kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۵۹۶
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۸

روایت فردوست از دیدار شاه و سید کاظم شریعتمداری(پاورقی)


Research@kayhan.ir
در یک گزارش دیگر ساواک قم به تاریخ 10 خرداد 1343، در مورد فعالیت شریعتمداری برای تضعیف امام خمینی چنین آمده است:
« روابط خمینی و شریعتمداری در باطن حسنه نیست و شریعتمداری برای تضعیف خمینی به طور آرام و مداوم فعالیت می‌کند. »1
شریعتمداری در گفت و گو با مقامات ساواک به تاریخ سوم اسفند 1345، در مورد حمایت از شاه می‌گوید :
« هیچ وقت با اوامر شاهنشاه مخالف نیستم بلکه پشتیبان اوامر معظم له می‌باشم .»2
شریعتمداری ارتباطات مخفیانه‌ای با شاه داشت. ارتشبد حسین فردوست در مورد ارتباطات شریعتمداری با شاه، می‌گوید :
« ارتباط مهم محمدرضا با شریعتمداری بود که با وی دیدارهای پنهانی داشت. از جمله حوالی سال‌های 45 الی 47، گارد به من اطلاع داد که شریعتمداری به کاخ سعدآباد آمده و محمدرضا دستور داده که هیچ فردی او را نبیند. او با اتوموبیل وارد باغ شده و جلوی پلکان پیاده شده و با محمدرضا درون کاخ ملاقات کرده است. تصور می‌کنم در همان سال دو ملاقات میان او و محمدرضا صورت گرفت که مسئله کاملاً سرّی تلقی می‌شد .»3
طبق یک گزارش سرّی ساواک، با هدف شناساندن آیت‌الله شریعتمداری به شیعیان دیگر کشورهای مسلمان به عنوان مرجع اعلم، ساواک در تاریخ دوم تیر 1349 آمادگی خود را برای پخش رساله‌های عملیه شریعتمداری در کشورهای همجوار و شیخ نشین‌های خلیج فارس اعلام می‌دارد .4
یعنی در واقع ساواک وظیفه تبلیغ برای مرجعیت شریعتمداری را بر عهده می‌گیرد ! شریعتمداری تبدیل می‌شود به مرجع تقلید مورد تأیید و حمایت ساواک !
در یک بولتن "سرّی" ساواک به تاریخ 17 بهمن 1356، در مورد ملاقات نماینده ساواک با شریعتمداری و ابراز مخالفت‌های وی با امام خمینی، چنین آمده است:
« یکی از کارمندان ساواک از ساعت 21 روز 16 بهمن در منزل نامبرده [شریعتمداری] با او ملاقات و گفت وگو نمود. در این دیدار که نزدیک به دو ساعت و نیم طول کشید، عباسی داماد آیت‌ الله شریعتمداری هم حضور داشت ... به عقیده شریعتمداری، خمینی عنصری است که به حال مملکت و ملت مضر است. وی [شریعتمداری] که موجودیت خود را و مذهب شیعه را ملزوم بقاء مقام شامخ سلطنت می‌داند، بر این باور است که کوشش‌های خمینی علیه نظام مملکتی، خطر حتمی برای موجودیت مذهب و ملت دارد و لذا او را تأیید نمی‌کند. »5
احمد علی مسعود انصاری ـ از خویشاوندان فرح پهلوی و از عناصر نزدیک به دربار شاه ـ در کتاب خود در مورد برخی مسائل سال 1357، نقل می‌کند:
« در زمان دولت شریف امامی، شریعتمداری گفت که به شاه بگویید باید محکم گرفت، ما آزادی می‌خواستیم نه هرج و مرج .»6
انصاری در ادامه به خوشحالی شریعتمداری از اعلام حکومت نظامی اشاره کرده، می‌نویسد :
« روز 17 شهریور در قم خدمت آیت‌الله بودم ... ایشان گفتند اعلام حکومت نظامی را به شاه تبریک بگو. البته باید خیلی مواظب باشند کسی کشته نشود .» [!]7
دو هفته پس از کشتار 17 شهریور، شریعتمداری ضمن اشاره به مخالفت‌های خود با مبارزات امام خمینی، به شاه جنایتکار دلداری می‌دهد. در یک سند "سرّی" ساواک در مورد ملاقات مقامات ساواک با شریعتمداری در تاریخ اول مهر 1357، چنین آمده است :
« شریعتمداری اظهار نمود سلام مرا به پیشگاه اعلیحضرت برسانید و به عرض برسانید که اعلیحضرت اطمینان داشته باشند همان مشکلاتی که امروز ایشان دارند ما هم داریم. من آرزو دارم که اعلیحضرت در مقابل این مشکلات تحمل و شکیبایی بیشتری داشته باشند تا مشکلات بر وفق مراد ایشان و در جهت مصلحت مملکت حل شود. چند روز قبل که نمایندگان اعلیحضرت ملک حسن با من ملاقات داشتند، به من گفتند که در مقابل اعلیحضرت کوتاه بیا. من صریحاً به آن‌ها گفتم تمام تلاش من برای حفظ مقام سلطنت است و از آن‌ها خواستم که به ملک حسن پیغام مرا بدهند و بگویند که ملک حسن به شاهنشاه ما قوت قلب بدهند که در مقابل مشکلات مملکتی استقامت بیشتری داشته باشند و برای آنکه حرفی هم زده باشم گفتم که از اعلیحضرت بخواهند که در انجام اصلاحات سرعت بیشتری به خرج دهند .
یکی از پایگاه‌های مخالف با رژیم سلطنتی ایران نجف است که من صددرصد با این پایگاه مخالفم. من برای حفظ مملکت، دیانت و سلطنت فکر می‌کنم. من برای حفظ تاج و تخت و رژیم، متکی به قانون اساسی شده ام و راه میانه روی انتخاب کرده ام ... من صریحاً می‌گویم که با خمینی و اعمال او مخالفم. تعدادی از علما به من مراجعه می‌کنند و راجع به روش من و خمینی سؤال می‌کنند که آیا اختلافی داریم ؟ من می‌گویم بلی. او مخالف شاه است در حالی که من این طور نیستم ... اشخاصی که شجاعت داشته باشند که در مقابل خمینی و طرفداران او بایستند، تعدادشان کم است. در این چند سال نحوه رفتار طرفداران او به صورتی بوده که اکثر کسانی که جهت فکری آن‌ها با من یکی است یعنی با رژیم سلطنتی موافقند، به شدت ترسیده‌اند و تشکلی هم بین آن‌ها وجود ندارد و لذا نگرانند. باید ترتیبی فراهم آید و زمینه طوری مساعد گردد که کم کم و تدریجی ترس آن‌ها کم بشود و بین آنان تشکلی به وجود آید تا بتوانند به طور متحد و در مقابل نجف بایستند. این روش میانه روی من سبب خواهد شد که آن‌ها به سمت من روی بیاورند و به تدریج این برنامه را در مسیر ایجاد تشکل و به دست آوردن قدرت بیشتر برای مبارزه علنی پیاده نمائیم و این البته برای آینده است. باید برای این تشکل تمام نیرو‌ها را جمع کنیم و راهکار آینده را پیدا نمائیم. »8
وی در ادامه به رژیم شاه خط می‌دهد که برای حمایت از سلطنت پهلوی، باید حکومت نظامی را که باعث شهادت هزاران نفر از مردم مسلمان این کشور شده طولانی کنند. وی می‌گوید :
« برقراری حکومت نظامی کار با ارزش و مفیدی بود و باید باقی بماند. من صریحاً می‌گویم به عرض اعلیحضرت برسانید و به نخست وزیر هم بگوئید که هرچه می‌توانند، مدت فرمانداری نظامی را طولانی‌تر کنند. »9