اخبار جعلی چگونه ساخته میشوند؟
سعید مستغاثی
«اخبار جعلی به حقیقت اهمیت میدهند فقط تا آن اندازه که بتوانند ما را از آن منحرف کرده و بر باورها و رفتارهای ما تأثیر بگذارند.»
این بخشی از مقاله مفصل «اکسل گلفرت» در «فیلاسوفر مگزین» (مجله فیلسوفان) است که به علل پخش اخبار جعلی و ویژگیهای آنها پرداخته است. «اکسل گلفرت» پس از یک مقدمهچینی به سراغ تاریخچه این اخبار رفته و از نخستین آنها چنین حکایت میکند:
ویلیام راندولف هرست (که زندگیاش الهامبخش اورسن ولز برای ساخت فیلم «همشهری کین» بود)، ناشر نیویورک ژورنال در سده نوزدهم را به یادآوریم که جنگافروزیِ نیرنگآمیزش را زمینهساز جنگ میان اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۷ میدانند.
نیویورک ایوینینگ نیوز که یکی از رقیبان نیویورک ژورنال بود اظهار تأسف میکند که نیویورک ژورنال «فکتها را بهطور فاحشی کژنمایی میکند» و «داستانهایی جعل میکند تا عامه مردم را برانگیزد».
گلفرت ضمن اینکه تئوری گوبلز (رئیس تبلیغات هیتلر) مبنی بر اینکه «دروغ هر چه بزرگتر، باورش آسانتر است» را یکی از ملاکهای ساخت اخبار جعلی میداند، مینویسد: «میزان دروغ و اطلاعات غلطی را که دست به دست میچرخد افزایش بده و آنگاه ممکن است افکار عمومی بهطور برگشتناپذیری در مسیری تازه بیفتد و روز به روز بدتر شود.»
او یکی از دلائل افزایش اخبار جعلی را علاوه بر گردش سریعتر اخبار و اطلاعات و همچنین تعدد حیرتآور مراکز خبرپراکنی، پذیرش مردم میداند و اضافه میکند: «هرچه که باشد مشکل «اخبار جعلی» نه فقط به عرضه (بهعلت افزایش منابع اینترنتیِ نامعتبر، از وبسایتهای نامعتبر در زمینه سلامت گرفته تا وبسایتهای خبری چون برایتبارت نیوز) بلکه به تقاضا نیز مربوط است: افکار عمومی دوقطبی شده و هر طرف علائق و سلیقه خود را میجوید.»
اکسل گلفرت، اخبار جعلی را با اخبار کذب متفاوت دانسته و تفاوتش را در عمدی بودنش در دروغپردازی و فریب به حساب میآورد و جداکردنش از سیستم خبررسانی امروز را نه تنها دشوار، بلکه جزئی از ذات این سیستم به شمار میآورد.
او مینویسد: «این احساس که شبکههای مختلف رسانهای بهطور پیوسته ما را غرق در اطلاعات میکنند، وادارمان میسازد به شیوهای سردستی و عجولانه راههای سریعتری را به کار گیریم تا از آخرین خبرها مطلع شویم.»
اکسل گلفرت ادامه میدهد: «...بسیاری از این راههای سریعتر ذهنی، تابع علائق و سلیقههایی هستند، که طی سالها در ما به وجود آمده است. این سلیقههای احساساتی انتخابگر اخبار در کنار تکرار مداوم، عامل اصلی تاثیر اخبار جعلی میشوند. تکرار باعث میشود اطلاعات در ذهن ما، حتی ذهنهایی که انتظار میرود آگاهتر باشند، هرچه بیشتر جاگیر شوند و وقتی با زبان احساسات آماده شده باشیم، آنگاه نخواهیم توانست اطلاعاتی را که به ما میرسد درست ارزیابی کنیم...»
مطلب مجله «فیلسوفان» اینگونه خاتمه مییابد:«... آنچه اخبار جعلی در دوران کنونی را بهطور خاص تنفرانگیز میکند این است که این اخبار از نهادهایی بهره میگیرند که ظاهرا باید بتوان به آنها اعتماد کرد، نهادهایی چون رسانه و مطبوعات در کشورهای غربی، علم و نهادهای آموزشی در این ممالک. خبرهای جعلی بهظاهر خبر هستند اما به شیوهای سیستمی فریبآمیز و گمراهکنندهاند طوری که همیشه نمیتوان به آسانی فریبآمیز و گمراهکننده بودنشان را تشخیص داد...»
در حالی که این روزها شبکههای مجازی و به اصطلاح اجتماعی مملو از اخبار نادرست و فریبنده شده، از «رمی یاستر» و «داوید لانیوس»، دو پژوهشگر آلمانی، اخیرا کتابی تحت عنوان «حقیقت خود را از میان میبرد» درباره اخبار جعلی یا همان فیک نیوز و تاثیرات آن منتشر شده است.
«یاستر» و «لانیوس» در کتاب خود، برای اخبار جعلی مثالهایی میآورند. مثلا اینکه سایت اینترنتی آمریکایی «برایت بارت»، اوایل سال ۲۰۱۷ گزارش داد که گروهی از مردان مسلمان در آلمان، قدیمیترین کلیسای شهر دورتموند را آتش زدند. صرف نظر از اینکه کلیسای یادشده قدیمیترین کلیسای آلمان نیست، اصل ماجرا به این صورت بود که جمعیت گرد آمده در شب سال نو میلادی در برابر این کلیسا، با تحویل سال شروع به آتشبازی میکنند و یک موشک آتشبازی هم به تور داربستی اصابت میکند که برای مرمت کلیسا برپا شده بود. این تور آتش میگیرد، اما حریق کوچک بوده و به سرعت مهار میشود. این گزارش سایت آمریکایی از نظر فکت خبری نادرست نبود، اما گمراهکننده بود.
آنها با ذکر چنین مثالی مینویسند: «فیک نیوز که در زبان روزمره غالبا به معنی «گزارشهای نادرست» فهمیده میشود، اما... باید گفت که «فیک نیوز» اگر چه تصاویری مخدوش از واقعیت ارائه میدهند، اما همواره نادرست نیست. بلکه در بسیاری موارد صرفا گمراهکننده است.»
نویسندگان آلمانی کتاب «حقیقت خود را از میان میبرد» براین باورند که تولیدکنندگان اخبار جعلی به طور عمد در صدد گمراه کردن و فریب افکار و اذهان هستند که دلائل آن میتواند ایدئولوژیک، سیاسی یا اطلاعاتی و یا ترکیبی از هر سه مورد باشد. آنها در تلاشند تا با «فیک نیوز» مخاطب را دچار سردرگمی و بیاعتمادی کنند. مخاطب «فیک نیوز» دچار تردید میشود و از خود میپرسد که به کدام منبع میتوان اعتماد کرد. «رمی یاستر» و «دیوید لانیوس» در کتاب خود ضمن اینکه به اینترنت و شبکههای مجازی به اصطلاح اجتماعی به عنوان دلیل اصلی رواج فوقالعاده اخبار جعلی (فیک نیوز) در جهان امروز اشاره میکنند، براین نکته تاکید دارند که این اخبار به خاطر عدم وجود هیچگونه نظارت تخصصی، غیرقابل اتکا هستند. آنها مینویسند: «امروزه نوشتههایی در سراسر جهان منتشر میشوند که از هیچ استاندارد ژورنالیستی یا علمی برخوردار نیستند. امروزه از طریق اینترنت انواع «فیک نیوز» بیمانع به درون افکار عمومی راه مییابند. بیهوده نیست که برخی از پژوهشگران، شبکههای اجتماعی را «ماشین پخش فیک نیوز» مینامند.
نویسندگان فصل آخر کتاب را به این پرسش اختصاص دادهاند که برای مقابله با «فیک نیوز» چه میتوان کرد؟ نخست ضروری است که بتوان آنها را در موارد جداگانه تمیز داد. بدین منظور باید به این پرسشها توجه داشت: «آیا گزارش با موضوع اصلی مرتبط است؟ آیا بدین منظور منابعی ذکر شدهاند؟ این منابع تا چه اندازه قابل اعتمادند؟ آیا گزارشهای مشابهی از منابع مورد اعتماد درباره آن رویداد وجود دارد؟ آیا در گزارش از مواضع و دیدگاههای مخالف و متفاوت هم سخنی در میان است؟ کنترل فکتها در این باره چه میگویند؟ پاسخ به این پرسشها امکان میدهد که خبر درست از خبر گمراهکننده تمیز داده شود.»
درباره گزارشهای مشکوک توجه به چند نکته ضروری است: «آیا روشن است که نویسنده گزارش کیست؟ او اساسا چه تخصصی دارد؟ چرا میبایست به او اعتماد کرد؟ نویسنده گزارش آیا منابعی معرفی کرده است؟ آیا اطلاعاتی که گردآوری کرده و تحقیقاتی که انجام داده قابل شناخت است؟ گزارش در چه رسانههایی پخش میشود؟ آیا نویسنده برای رسانهای جدی و مستقل کار میکند؟ آیا این رسانه پیشتر «فیک نیوز» پخش کرده است؟»