کد خبر: ۲۷۷۷۴۹
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۲

اخبار ویژه

 

مورخ صهیونیست: پیروزی حماس رویدادی بزرگ برای تاریخ فلسطین است
یک مورخ اسرائیلی اذعان کرد رژیم صهیونیستی در کشور فلسطین و با اراده انگلیسی‌ها تاسیس شده است.
آرون برگمن، استاد دپارتمان مطالعات جنگ در کینگز کالج لندن، در گفت‌و‌گو با وبسایت عرب نیوز اظهار داشت: اسرائیل، ۷۵ سال در جنگ بوده است. از زمانی که داوید بن گوریون، رئیس لهستانی‌الاصل سازمان جهانی صهیونیسم در ۱۴ می‌‌۱۹۴۸ و روز پایان یافتن قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، تاسیس کشور اسرائیل را اعلام کرد. به دلایل سیاسی، بریتانیا از سال ۱۹۱۷ و زمانی که اعلامیه بالفور را صادر کرد از تاسیس خانه ملی برای یهودیان در فلسطین دفاع کرده است. در اعلامیه بالفور، بریتانیا متعهد شد از «خانه ملی برای مردم یهودی در فلسطین» حمایت کند. آرتور بالفور ۱۱ آگوست ۱۹۱۹ در یادداشتی نوشت: «صهیونیسم چه درست باشد چه غلط، خوب یا بد، ریشه در سنت‌‌های دیرینه، نیازهای کنونی و امیدهای آینده دارد و اهمیتش بسیار عمیق‌‌تر از خواسته‌‌ها و تعصبات ۷۰۰ هزار عرب است که اکنون در آن سرزمین باستانی زندگی می‌‌کنند.»
این مورخ صهیونیست توضیح نداد که مقامات انگلیسی چه حقی داشته‌اند حاکمیت ملت فلسطین بر سرزمین‌شان را سلب و آن را به اشغالگرانی که از جاهای مختلف دنیا به سرزمین فلسطین کوچانده می‌شدند، واگذار کنند؟!
آرون برگمن می‌افزاید: اولین هشدارها در مورد پیامدهای اجتناب‌‌ناپذیر «سرریز جمعیت بیگانه به یک کشور عربی» از سوی یکی از اعضای مجلس اعیان بریتانیا در سال ۱۹۲۰ مطرح شد. لرد سیدنهام در مناظره‌ای در مورد قیومیت فلسطین در مجلس اعیان در ۲۱ ژوئن ۱۹۲۲ گفت آسیبی که این امر به همراه خواهد داشت، ممکن است هرگز جبران نشود... کاری که ما انجام داده‌ایم با امتیاز دادن نه به مردم یهود، بلکه به یک بخش افراطی صهیونیستی، زخمی در شرق ایجاد خواهد کرد که هیچ‌کس نمی‌‌تواند بگوید این زخم تا کجا ادامه خواهد یافت.»
برگمن در جواب این سخنان گفت: «تا به امروز، حدود سه چهارم قرن» برگمن افزود: اقدام آغازین در این تراژدی طولانی‌مدت که تا به امروز در جریان است، جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بود که قبل از جنگ داخلی بین جوامع عرب و یهودی و با خشم جهان عرب از طرح سازمان ملل برای تقسیم فلسطین آغاز شد. این طرح که در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید ۵۶ درصد از سرزمین را به یهودیان اختصاص داد؛ اگرچه در آن زمان تعداد اعراب در فلسطین، دو برابر یهودیان بود. در این درگیری ابتدا سرزمین فلسطین و سپس سرزمین‌هایی که به وسیله یهودیان تصرف شده‌اند (به عنوان علتی برای تکرار آتش‌افروزی) عامل اصلی بروز جنگ‌‌های بعدی بودند.
برگمن گفت: افرادی افراطی در دولت اسرائیل وجود دارند که آرزوی بازگشت به بازسازی شهرک‌های یهودی در غزه را دارند که آریل شارون در سال ۲۰۰۵ آن‌ها را تخلیه کرد. آن زمان شارون فهمید هشت هزار شهرک‌‌نشین یهودی نمی‌توانند میان یک میلیون و ۳۰۰ هزار فلسطینی زندگی کنند. اکنون چگونه افراطیون انتظار دارند شهرک‌‌نشین‌‌ها میان دو میلیون و ۲۰۰ هزار فلسطینی، پس از ویرانی‌‌های کنونی زندگی کنند؟ آن‌هم وقتی ساکنان، دشمنی بیشتری نسبت به اسرائیل خواهند داشت. در حال حاضر برای بسیاری، صحنه‌‌های فرار فلسطینی‌‌ها از خانه‌‌های خود در غزه یادآور خاطرات دردناک آوارگی اجباری بیش از نیمی از جمعیت فلسطین قبل و در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ است.
برگمن که از سال ۱۹۸۹ در انگلیس زندگی می‌‌کند، مرتبا برای دیدار با خانواده به اسرائیل بازمی‌‌گردد. او به مدت شش سال در ارتش اسرائیل خدمت کرد، به عنوان سرگرد در جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲ حضور داشت و سپس به عنوان دستیار در کنست کار کرد.
برگمن ادامه داد: «نیروهای حماس در 7 اکتبر اسرائیلی‌ها را غافلگیر کردند. اما در درازمدت، این حمله پس از سال‌ها تحقیر فلسطینیان توسط اسرائیل، به عنوان یک رویداد بزرگ در تاریخ مردم فلسطین تلقی خواهد شد.»
به گفته برگمن: «در حال حاضر خشم سرکوب شده بسیار زیادی در اسرائیل وجود دارد. پس از جنگ این خشم آزاد خواهد شد. این خشم ناشی از شکست پاسخ نظامی به حمله حماس، مدیریت نادرست گروگان‌‌گیری از سوی دولت و افزایش نارضایتی از تحریک جنبش شهرک‌‌نشینان از طریق تهاجمات مکرر به مسجدالاقصی، ضرب و شتم نمازگزاران، حمله به آن‌ها و بیرون کشیدن مردان مسن از مسجدالاقصی است.»

مأموریت «فضیلت» ساختن از «افتضاح» بزرگ اسرائیل!
محافل رسانه‌ای غربگرا، از افتضاح لو رفته رژیم صهیونیستی در قتل‌عام اتباع خود در روز آغاز عملیات طوفان‌الاقصی، یک دستاورد برای این رژیم ساختند.
چند روز قبل در پی انتشار ویدئوهای متعدد از کشتار اتباع صهیونیستی به دست ارتش اسرائیل، روزنامه ‌هاآرتص نوشت: «عناصر حماس در عملیات طوفان‌الاقصی در هفتم اکتبر گذشته، اطلاعی از برگزاری جشنواره موسیقی در نزدیکی کیبوتص رعیم در نزدیکی نوار غزه نداشتند. یک بالگرد نظامی اسرائیلی به محل حادثه رسیده و به سمت عناصر حماس آتش گشوده و به نظر می‌رسد که باعث کشته و زخمی شدن تعدادی از شهرک‌نشینان شرکت‌کننده در این جشنواره شده است. حدود 4400 نفر در این مراسم حضور داشتند و اکثریت قریب به اتفاق آنها پس از تصمیم برای متفرق شدن در پی پرتاب موشک فلسطینی‌ها، توانستند فرار کنند.»
به‌دنبال این گزارش ‌هاآرتص، عباس عبدی در توئیتی نوشت: «روزنامه‌ هاآرتص در شرایط جنگی خبر داده که شلیک هلیکوپتر ارتش موجب کشته شدن بخشی از حاضران کنسرت ۷ اکتبر بوده و مسئولیت را از دوش حماس برداشت. این‌جا هم هیئت منصفه! دکتر بهزادی را با ۵۶ سال سابقه روزنامه‌نگاری محکوم کرده که چرا تصویر آقای کروبی را منتشر کرده؟ همین اندازه تأسف‌بار».
همچنین روزنامه هم‌میهن، در سرمقاله خود نوشت: «اسرائیلی‌ها حداقل میان خودشان اتفاق‌نظر نسبی دارند که جنگ اخیر از هر نظر با سرنوشت دولت اسرائیل گره خورده است. بنابراین کوشش‌های آنان در حفظ اتحاد خود و برای موفق بیرون آمدن از این مهلکه بیش از گذشته است. یک نمونه آن را می‌توان در حمایت مقطعی از نتانیاهو دید که به‌رغم بدنامی و ضعف شدید سیاسی‌اش و مهم‌تر از همه شکست اطلاعاتی اخیر و تحمیل هزینه سنگین به مردم خودشان، همچنان از دولت او حمایت می‌کنند تا بلکه بتوانند از این جنگ با خسارات کمتری بیرون آیند. این حمایت همه‌جانبه از نتانیاهو، شرایط را به‌گونه‌ای رقم زد که با توجه به حوادث روزهای اول، دستگاه تبلیغاتی دولت اسرائیل و حامیان غربی آن، برخی اخبار دروغ را بی‌پروا منتشر کردند و افکار عمومی غرب نیز آنها را پذیرفت. ولی با طولانی شدن جنگ و اقدامات ضدانسانی اسرائیل، ورق برگشت و بسیاری از غربی‌ها احساس کردند که اسرائیل آنان را فریب داده‌ است.
در چنین شرایطی به نظر معقول نمی‌آید که مهم‌ترین روزنامه اسرائیل،‌ یعنی ‌هاآرتص گزارشی را منتشر کند که مهم‌ترین ادعای اسرائیل را در آغاز جنگ زیر سؤال ببرد. گزارشی که معتقد است؛ کشتن تعدادی از افراد شرکت‌کننده در کنسرت 7 اکتبر ناشی از حمله هلیکوپترهای اسرائیلی بوده است. چنین گزارشی می‌تواند ضربه بسیار سنگینی به ادعاهای نتانیاهو و کل اسرائیل بزند و وضعیت تبلیغاتی را علیه آنان تشدید کند. چرا ‌هاآرتص توانسته چنین گزارشی را تهیه و منتشر کند؟ چرا دستگاه‌های امنیتی و قضائی آنجا جلوی آن را نمی‌گیرند؟ رژیمی که هم در عمل و هم در مقام نظر و بیان، هیچ ابایی در دفاع از کشتار و حذف دیگران ندارد، چرا مانع انتشار چنین گزارشی نمی‌شود؟ اگر خوب نگاه کنیم، می‌توان گفت که از زاویه اتحاد اسرائیلی‌ها، وجود چنین رسانه‌ای نقطه قوت آنان است و نه نقطه ضعف. بله این خبر یا اخبار مشابه می‌تواند موجبات تضعیف وضعیت حکومت اسرائیل را فراهم کند ولی همزمان چند برابر بیشتر موجب تقویت سیاسی آنان نیز می‌شود؛ موضوعی که در هیچ کشور عربی اعم از مصر، اردن، عربستان و... دیده نمی‌شود».
درباره این قبیل فضاسازی‌ها گفتنی است که اولا خیلی هنرمندی(!) می‌خواهد که کسانی بتوانند از سرشکستگی بزرگ اسرائیل، دستاورد و فضیلت بسازند. این، ننگی است که حتی افراطی‌ترین نشریات صهیونیستی هم آن را به جان نمی‌خرند.
ثانیا این افتضاح بزرگ را‌ هاآرتص لو نداده، بلکه برخی حاضران در جشن کذایی که توانسته‌اند از کشتار ارتش اسرائیل جان به در ببرند، ویدئوهای متعددی را ثبت کرده و در فضای مجازی بازنشر کرده‌اند. بنابراین ماجرا اصلا جای لاپوشانی نداشته و لو رفته بوده و ‌هاآرتص پس از انتشار ویدئوها- که جای هیچ انکاری را باقی نمی‌گذارد- به داستان پرداخته است. با وجود این واقعیت، آیا عجیب نیست که روزنامه غربگرا و فلان محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان، داستان را کاملا وارونه روایت (تحریف) می‌کنند تا از رژیم بی‌آبروی صهیونیستی دفاع کنند؟ توجه دارید که آنها در پوشش تخطئه کشور‌های عربی و کشور خودمان قلم زده‌اند، اما در اصل می‌خواسته‌اند برای اسرائیل، آبروی نداشته بتراشند!
ثالثا اگر گروه‌های معارض دولت نتانیاهو به شکل تاکتیکی و به‌خاطر مصلحت عمومی، از برخی دعواهای سیاسی کاستند تا جنگ در اولویت باشد، این هم اثبات بی‌صفتی و سرشکستگی بزرگ‌تر برای برخی محافل سیاسی مدعی اصلاحات است که ظرف دو دهه گذشته، بارها کنار جبهه دشمنان ملت ایران ایستاده و نه‌نها حاضر نشده‌اند در برخی مقاطع حساس، از اختلاف‌افکنی و منفی‌بافی و دلسرد کردن مردم دست بردارند، بلکه خود در نقش پیاده‌نظام دشمن برای شکاف در جبهه داخلی رفتار کرده‌اند. هرجا هم که دولت یا مجلس و یا نتایج انتخابات باب مراد‌شان نبود، از آشوب‌افکنی و کارشکنی به هر قیمت ولو دروغ و تحریف و وارونه‌نمایی مسائل دریغ نکرده‌اند.
رابعا تشدید اختلافات میان احزاب و سیاستمداران صهیونیست که بعضا با نثار توهین‌ها و اتهامات تند به یکدیگر همراه می‌شود، نشانه کمانه کردن تیر فتنه‌ای است که آنها به کمک آمریکا و انگلیس علیه ملت ایران تدارک کرده بودند اما حالا گریبانگیر خود آنها شده است. به بیان دیگر، تشدید منازعات میان صهیونیست‌ها به نحوی که ظرف یکی دو سال اخیر پنج دولت را سرنگون کرده و موجب بی‌ثباتی شده، یک انتخاب و فضیلت نیست، بلکه بحرانی است که شرایط دشوار فعلی به آنها تحمیل کرده است. و بالاخره، موضوع شرم‌آور دیگر این‌که غربگرایان کشتار بیش از ۶۰ خبرنگار توسط ارتش اسرائیل را به روی خود نمی‌آورند.

ان‌بی‌سی نیوز: کارِ نتانیاهو تمام است
شبکه آمریکایی NBC.NEWS می‌گوید کار نتانیاهو با شکست بزرگی که برای اسرائیل پدید آورده، تمام است.
وب‌سایت این شبکه خبری در گزارشی خاطرنشان کرد: پس از عملیات موفقیت‌آمیز حماس در 7 اکتبر، نظرسنجی‌های گوناگون به این نکته اشاره دارند که محبوبیت نخست‌وزیر اسرائیل در میان اتباع این رژیم، به نحو قابل‌توجهی کاهش یافته است. طیف‌های مختلف سیاسی اسرائیل، انتقادات جدی را
علیه او مطرح می‌کنند. 
مقام‌های سابق امنیتی و فعالان سیاسی مختلف که مخالف با لایحه اصلاحات قضائی نتانیاهو بوده‌اند، قویاً از وی خواسته‌اند تا استعفا کند. در این چارچوب، با توجه به افزایش این احتمال که تشدید فشارها علیه نتانیاهو در نهایت می‌تواند به خروج وی از قدرت ختم شود، بسیاری نسبت به طرح این سؤال اقدام می‌کنند که آیا فرسایشی شدن جنگ اسرائیل علیه غزه می‌تواند زمینه را برای بقای سیاسی وی فراهم سازد یا نه؟ 
نتانیاهو که سابقه بیشترین حضور در قدرت را دارد، قبل از عملیات حماس، با سیلی از فشارها و حملات علیه خود روبه‌رو بود. او همچنین متهم به دریافت رشوه و کلاهبرداری است. 
در کنار این‌ها، تلاش‌های وی در جهت پیشبرد لایحه جنجالی اصلاحات قضائی هم که موجب تضعیف دیوان عالی می‌شود و فرصت‌های قابل‌توجهی را برای فرار وی از پیگردهای قضائی ایجاد می‌کند و حذف او از قدرت را به امری به‌شدت مشکل تبدیل می‌سازد، سیلی از اعتراضات بی‌سابقه را در مناطق مختلف اسرائیل به راه انداخته بود. حتی برخی نیروهای ذخیره ارتش به صراحت اعلام کرده‌اند که دیگر هیچ‌گاه به خدمت بازنخواهند گشت. 
در این وضعیت، وقوع عملیات هفتم اکتبر از سوی حماس، تا حد زیادی وضعیت را از حیث سیاسی برای نتانیاهو وخیم‌تر کرده است. بسیاری از اسرائیلی‌ها بر این باورند که این نتانیاهو بوده که با اقدامات جنجالی و غیرقانونی خود موجب ایجاد شکاف‌های بزرگ امنیتی شده و زمینه را برای اجرای موفقیت‌آمیز عملیات حماس فراهم کرده است. عملیاتی که موجب اسیر شدن بیش از 200 اسرائیلی و کشته شدن صدها نفر از آن‌ها شده است. 
افکار عمومی اسرائیل با دیدگاه‌های مختلف سیاسی بر این باورند که اقدامات و یکدندگی‌های نتانیاهو، ضربه‌ای مهلک را به اسرائیل وارد
کرده است. 
«تال اشنایدر» در روزنامه اسرائیلی تایمزآف‌اسرائیل می‌نویسد که «حماس قوی‌تر شد و توانست از غفلت نتانیاهو استفاده کند و نیروهای خود را به نحوی گسترده آموزش دهد و عملیاتی را اجرائی کرد که جان صدها اسرائیلی را گرفت».
نتانیاهو از پذیرش هرگونه مسئولیت در رابطه با عملیات هفتم اکتبر خودداری می‌کند. این در حالی است که دیگر مقام‌های اسرائیلی در این رابطه مسئولیت خود را پذیرفته و به ناکامی و شکست خود اعتراف کرده‌اند. اما نتانیاهو نه‌تنها مسئولیت به عهده نمی‌گیرد بلکه حتی دیگران را نیز سرزنش
می‌کند.
نتانیاهو حق دارد که نگران و مضطرب باشد. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند
70 تا 80 درصد از اسرائیلی‌ها انتظار دارند که وی پس از جنگ غزه، از سِمت خود کناره‌گیری کند. براساس نظرسنجی دانشگاه رایشمن، 76 درصد از اسرائیلی‌ها از عملکرد دولت نتانیاهو در بحبوحه بحران به‌شدت ناراضی بوده‌اند. تلاش‌های نتانیاهو برای اینکه دیگران را مقصر نشان دهد نیز بر حجم نارضایتی‌ها علیه وی می‌افزایند.
با این حال، با توجه به اینکه حتی هم‌حزبی‌های نتانیاهو نیز به انتقاد از وی می‌پردازند، بسیاری نسبت به طرح این گزاره اقدام می‌کنند که امکان دارد وضعیت سیاسی وی بدتر هم شود. برای مثال امکان دارد وزاری دولتش استعفا دهند و یا جریان‌های سیاسی مخالف با نتانیاهو بتوانند دولت وی را در پارلمان اسرائیل ساقط کنند. سال 2016، بنیامین نتانیاهو در موضع‌گیری‌ای گفت که مایل است تا به عنوان حافظ اسرائیل شناخته شود. اما او اکنون به عنوان فردی شناخته می‌شود که نه‌تنها ناکامی و شکست‌های گسترده را در عمل به وظایفش نمی‌پذیرد بلکه حتی به گردن دیگران می‌اندازد!»