهپاد و موشک پرتابشده از سوی حوثیها را سرنگون کرده است. اما مشکل آمریکا این است که یک قدرت جهانی است، تعهدات زیادی دارد و نمیتواند هر لحظه همه جا باشد و از همین رو فشار مضاعفی بر نیروهای آمریکایی در منطقه وارد میشود.
آمریکا میداند که مزاحمت علیه ایران برایش بسیار پرهزینه خواهد بود
مجلس نمایندگان آمریکا، طرح ممانعت ایران از دسترسی به ۶میلیارد دلار از اموال آزادشدهاش را تصویب کرد. این مبلغ که پولهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی بود، پیش از این با وساطت قطر و در جریان مبادله چند تن زندانیان دوطرف آزاد شد.
مبادله پنج زندانی ایرانی در برابر پنج زندانی آمریکایی به علاوه آزادی 6میلیارد دلار اموال مسدودشده ایران در سئول، اواخر شهریورماه جاری انجام شد و این پول ضمن تبدیل به یورو، از سوئیس به بانکی در قطر منتقل شد.
مجلس نمایندگان آمریکا روز پنجشنبه، در یک اقدام دوحزبی و با همراهی نمایندگان دموکرات، طرحی را به تصویب رساند که از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به شش میلیارد دلار مذکور جلوگیری میکند. این طرح دولت بایدن را ملزم میکند شش میلیارد دلار دارایی ایران را که در ارتباط با آزادی پنج زندانی آمریکای رفع توقیف شده بود، به طور دائم مسدود کند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت، «طرح عدم تامین مالی برای تروریسم جمهوری اسلامی» توسط مایکل مککال، عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان ارائه شده بود و با ۳۰۷ رای مثبت در مقابل ۱۱۹ رای منفی به تصویب رسید. همه نمایندگان جمهوریخواه، جز یک نفر، و ۹۰ نماینده دموکرات به این طرح رای دادند.
مککال که رئیس کمیته روابط خارجی مجلس آمریکا است، گفت: «با چنین بیثباتی در منطقه [خاورمیانه]، آخرین کاری که باید بکنیم این است که امکان دسترسی به شش میلیارد دلار را به حکومتی بدهیم که حامی تروریسم در منطقه است.»
مجلس نمایندگان آمریکا همچنین متممهایی را برای طرح روز پنجشنبه خود به تصویب رساند که در آن استفاده حماس و گروههای تحت حمایت ایران از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی و اقدامات یهودیستیزانه این گروه را محکوم میکند. در متممی دیگر که به تصویب رسید، عنوان شده که حوثیهای یمن از خودداری بایدن برای محکوم کردن آنها، در حال بهرهبرداری هستند. این طرح، دولت بایدن را ملزم کرده هر نهادی را که تلاش کند از این شش میلیارد دلار رفع انسداد کنند، تحریم کند.
گفتنی است مصوبه مذکور باید در مجلس سنای آمریکا هم تصویب شود تا تبدیل به قانون شود. با این حال به دلایل متعدد، بسیار بعید است که کنگره و دولت آمریکا بخواهند در عالم واقعیت، چنان خبطی را به اجرا بگذارند. نخست این که چنان اقدامی، دولت قطر را به عنوان واسطه آمریکا و طرف قابلاعتماد برای دیگران، از حیز انتفاع ساقط میکند. ثانیا به ایران و گروههای همسو این مجوز را خواهد داد که وارد فاز جدیدی از ایراد ضربات دردناک به نیروها و پایگاههای آمریکایی در منطقه شوند و حال آن که طرف آمریکایی، ظرفیت افزایش تنش و درگیری را ندارد. ثالثا، ارتکاب خبط مذکور میتواند متضمن شتاب فوقالعاده در گسترش برنامه هستهای و توقف همکاریهای ایران با آژانس باشد.
گزارش روزنامه صهیونیستی از خسارت 54 میلیارد دلاری اسرائیل
روزنامه تایمز اسرائیل میگوید: جنگ غزه هزینه 54 میلیارد دلاری روی دست رژیم صهیویستی گذاشته است.
این روزنامه در گزارشی نوشت: سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، با توجه به جنگ، دورنمای رشد اقتصادی اسرائیل را کاهش داد. بنا به پیشبینی سازمان بینالمللی «توسعه و همکاریهای اقتصادی»، تولید ناخالص اسرائیل به علت کاهش چشمگیر مصرف خصوصی و رشد سرمایهگذاری، ۲.۳٪ در ۲۰۲۳ و ۱.۵٪ در ۲۰۲۴ خواهد بود.
سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OECD) با استناد به کُندی چشمگیر بازار مصرف خصوصی و رشد سرمایهگذاری، گوشزد کرد جنگ کنونی، «تأثیری چشمگیر» بر اقتصاد اسرائیل میگذارد.
OECD چشمانداز تولید ناخالص اسرائیل سال ۲۰۲۳ را از ۲.۹٪ که در ماه ژوئن تخمین میشد به ۲.۳ درصد، و تولید ناخالص سال ۲۰۲۴ را از ۳.۳٪ که پیشبینی قبلی بود، به ۱.۵٪ فروکاست. این پس از آن است که بانک مرکزی اسرائیل دورنمای رشد خود را تقلیل داد و اکنون گمان دارد اقتصاد در ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، هر یک، ۲٪ رشد داشته باشد.
بنا به ارزیابی OECD، با این فرض که تمرکز جنگ عمدتاً در جبهه جنوبی باشد، و زدوخوردهای افزوده منطقهای پیش نیاید، تأثیر عمده اقتصادی بر سهماهه آخر سال ۲۰۲۳ خواهد بود.
OECD در گزارش خود گفت «تأثیر اقتصادی برخورد دامنهداری که در پی حملات حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر بپا خاست، بسیار مبهم است و به طول مدت، ابعاد، و شدت زدوخورد دارد. اختلالی که در اثر وضعیت امنیتی در عرضه کالا بروز کرده و کاهش چشمگیر نیروی کار غیرنظامی، به همراه تضعیف انگیزههای اقتصادی، تأثیر عمده را بر بازار مصرف و سرمایهگذاری بخش خصوصی خواهد گذاشت. این سازمان گوشزد کرد: «کاهش گردشگری فشاری بر رشد صادرات خواهد بود.»
تایمز اسرائیل افزود: اسرائیل در جنگی است که از ۷ اکتبر آغاز شد. در آن روز ۳۰۰۰ عضو حماس از زمین و دریا و هوا به اسرائیل سرازیر شدند و حدود ۱۲۰۰ نفر را کشتند، و گروهی را به گروگان بردند. ارتش اسرائیل بیش از ۳۵۰هزار نیروی ذخیره را به خدمت خواند تا به آن بپیوندند. نزول اقتصادی و پیشبینی تحمیل هزینه ۲۰۰ بیلیون شکلی (۵۴ میلیارد دلاری) جنگ بر اقتصاد اسرائیل، همچنین موجب شد وزارت دارایی و آژانسهای جهانی رتبه اعتباری دورنمای رشد خود را در هفتههای اخیر پایین آورند.
فارن افرز: آمریکا در غزه باخت ایران و متحدانش، بزرگترین برنده هستند
«محاسبات غلط آمریکا در منطقه، شعله خشم ضداسرائیلی و ضدآمریکایی را در سراسر خاورمیانه برافروخت».
نشریه فارن افرز در تحلیلی به قلم ولی نصر و ماریا فانتاپی نوشت: پیش از جنگ اخیر غزه، مقامهای آمریکایی، که احساس میکردند منطقه سرانجام به سمت نوعی ثبات حرکت میکند، ایران را به عنوان یک عامل مخرب نمیدیدند؛ به هر حال تهران این اواخر، روابطش را با کشورهای مختلف عربی احیا کرده بود. اکنون که حمایت ایران، در تابآوری حماس به حساب میآید، به نظر میرسد توانمندیهای نظامی منطقهای ایران نیز کاملا قدرتمند باشد. تهران همچنین جسارت تازهای را نشان میدهد. هرچند تهران به یک منازعه گستردهتر مایل نیست اما بر نمایش قدرت حماس حساب کرده و در حالی که حزبالله به تبادل آتش با اسرائیل ادامه میدهد و دیگر گروههای تحت حمایت ایران نیروهای آمریکایی را هدف میگیرند، هزینهها و ریسکها را افزایش میدهد.
ایالات متحده آمریکا، نفوذ زیادی در خاورمیانه دارد اما حمایتش از جنگ اسرائیل در غزه، به شکل مؤثری اعتبارش را تضعیف کرده، به ویژه این که اسرائیل سرگرم کشتار جمعی فلسطینیها شد.
واشنگتن نمیتواند بیش از این مسئله فلسطین را نادیده بگیرد. در واقع ناچار است که حل و فصل این منازعه را در کانون تلاشهای خود قرار دهد. همچنین باید قدرت در حال رشد تهران را چاره کند که در خاورمیانه جنجال به پا کرده است. اگر آمریکا میخواهد صلح را به خاورمیانه بیاورد، باید راههای تازهای برای محدود کردن ایران و نیابتیهایش بیابد.
برای دستیابی به این اهداف، واشنگتن مجبور نیست که همه رشتههایی را که بافته، پنبه کند. آمریکا، ثباتِ اوضاع پیش از هفتم اکتبر در منطقه را دست بالا و نیروهایی را که علیه آن صفآرایی کرده بودند، دست کم گرفته بود. آمریکا به غلط گمان میکرد دیگر کشورهای خاورمیانه، به حمایتش از تقلای ریاض برای هژمونی منطقهای اعتراضی نخواهند کرد. واشنگتن بر این گمان بود که تهران برای عادیسازی روابطش با کشورهای عربی، بیش از حد مشتاق است، ضمن آن که آن قدر درگیر ناآرامیهای داخلی است که در برنامههای آمریکا دخالتی نخواهد کرد. اما در واقع ایران به تقویت و تغذیه نیابتیهای مسلح خود ادامه میداد.
اما بزرگترین محاسبه غلط آمریکا این بود که فکر میکرد میتواند مسئله فلسطین را نادیده بگیرد. توافق ضمنیاش با سعودیها، بر این گمان متکی بود که ریاض میتواند روابطش را با اسرائیل عادیسازی کند و تنش گستردهای هم در کار نباشد. آمریکا میدانست که، به رغم چشمانداز کاهش تنش، جنگ سایه میان ایران و اسرائیل، همچنان شعله خواهد کشید اما پیشبینی نکرد که جنگ سایه با مسئله فلسطین ترکیب شده باشد و تاثیر ویرانگری خواهد داشت.
هفتم اکتبر نشان داد، باورهای واشنگتن نسبت به منطقه کاملا نادرست بود و هنوز هم خود را به روزرسانی نکرده است. به جای تلاش برای یک کارزار محدود نظامی که شاید وجهه اسرائیل را نجات دهد، پاسخ نامعمول واشنگتن به جنگ در غزه، تقریبا به حمایت بیقیدوشرط از یک تهاجم نظامی خشونت بار تبدیل شد. نتیجه، شعله کشیدن خشمی در سراسر خاورمیانه ضداسرائیل و آمریکاست.
اما طرفی که بیشترین بهره را از این جنگ برده، ایران است. زنده شدن مسئله فلسطین، یک بار دیگر توجه منطقه را بر شامات متمرکز کرده است.
«محور مقاومتی» که ایران آن را رهبری میکند، نشان داده که میتواند جهتگیری سیاست در خاورمیانه را تغییر دهد و منازعات منطقهای را تشدید کند یا تخفیف دهد. ایران با ارائه کمک بیقیدوشرط به حماس، همچنین وجهه خود را به عنوان مدافع فلسطینیها، تقویت کرده و حمایت مردمی از خود را در سراسر خاورمیانه افزایش داده است. ایران همچنین حمایتش از حماس را با روابط رو به رشد با جهان عرب توازن میدهد تا خودش را به طور کامل در سیاست منطقهای بگنجاند. بیاعتمادی فزاینده به آمریکا، ناتوانی این کشور در هدایت منطقه به سمت ثبات و نبود هر گونه چشم انداز مشترکی برای به صف کردن طرفهای مختلف، دولتهای مختلف منطقه را به سمت منافع کوتاه مدت خودشان ترغیب میکند که بهطور فزایندهای زیر فشار خیابانها و هراس از یک جنگ گستردهتر شکل
میگیرد.
فوریترین تکلیف واشنگتن، خاتمه دادن به جنگ در غزه است. تا زمانی که اسرائیل به این قلمرو حمله میکند و غیرنظامیان آنجا را میکشد و آمریکا هم کار زیادی برای مهار متحدش نمیکند، دولتها و مردم کشورهای عربی خشمگینتر از آن خواهند بود که از رهنمودهای واشنگتن پیروی کنند. هرچند ریاض ممکن است به این زودیها، روابطش را با اسرائیل عادیسازی نکند، روابط غیر رسمی با اسرائیل دارد و یک میانجی کلیدی در منطقه است. آمریکا، باید ریاض را مورد حمایت دیپلماتیک قرار دهد تا یک دیپلماسی فراگیر را دنبال کند، از جمله به دولت عربستان اجازه دهد تا موافقت ایران را با توافقی برای حل مسئله فلسطین جلب کند. آمریکا باید از عربستان سعودی بخواهد که فرآیند صلح
اسرائیل – فلسطین را رهبری کند. عادیسازی با اسرائیل میتواند برونداد این فرآیند باشد.